درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1402/09/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه واجب/تقسیم واجب به مطلق و مشروط/تبعیت مقدمه از ذوالمقدمه از حیث اطلاق و اشتراط

صورت چهارم(مقدمه مفوته)

مساله مورد بحث در ارتباط با تعلم احکام و انجام واجب در ظرف خودش ، این که تعلم (یادگرفتن واجب) مقدمه است برای وجود واجب بحیثی که اگر قبل از زمان واجب تعلم را انجام ندهد، در زمانی که وقت انجام واجب فرا می رسد، نمی تواند واجب را انجام دهد به دلیل غفلتش (فرا نگرفتن واجب).

اشکال

قبل از زمان واجب اگر تعلم واجب باشد ذی المقدمه واجب نیست چگونه مقدمه واجب شود.

مرحوم صاحب کفایه

وجوب تعلم را از باب ملاک مقدمیّت حساب نکرد نه از این خاطر که مقدمه است بگوییم مقدمه واجب است نه از این جهت که احکام شارع منجز می شوند و موجب تکلیف اند برای مکلف به جهت تنجز آنها وقتی که احتمال تکلیف می دهد این تکلیف در حقش منجز است و برای امن بودن از عقاب خدا باید احتیاط کند، حق ندارد بدون فحص از دلیل برائت جاری کند تا نقطه یأس. [وظیفه اش احتیاط است]

اشکال به کلام کفایه

این فرمایش ارتباطی ندارد به بحث زیرا نکته مورد بحث (وقتی مکلف قبل از زمان واجب، تعلّم را ترک کرد، در زمان واجب، قدرت بر امتثال تکلیف ندارد.) مشکلش عدم قدرت است (عجز از امتثال امر مولی است) نه اینکه شک کند در امر مولی و برائت جاری نکند…. ربطی به بحث ما ندارد.

به تعبیر دیگر تنجز احکام به مجرد احتمال تا جایی که فحص کند تا رسیدن به نقطه یأس، استفاده می شود که برائت را حق ندارد جاری کند. در احکام واقعی بلکه باید احتیاط کند. (اگر برائت را جاری کند، بدون فحص عقاب را در پی دارد) .

کلام استاد: الا اینکه کلام صاحب کفایه تمام است، امر را گره زد به اینکه اگر تعلم نباشد، عمل ترک می شود. حتی احتیاط شخص هم ممکن نیست چون حکمی نمی داند که چه چیز احتیاط شود (قدرت امتثال و قدرت احتیاط ندارد) .

نتیجه

تنجز احکام و عدم اجرا برائت قبل فحص، ارتباط به صورتی دارد، که مکلّف تکلف دارد احتیاط کند در وقت، بعد از وقت حق ندارد برائت جاری کند بلکه باید احتیاط کند.

موردی که تمکن به احتیاط ندارد ترک تعلم است.

[بحث ارتباط پیدا می کند به مقدمات مفوته.]

وجوب تعلم وجوب نفسی طریقی است.

نکته :جمع بین ادله اقتضا این مطلب را دارد. از جهت تفقه دین واجب است، و از طرف دیگر تعلم برای عمل است (یاد بگیر تا عمل کنی) تعلم در جهت طریق عمله.

[۱۰ ـ ما. المفيد ، عن ابن قولويه ، عن محمد الحميري ، عن أبيه ، عن هارون ، عن ابن زياد قال سمعت جعفربن محمد علیه السّلام ـ وقد سئل عن قوله تعالى : ﴿قل فلله الحجة البالغة﴾. فقال : إن الله تعالى يقول للعبد يوم القيامة عبدي أكنت عالما؟ فإن قال : نعم ، قال له : أفلا عملت بما علمت؟ وإن قال : كنت جاهلا ، قال له : أفلا تعلمت حتى نعمل؟ فيخصم فتلك الحجة البالغة.] [1]

نتیجه

تعلم احکام وجوبشان نفسی است نه از باب مقدمیت، یا اینکه ملتزم بشویم، تعلم در ارتباط واجب مانند بقیه مقدمات مفوته است. (ترک تعلم در پی دارد ترک عمل را) با این حساب مساله تعلم احکام، قبل از وجوب وقت واجب، کیفیتش نفسی طریقی است.

در ادامه صاحب کفایه

وجوب مقدمه تابع وجوب ذی المقدمه است اطلاقا و اشتراطا.

جای نقد دارد در جلسه بعد ان شاء الله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo