درس خارج اصول استاد سید مهدی نقیبی

1402/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقدمه واجب/شرط متقدم/پاسخ آخوند به شیخ انصاری مبنی بر اولویت تقیید اطلاق بدلی(ماده) بر تقیید اطلاق شمولی(هیئت)/پاسخ میرزای نائینی

 

کلام مرحوم استاد فلسفی در محل بحث

محل بحث دعوایی بین شیخ و آخوند و سخن مرحوم نائینی است. که کلام مرحوم نائینی تقویت کلام شیخ انصاری بود. بیانش دیروز گفته شد.

کلام مرحوم استاد فلسفی در محل بحث این است که دفاع مرحوم نائینی از شیخ انصاری تمام نیست و بلکه آنچه سزاوار به قبول است فرمایش صاحب کفایه است.

حکم در ماده و هیئت بوسیله اطلاق است. حالا یکی اسمش را گذاشتید اطلاق شمولی یکی اسمش را گذاشتید اطلاق بدلی

و در این جهت فرقی بین شمولی و بدلی نیست زیرا که اطلاق بدلی همان حکم الزامی است که عبارت باشد از لزوم فردی از افراد علی السبیل البدلیه.

در مثالی که دیروز عرض کردیم فرمود: اعتق رقبه. الزامی است از ناحیه مولی به عبد، که عتق رقبه داشته باش. و این فردی که می خواهد آزاد شود علی السبیل البدلیه بر تمام رقبه ها صدق می کند. و از طرفی اطلاق شمولی در مثال احل الله البیع نتیجه اش این بود که تمام افراد بیع مشمول این حکم احل الله است. خداوند تمام بیع ها را حلال قرار داده است.

شمولی که در اطلاق هیئت موجود است ، همین شمول در اطلاق ماده موجود است.

به لحاظ اطلاق تفاوتی میان این دو اطلاق نیست. و نمی توان گفت که رفع ید از شمول در تطبیق بر رفع ید از شمول در حکم ترجیح دارد. این همان کلام صاحب کفایه است.

نظر استاد: تقویت با کلام مرحوم نائینی است.

محقق نائینی در اجود التقریرات ج1 ص161 تا 162 می فرماید: [1]

محقق نائینی طرفدار این بود که رفع از اطلاق بدلی ید کنیم و اطلاق شمولی را نگه داریم. صاحب کفایه گفت این ها در یک حد هستند، نتیجه: وقتی دست از اطلاق بدلی و شمولی کوتاه بود باید به سراغ اصول عملیه برویم.

در آیه شریفه احل الله البیع اطلاق شمولی احتیاج به سه مقدمه دارد (مقدمات حکمت): 1- بودن متکلم در مقام بیان 2- تعلق حکم به طبیعت بیع در مثال 3- قیدی در کلام مولی ذکر نشده

بعد از آنکه این مقدمات ثلاث را پیاده کردیم نتیجه این می شود که مطلق با تمام افرادش متعلق امر شارع واقع شدند و احل الله البیع جمیع بیوع را شامل می شود و اگرچه ممکن است از جهت ملاک این ها باهم اختلاف داشته باشد. یعنی افراد به جهت ملاک با هم متفاوت باشند. اما این احل الله البیع آمد و همه را شامل شد. آن اختلاف افراد در ملاک، تاثیری در مطلب ندارد.

مقدمه چهارم: تساوی افراد از حیث ملاک

با اطلاق شمولی این مقدمه رابعه احراز نمی شود.

لا تکرم فاسقا ازش استفاده شد فاسق نباید اکرام بشود. معنایش این است که این عالم فاسق ملاک وجوب اکرم عالما را ندارد

نتیجه این شد که: این اطلاق بدلی برایش محلی باقی نماند. چون مقدمه رابع اش احراز نشد.

 


[1] - اجود التقریرات ج1 ص161 تا 162.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo