درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1401/06/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: قیادة/ تعریف و ماهیت/

 

وأما القيادة: فهي الجمع بين الرجال والنساء للزنا، أو بين الرجال والرجال للواط.[1]
محقق (ره) گوید: قیادت رساندن زن و مرد برای زنا یا جمع بین مردان برای لواط می باشد.
تعریف و ماهیت قیادت
این کلمه در لغت به معنای پیشوایی است و کسی که جلودار و راهنمای عده ای باشد را قائد می نامند و نیز کسی که دست نابینایی را گرفته و او را راهبری می کند قائد گویند.

در مصباح المنیر گفته: و قال في مجمع البحرين في ظلم: و يقال: «ظُلْمة» امرأة من هُذَيل كانت فاجرة في شبابها، فلمّا أسنّت قادت، و ضرب بها المثل فقيل: أقْوَد من ظُلْمة.»[2]

این کلمه در اصطلاح فقه دارای دو معناست به نحوی که جماعتی آنرا جمع بین زن و مرد برای زنا یا جمع بین مردان با مردان یا نوجوانان پسر برای لواط دانسته اند.[3] عده ای دیگر از فقهاء علاوه بر معنای مذکور جمع بین زنان برای مساحقه را نیز از معانی قیادت شمرده اند.[4]
برای بدست آوردن معنای صحیح فقهی قیادت به گونه ای که مستلزم حد و مجازات گردد،بررسی روایات باب لازم است به گونه ای که اگر مواردی خارج از آن باشد هر چند حرام می باشد لکن دارای حد شرعی نیست و تعزیر در ارتکاب آن وجود دارد.
قابل ذکر است که قیادت از افعال قبیحی شمرده می شود که موجب فساد اجتماع و اضمحلال و تباهی آن است به گونه ای که عقل بر ناپسندی آن شهادت می دهد و شرع آنرا حرام دانسته است.
برخی روایات در این باب به شرح زیر می باشد.
1) خبر عبدالله بن سنان
مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَخْبِرْنِی عَنِ الْقَوَّادِ مَا حَدُّهُ قَالَ لَا حَدَّ عَلَی الْقَوَّادِ أَ لَیْسَ إِنَّمَا یُعْطَی الْأَجْرَ عَلَی أَنْ یَقُودَ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ إِنَّمَا یَجْمَعُ بَیْنَ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَی حَرَاماً قَالَ ذَاکَ الْمُؤَلِّفُ بَیْنَ الذَّکَرِ وَ الْأُنْثَی حَرَاماً فَقُلْتُ هُوَ ذَاکَ قَالَ یُضْرَبُ ثَلَاثَةَ أَرْبَاعِ حَدِّ الزَّانِی خَمْسَةً وَ سَبْعِینَ سَوْطاً وَ یُنْفَی مِنَ الْمِصْرِ الَّذِی هُوَ فِیهِ الْحَدِیثَ.[5]
عبدالله بن سنان گوید: به امام صادق علیه‌السلام گفتم مرا از مجازات قوّاد آگاه سازید. حضرت فرمود: مجازاتی بر او نیست مگر چنین نیست که برای این کار اجرت دریافت می کند؟ گفتم: فدای شما گردم؛ قوّاد کسی است که بین مرد و زن را برای حرام جمع می کند. حضرت فرمود او همان مؤلف بین آن‌دو برای ارتکاب حرام است؟ گفتم: بله هموست. حضرت فرمود مجازات او سه چهارم حد رانی یعنی هفتاد و پنج ضربه تازیانه و تبعید از شهرش است.
در بررسی سند روایت باید گفت بواسطه وجود محمد بن سلیمان دیلمی ضعیف محسوب می‌شود.
قابل ذکر است که شیخنا الاستاذ (مدظله) معتقدند از آنجایی که اصحاب به این روایت عمل نموده‌اند موجب جبران ضعف سندش است لکن برخی گفته اند مجازات تبعید در مرتبه نخست قیادت ثابت نیست لذا روایت مذکور نمی تواند مستند اصحاب در مسأله قرار گرفته باشد.
2) مرسله صدوق (ره)
قَالَ وَ فِی خَبَرٍ آخَرَ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَاصِلَةَ وَ الْمُؤْتَصِلَةَ یَعْنِی الزَّانِیَةَ وَ الْقَوَّادَةَ فِی هَذَا الْخَبَرِ.[6]
صدوق گوید :در خبر دیگری آمده است که پیامبر خدا صلی الله علیه و آله واصله و موتصله را لعن نموده است که مراد از آنها در اینجا زناکار و قوّاد است.
3) صحیحه سعد اسکاف
وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی هَاشِمٍ عَنْ سَالِمِ بْنِ مُکْرَمٍ عَنْ سَعْدٍ الْإِسْکَافِ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سُئِلَ عَنِ الْقَرَامِلِ الَّتِی تَصْنَعُهَا النِّسَاءُ فِی رُءُوسِهِنَّ یَصِلْنَهُ بِشُعُورِهِنَّ فَقَالَ لَا بَأْسَ عَلَی الْمَرْأَةِ بِمَا تَزَیَّنَتْ بِهِ لِزَوْجِهَا قَالَ فَقُلْتُ بَلَغَنَا أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَعَنَ الْوَاصِلَةَ وَ الْمَوْصُولَةَ فَقَالَ لَیْسَ هُنَاکَ إِنَّمَا لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص- الْوَاصِلَةَ وَ الْمَوْصُولَةَ الَّتِی تَزْنِی فِی شَبَابِهَا فَلَمَّا کَبِرَتْ قَادَتِ النِّسَاءَ إِلَی الرِّجَالِ فَتِلْکَ الْوَاصِلَةُ وَ الْمَوْصُولَةُ.[7]

از امام باقر علیه السلام در مورد موها یا پشم هایی که زنان به موهای خود وصل می کنند، سوال شد و حضرت فرمودندوقتی برای زینت در برابر شوهرش باشد اشکالی ندارد. گفتم: مردم از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می‌کنند که «واصله و موصوله» را لعن کرده است؟ فرمود: آری. گفتم: به این معنی که زنی موی خود را شانه زند و در آن پیوندها نهد؟ به من فرمود: این باکی ندارد. گفتم: پس واصله و موصوله چه باشد؟ فرمود: زن زناکارو قوّاد.
3) مرسله عمار ساباطی
وَ عَنْ عَمَّارٍ السَّابَاطِیِّ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ النَّاسَ یَرْوُونَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص لَعَنَ الْوَاصِلَةَ وَ الْمَوْصُولَةَ قَالَ فَقَالَ نَعَمْ قُلْتُ الَّتِی تَمْتَشِطُ وَ تَجْعَلُ فِی الشَّعْرِ الْقَرَامِلَ قَالَ فَقَالَ لِی لَیْسَ بِهَذَا بَأْسٌ قُلْتُ فَمَا الْوَاصِلَةُ وَ الْمَوْصُولَةُ قَالَ الْفَاجِرَةُ وَ الْقَوَّادَةُ.[8]

عمار ساباطی گوید: به امام صادق علیه السلام گفتم: مردم از رسول خدا صلی الله علیه و آله روایت می‌کنند که «واصله و موصوله» را لعن کرده است؟ فرمود: آری. گفتم: به این معنی که زنی موی خود را شانه زند و در آن پیوندها نهد؟ به من فرمود: این باکی ندارد. گفتم: پس واصله و موصوله چه باشد؟ فرمود: زن زناکار و قوّاد.
4) خبر عبدالعظیم حسنی
وَ فِی عُیُونِ الْأَخْبَارِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْوَرَّاقِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنْ عَبْدِ الْعَظِیمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِیِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِیٍّ الرِّضَا عَنْ آبَائِهِ عَنْ عَلِیٍّ ع قَالَ: دَخَلْتُ أَنَا وَ فَاطِمَةُ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ ص- فَوَجَدْتُهُ یَبْکِی بُکَاءً شَدِیداً فَقُلْتُ لَهُ فِدَاکَ أَبِی وَ أُمِّی یَا رَسُولَ اللَّهِ مَا الَّذِی أَبْکَاکَ فَقَالَ یَا عَلِیُّ لَیْلَةَ أُسْرِیَ بِی إِلَی السَّمَاءِ رَأَیْتُ نِسَاءً مِنْ أُمَّتِی فِی عَذَابٍ شَدِیدٍ فَأَنْکَرْتُ شَأْنَهُنَّ فَبَکَیْتُ لِمَا رَأَیْتُ مِنْ شِدَّةِ عَذَابِهِنَّ ثُمَّ ذَکَرَ حَالَهُنَّ إِلَی أَنْ قَالَ فَقَالَتْ فَاطِمَةُ- حَبِیبِی وَ قُرَّةَ عَیْنِی أَخْبِرْنِی مَا کَانَ عَمَلُهُنَّ فَقَالَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِشَعْرِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ لَا تُغَطِّی شَعْرَهَا مِنَ الرِّجَالِ وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِلِسَانِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُؤْذِی زَوْجَهَا وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِثَدْیَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُرْضِعُ أَوْلَادَ غَیْرِ زَوْجِهَا بِغَیْرِ إِذْنِهِ وَ أَمَّا الْمُعَلَّقَةُ بِرِجْلَیْهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تَخْرُجُ مِنْ بَیْتِهَا بِغَیْرِ إِذْنِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَأْکُلُ لَحْمَ جَسَدِهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ تُزَیِّنُ بَدَنَهَا لِلنَّاسِ وَ أَمَّا الَّتِی تُشَدُّ یَدَاهَا إِلَی رِجْلَیْهَا وَ تُسَلَّطُ عَلَیْهَا الْحَیَّاتُ وَ الْعَقَارِبُ فَإِنَّهَا کَانَتْ قَذِرَةَ الْوَضُوءِ وَ الثِّیَابِ وَ کَانَتْ لَا تَغْتَسِلُ مِنَ الْجَنَابَةِ وَ الْحَیْضِ وَ لَا تَتَنَظَّفُ وَ کَانَتْ تَسْتَهِینُ بِالصَّلَاةِ وَ أَمَّا الْعَمْیَاءُ الصَّمَّاءُ الْخَرْسَاءُ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَلِدُ مِنَ الزِّنَا فَتُعَلِّقُهُ فِی عُنُقِ زَوْجِهَا وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تَقْرِضُ لَحْمَهَا بِالْمَقَارِیضِ فَإِنَّهَا کَانَتْ تَعْرِضُ نَفْسَهَا عَلَی الرِّجَالِ وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ تُحْرِقُ وَجْهَهَا وَ بَدَنَهَا وَ هِیَ تَجُرُّ أَمْعَاءَهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَوَّادَةً وَ أَمَّا الَّتِی کَانَ رَأْسُهَا رَأْسَ خِنْزِیرٍ وَ بَدَنُهَا بَدَنَ الْحِمَارِ فَإِنَّهَا کَانَتْ نَمَّامَةً کَذَّابَةً وَ أَمَّا الَّتِی کَانَتْ عَلَی صُورَةِ الْکَلْبِ وَ النَّارُ تَدْخُلُ فِی دُبُرِهَا وَ تَخْرُجُ مِنْ فِیهَا فَإِنَّهَا کَانَتْ قَیْنَةً نَوَّاحَةً حَاسِدَةً ثُمَّ قَالَ ع وَیْلٌ لِامْرَأَةٍ أَغْضَبَتْ زَوْجَهَا وَ طُوبَی لِامْرَأَةٍ رَضِیَ عَنْهَا زَوْجُهَا.[9]
عبدالعظیم حسنی از امام جواد علیه السلام از پدران خود علیهم السلام نقل کرد که امیرمؤمنان علی علیه السلام فرمود: من و فاطمه بر رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله وارد شدیم، پس ایشان را در حالی که سخت می‌گریست یافتیم، من عرض کردم پدر و مادرم فدایت یا رسول اللَّه! چه باعث شده که شما این چنین گریه می کنید؟ در پاسخم فرمود: ای علیّ! شبی که مرا به آسمان بردند (یعنی معراج) زنانی از امّتم را در عذابی شدید نگریستم، و آن وضع برای من سخت گران آمد، و گریه‌ام از جهت عذاب سخت آنان است که به چشم خویش وضعشان را دیدم (شرح واقعه بدین قرار است): زنی را به مویش در دوزخ، معلّق، آویخته بودند که مغز سر او می‌جوشید، و زن دیگری را دیدم که به زبانش در جهنّم آویزان بود و آتش در حلقوم او میریختند، و زن دیگری را مشاهده کردم که او را به پستانهایش آویخته بودند، و دیگری را دیدم که گوشت بدن خویش را می خورد، و آتش در زیر او شعله می کشید، و زنی دیگر را دیدم که پاهایش را به دستهایش زنجیر کرده بودند و مارها و عقربها بر او مسلّط بودند، و زنی را دیدم کر و کور و لال که در تابوتی از آتش است و مخ او از بینیش خارج می‌شود و همه بدنش قطعه قطعه از جذام و برص (خوره و پیسی) است و زن دیگر را مشاهد کردم که در تنّوری از آتش به پاهایش آویزان است، و زنی را دیدم که گوشت بدنش را از پس و پیش با قیچی آتشین می‌برند، و دیگری را دیدم صورت و دستهایش آتش گرفته و مشغول خوردن روده‌های خویش است، و زنی را دیدم که سرش سر خوک و بدنش بدن حمار است و هزار هزار نوع او را عذاب می‌کنند و زنی را به صورت سگ دیدم که از عقب بشکم او آتش می‌ریزند و از دهانش بیرون میریزد و فرشتگان با گرزهائی آتشین بر سر و پیکر او می‌زنند. پس فاطمه علیها السّلام به پدرش عرض کرد: ای حبیب من، و ای نور دیدگانم به من بگو که اینان چه کرده بودند و رفتارشان چه بود که به این عقوبت گرفتار شدند. رسول خدا صلی اللَّه علیه و آله فرمود: ای دختر عزیزم امّا آن زنی که به موی سرش معلّق در آتش بود، آن فردی بود که موی سر خویش از نامحرمان نمی پوشانید، و امّا آن زنی که به زبانش آویخته بود او کسی بود که با زبان، شوهر خویش را آزار می‌داد، و آنکه به پستانهایش آویزان بود شوهرداری بود که از آمیزش با شویش پرهیز نداشت و امّا آنکه به پاهایش معلق در دوزخ بود کسی بود که بدون اذن همسر خود از خانه بیرون می‌رفت، و امّا آن زنی که گوشت بدن خویش را می‌خورد آن بود که خود را برای نامحرمان زینت می‌کرد، و امّا آنکه دست و پایش را به هم زنجیر کرده بودند و مارها و عقربها بر او مسلّط بودند زنی بود که درست وضو نمی ساخت و لباسش را از آلودگی به نجس، تطهیر نمی کرد، و غسل جنابت و حیض بجای نمی آورد و خود را نظیف نمی ساخت، و به نماز اهمیّت نمی داد، و امّا آن کر و کور و لال زنی بود که از غیر شوهر خویش دارای فرزند می‌شد و به شوهر خود نسبت میداد، و آنکه گوشت بدنش را با مقراضها می‌برید پس وی زنی بود که خود را در اختیار مردان اجنبی می‌نهاد و خود را بدانها عرضه می نمود، و امّا آن زنی که سر و رویش آتش گرفته بود و مشغول خوردن روده‌های خود بود آن کسی بود که دلّالی جنسی به حرام میکرد، و امّا آنکه سرش سر خوک و بدنش بدن حمار بود آن زنی بود که سخن چینی به دروغ می نمود، و امّا آنکه رخسارش رخسار سگ بود و آتش در دبر او می ریختند و از دهانش بیرون می‌آمد آن زنی آوازه خوان و نوحه گر و حسود بود، آنگاه پیامبر صلی اللَّه علیه و آله فرمود: وای بر زنی که شوی خویش را به غضب آرد، و خوشا به حال بانوئی که شوهرش از او راضی باشد.
در بررسی سند روایت باید گفت علی بن عبدالله وراق از مشایخ صدوق ره است که برایش ترضی نموده و نشانگر حسن ظاهر اوست ولی در طریق روایت سهل بن زیاد وجود دارد که نزد ما ضعیف است ، لذا سند روایت ضعیف محسوب می‌شود.
5) خبر ابراهیم بن زیاد کرخی
مُحَمَّدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ فِی مَعَانِی الْأَخْبَارِ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ إِبْرَاهِیمَ الْمُکَتِّبِ عَنْ عَلِیِّ بْنِ إِبْرَاهِیمَ عَنْ أَبِیهِ عَنِ ابْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ إِبْرَاهِیمَ بْنِ زِیَادٍ الْکَرْخِیِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ لَعَنَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْوَاصِلَةَ وَ الْمُسْتَوْصِلَةَ یَعْنِی الزَّانِیَةَ وَ الْقَوَّادَةَ.[10]
ابراهیم بن زیاد کرخی گوید: شنیدم که امام صادق علیه‌السلام می فرمود: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله واصله و مستوصله را لعن نمود که مراد از آندو زناکار و قوّاد است.
در بررسی سند روایت باید گفت حسین بن ابراهیم مُکَتِّب از مشایخ صدوق (ره) است که حداقل حَسن می باشد و از طرفی نیز مشایخ ثلاث و حسن بن محبوب که از اصحاب اجماع است از ابراهیم بن زیاد کرخی روایت نقل نمودند لکن توثیقی برای او نقل نشده و نقل مشایخ ثلاث و اصحاب اجماع موجب وثاقت او نمی شود. لذا سند روایت بواسطه وجود او ضعیف محسوب می‌شود.
قابل ذکر است که برخی معاصران بر آنند که در مورد ابراهیم بن زیاد کرخی تصحیف صورت گرفته و در واقع کرخی تصحیف کوفی است که مراد از او ابوایوب خزاز کوفی است که ثقه می باشد لذا سند روایت صحیحه می گردد،لکن باید گفت دلیلی بر این تصحیف وجود ندارد.
6) خبر ابوهریره و عبدالله بن عباس
فِی عِقَابِ الْأَعْمَالِ بِإِسْنَادٍ تَقَدَّمَ فِی عِیَادَةِ الْمَرِیضِ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص فِی حَدِیثٍ قَالَ: وَ مَنْ قَادَ بَیْنَ امْرَأَةٍ وَ رَجُلٍ حَرَاماً حَرَّمَ اللَّهُ عَلَیْهِ الْجَنَّةَ وَ مَأْوَاهُ جَهَنَّمُ وَ سَاءَتْ مَصِیراً وَ لَمْ یَزَلْ فِی سَخَطِ اللَّهِ حَتَّی یَمُوتَ.[11]
کسی که بین زن و مردی را برای ارتکاب حرام جمع کند، خداوند بهشت را برایش حرام کند و جایگاهش را جهنم قرار دهد که بدترین بازگشتنگاه است و نیز پیوسته در خشم خداوند خواهد بود تا آنکه مرگ او را دریابد.
در بررسی روایت باید گفت بواسطه وجود عده‌ای از مجاهیل در طریق آن، ضعیف محسوب می‌شود.
7) خبر ورّام بن ابی فراس
وَرَّامُ بْنُ أَبِی فِرَاسٍ فِی کِتَابِهِ عَنِ النَّبِیِّ ص عَنْ جَبْرَئِیلَ ع قَالَ اطَّلَعْتُ فِی النَّارِ- فَرَأَیْتُ وَادِیاً فِی جَهَنَّمَ یَغْلِی فَقُلْتُ یَا مَالِکُ لِمَنْ هَذَا فَقَالَ لِثَلَاثَةٍ الْمُحْتَکِرِینَ وَ الْمُدْمِنِینَ الْخَمْرَ وَ الْقَوَّادِینَ.[12]
ورّام بن ابی فراس در کتابش از پیامبر خدا صلی الله علیه و آله از جبرئیل علیه السلام نقل کند که فرمود: بر آتش جهنم اطلاع یافتم و درّه ای در جهنم دیدم که آتش در آن فوران داشت. از کلید دار و مالک جهنم پرسیدم اینجا جایگاه چه کسی است؟ گفت برای سه گروه محتکران و شرابخواران و قوّادان است.
از روایات مذکور چنین بدست می آید که قیادت از نظر شرعی حرام است چرا که در آنها لعن چنین افراد و وعده به دوزخ برایشان وجود دارد لکن در بیشتر آنها تعریفی از قوّاد ذکر نشده است.
برخی گفته اند از آنجایی که لواط و مساحقه شنیع تر از زنا است به طریق اولی قیادت در آندو نیز ثابت است لکن باید گفت چنین برداشتهایی صرفاً استحسان است که قابل پذیرش نیست و نمی تواند موجب حدّ گردد و داخل در تعریف شرعی نیست هر چند حرمت آن ثابت می باشد و بر مرتکب آن تعزیر وجود دارد.
بنابراین در تعاریف فقهاء از قیادت تأمل وجود دارد چرا که از روایات باب چنین برداشتی حاصل نمی شود.


[3] . المقنعة، ص791- النهاية، ص710- الانتصار، ص515، مسألة 283- المهذّب، ج2، ص534- كتاب السرائر، ج3، ص471- الجامع للشرائع، ص557- شرائع الإسلام، المصدر السابق- المختصر النافع، ص219- إرشاد الأذهان، ج2، ص176- قواعد الأحكام، ج3، ص538- تحرير الأحكام، ج5، ص336- روضة المتّقين، ج10، ص100- تحرير الوسيلة، ج2، ص471، مسألة 14.
[4] . الوسيلة، ص414- غنية النزوع، ص427- الكافي في الفقه، ص410- إصباح الشيعة، ص519- اللمعة الدمشقيّة، ص257- الروضة البهيّة، ج9، ص164- رياض المسائل، ج16، صص27 و 28- مباني تكملة المنهاج، ج1، ص250.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo