درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1400/06/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و الترجيح/تعارض ادله /تعریف تعارض


تعریف تعارض
تعریف مشهور
بر اساس عبارت کتاب فرائد شیخ (ره) [1] استفاده می‌شود که گویا نظر مشهور در مورد تعریف تعارض این است که: چنانچه دو مدلول دو دلیل در وجه تناقض یا تضاد و تنافی داشته باشند تعارض پیش می‌آید.
ظاهراً مراد مشهور از این تعریف انحصار تنافی را در دو وجه مذکور نباشد بلکه شامل بقیه موارد تنافی هم خواهد بود.
تعریف شیخ (ره)
شیخ (ره) در فرائد[2] از این تعریف مشهور عدول کرده و می‌گوید: تعارض عبارت است از تنافی بین دو دلیل به جهت تنافی دو مدلول آن.
دلیل اعراض شیخ (ره)
وجه اعراض و عدول شیخ (ره) این است که ایشان تعارض را از اوصاف دو دلیل می‌داند و نه از اوصاف دو مدلول، گرچه بین دو مدلول هم تنافی وجود داشته باشد، لذا در اینجا دو وصف داریم یکی وصف تعارض و دیگر وصف تنافی.
موصوف و معروضِ وصفِ تعارض، دو دلیل است و موصوف و معروضِ وصفِ تنافی دو مدلول می‌باشد و تنافی بین دو، دو دلیل سبب و علتِ تعارض می‌باشد.
تعریف مرحوم آخوند (ره)
مرحوم آخوند در کفایه تعارض را این‌گونه تعریف می‌کنند: التعارض هو تنافي الدليلين أو الأدلة بحسب الدلالة ومقام الاثبات على وجه التناقض أو التضاد حقيقة أو عرضا[3]
باید گفت: بنابراین تعریف آخوند (ره)، تعارض و تنافی هر دو وصف برای دلیل خواهند بود.
نظر استاد
تعارض در لغت
نظر ابن منظور در لسان العرب
تعارض از باب تفاعل و از ماده "عرض" است و ماده عرض - به فتح عین و سکون راء - در لغت به معنای منع است چنانچه می‌گویند: "سرت فعرض لی فی الطریق عارض" ای "مانع" ، و از همین معنا است جمله "عارضه فی کلامه" یعنی "منعه من الکلام" از سخن‌گفتن او را منع کرد و بازداشت، و نیز از همین معناست وقتی کسی نسبت به کلام یا فعلی اعتراض نماید یعنی منع کرد و بازداشت از آن کار یا کلام. (لسان العرب، ج 2 ، ص 736)
نظر مجمع‌البحرین
طریحی در مجمع‌البحرین ذیل ماده "عرض" [4] این آیه را آورده: و﴿َلَا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَةً لِأَيْمَانِكُمْ أَنْ تَبَرُّوا﴾ [5] یعنی خداوند را مانع برای عدم انجام انواع کار خیر قرار ندهید تا بهانه‌ای برای عدم انجام آن باشد.
لذا طریحی لغت "عُرضه" را به معنای مانع گرفته است.
بنابراین معنای لغوی تعارض منع و بازداشت است به این معنا که وقتی گفته شود: دو دلیل متعارض‌اند یعنی هر یکی مانع می‌شود که دیگری تحت پوشش ادله حجیت قرار بگیرد.
از آنچه گذشت معلوم می‌شود که اخذ معنای لغوی عُرضه و تعارض مورداستفاده قرار گرفته است.
اشکال
بعضی از اصولیین گفته‌اند در مفهوم تعارض صرفاً لازمه معنا - و نه نفس معنا - قصد شده است.
پاسخ
باید گفت: این اشکال ناتمام است چرا که معنای لغوی که منع باشد، در تعریف تعارض اخذ شده لذا تعارض یعنی تمانع.
معنای اصطلاحی
معنای اصطلاحی تعارض
تعارض در اصطلاح یعنی اینکه هر دلیل مانع شود که خودش و دلیل معارض آن شامل دلیل حجیت شود؛ لذا ازاین‌جهت با یکدیگر تنافی پیدا می‌کنند.
اگر یکی متعارض باشد - و نه دیگری - می‌توانست مشمول دلیل حجیت شود لکن هنگام تعارض هیچ‌کدام شامل دلیل حجیت نمی‌شوند و سبب این تعارض تنافی بین دو مدلول است بنابراین تنافی یک نوع حیثیت تعلیلیه برای تعارض دو دلیل است به‌نحوی‌که چنانچه دو دلیل با یکدیگر متعارض شدند، دلیلِ اعتبار شامل هیچ‌کدام نمی‌شود.
از آنچه گذشت چنین به دست می‌آید که فرمایش شیخ (ره) در تعریف تعارض صحیح می‌باشد یعنی تعارض، تنافی بین دو مدلول نیست چنانچه نظر مشهور بر آن است و نیز معنای تعارض، تنافی بین دو دلیل بر وجه مسامحه هم نیست بلکه تعارض عبارت از تنافی بین دو دلیل است - و نه دو مدلول - به نحو حقیقت و نه مسامحه و مجاز.
به‌عبارت‌دیگر تنافی به این جهت است که دلیلِ اعتبار شامل هیچ‌کدام از دلیلَین نمی شود.
منشأ این تنافی عدم امکان جعل شرعی دو مدلول است چون بین دو مدلول تنافی وجود دارد که یا بر وجه تناقض است مثل این که مدلول یکی وجوب و مدلول دیگری عدم وجوب است یا بر وجه تضاد باشد که این تضاد دارای دو قسم است، یکی تضاد بالذات مثل این که مدلول یکی وجوب شیئ است و مدلول دیگری حرمت شیئی و دیگری تضاد بالعرض مثل این که مدلول یکی آن است که نماز ظهر در روز جمعه واجب باشد و مدلول دیگری آن است که نمازجمعه در ظهر جمعه واجب است، چون علم داریم که در شبانه‌روز فقط پنج نماز واجب بر عهده مکلف می‌باشد و یقیناً روز جمعه با دیگر روزها تفاوتی در حکم وجود ندارد یعنی اگر نمی‌دانستیم در شبانه‌روز پنج نماز بر مکلف واجب است اشکالی نداشت ولی چون می‌دانیم که فقط پنج نماز در شبانه‌روز واجب است بنابراین تعارض به نحو عرضی - و نه ذاتی - خواهد بود لذا تضاد بالذات یا بالعرض بازگشتش به تناقض است یعنی وجود یکی از دو ضد توأم با عدم دیگری می‌شود و قضیه استحاله اجتماع و ارتفاع نقیضین، امّ القضایا است.
نتیجه
باید گفت: مرجعِ تعارض، عدمِ امکانِ شمولِ دلیلِ اعتبار برای هر دو دلیل است. چون امکان جعل هر دو مدلول وجود ندارد و یا اینکه علم داریم - در تضاد بالعرض - به جعلِ هر دو مدلول، هرچند این جعل ممکن باشد.
چرا که چنین جعلی مستلزمِ تناقضِ در مجعول است و از طرفی هم تناقض باطل است لذا در معنای تعارض تعریفِ شیخ (ره) بهتر به نظر می‌رسد چنانچه فرمود: تعارض، تنافیِ بین دو دلیل به جهت تنافیِ بین دو مدلول می‌باشد، حال دو مدول با هم تنافی یا تضاد دارند و یا اینکه علم به عدم اجتماع این دو دلیل داریم و اینکه قابلیت جعل شرعی همزمان با هم را ندارند که در این صورت بتواند شامل تضاد بالعرض هم بشود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo