درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1402/08/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه واجب/تقسیم واجب به مطلق و مشروط/عدم اختصاص بحث مقدمه واجب به به واجب مطلق

ماحصل فرمایش فرمایش شیخ انصاری در کتاب مطارح الانظار:[1]

صوری را بلحاظ مقام ثبوت و واقع ذکر کرد وقتی مولی توجه کرد به اکرام زید یا این است که اکرام مطلوب است أم لا. در صورتی که مطلوب بود صوری برای آن ذکر شد، ذیل کلام شیخ مرحوم آخوند در کفایه تقسیم شیخ را صحیح شمرده است. ولکن یک قسم دیگر ایشان اضافه کرده: شیء گاهی مطلوب است اما در عین حال شارع نسبت به آن جعل به حکم نمی کند همانطور که در صدر اسلام قصه همینطور بود. جمله مشهور نبی: قولوا لااله الاالله تفلحوا.

سوال این است: بقیه احکام ملاک داشتند یا نداشتند. مثلا شرب خمر ملاک حرمت را داشت یا نداشت؟

البته بقیه احکام ذی ملاک بودند. در عین حال شارع نسبت به آن ها تکلیف نمی کرد. جهت آن هم این بود که مقتضی وجوب در صلات، زکات، بود اما بخاطر مانعی حضرت تکلیف نمی فرمود. در شرب خمر مفسده بود اما بخاطر وجود مانع شارع به آن تکلیف نمی کرد،بسا مصلحت و مفسده در نفس فعل بود و وجود مصلحت و مفسده اقتضا حکم را داشت اما بخاطر وجود موانع از ناحیه شارع تکلیفی صادر نمی شد (به نحوی واجب مشروط است) به این سبب تکلیف بالفعل نمی شد.

مورد دیگر که آخوند اشاره می کند جایی که امارات با اصول شرعیه مخالفت کند و شارع وظیفه مکلف را عمل به اصل قرار دهد واقع یک چیز است، در اینجا حکم واقعی در مرحله انشا باقی می ماند و به فعلیت نمی رسد بخاطر وجود مانع. (تعبیر به واجب مشروط است و شرطش نبود مانع است).

عصر ظهور حضرت بقیة الله

در احکام شریعت به چه نحوی است حضرت دین جدید می آورد یا با آمدن حضرت آن موانع مرتفع می شود لذا این عمل، اقتضا حکم را داشته و حکم در مورد این فعل انشا شده است اما به مرحله فعلیت نرسیده، مرحله فعلیت زمانی است که حضرت ظهور کنند و موانع اجرای احکام منتفی می شود.

نتیجه

صاحب کفایه در کنار فرمایش شیخ تقسیم دیگری اضافه کرد، این کلام صاحب کفایه بخاطر وجود مانع حکم شکل مشروط به خودش می گیرد و فعیتش به فقدان مانع می شود به تحو موجبه جزئیه درست است اما خود زمان و شرایطش دخالت داشته باشند در مصلحت نه اینکه صرفا در زمان خاصی قرار بگیریم مانع بر طرف بشود تا آن زمان نیاد این فعل از آن مصلحت ملزمه برخوردار نیست ارتباط به مقتضی پیدا می کند.

این مطلب نیز قابل خدشه است این حکم برای موضوع گفته می شود و به فعل خارجی حکم تعلق می گیرد با در نظر گرفتن خصوصیات مرتبط به فعل است ممکنه یک سری خصوصیات حاضر باشد و باقی در طی زمان محقق شود، شارع با در نظر گرفتن خصوصیات اگر کامل باشد می شود فعلی ولی اگر ناقص بود بعدا کامل شد حکم به مرحله فعلیت می رسد.

سوالی مطرح می شود طبق مبنا مشهور قید به هیات برگشت نه ماده، جعل حکم چه اثری دارد از ناحیه مولی و شارع. خاصیت انشا حکم به نحو مشروط (شرط تکلیف نه ماده) وقتی می گوید: «یجب علیک الحج ان استعطتَ» گروهی مستطیع هستند و گروهی بعد مستطیع می شوند در زمان حصول شرط صدور حکم از ناحیه مولی ممکن نباشد لوجود المانع.

مثال عرفی: مولی به عبد می گوید اگر زید آمد اکرامش کن، مانعی وجود دارد مثلا ناراحتی افراد حاضر در جلسه. تکلیف به نحو انشا اما به مرحله فعلیت می رسد.

امر اول برای جمیع کفایت می کند.

این واجب مشروط به قول مشهور برایش مقدمات وجودیه ای است مانند طهارت و استقبال.

مقدمات وجودیه داخل در مقام بحث هستند نکته اش این وجوب مقدمه تابع وجوب ذی المقدمه اطلاقا و اشتراطا. مقدمه واجب مشروط محل بحث ماست و اختصاص به مقدمه واجب مطلق ندارد بعضی ظاهرا گفته اند این مساله وجوب مقدمه اختصاص دارد به واجب مطلق،وجهی برای این سخن نیست زیرا ما در بحث وجوب مقدمه با این تعبیر مطلب جمع شد آیا وجوب ذی المقدمه سرایت می کند به مقدمه یا نه آیا ملازمه است بین وجوب ذی المقدمه با مقدمه اش، این مطلب اختصاص به واجب مطلق ندارد.

اگر مسئله مقدمه واجب را اختصاص به واجب مطلق قرار بدید در خارج مصداقی باقی نمی ماند زیرا همه واجبات براشون شرایط عامه تکلیف ذکر شده (عقل بلوغ، قدر).

(اللهم الا ان یقال) مگر اینکه گفته شود اون شرایط عامه تکلیف را مسلم و جدای از آن شرایط بحث می شود واجب غیر از شرایط عامه شرط دیگری نیز براش گفته شده مثل استطاعت.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo