درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و التراجيح/تعارض ادله /روایات باب ترجیح / صحیحه قطب راوندی


۲) صحیحه قطب راوندی
یکی دیگر از روایاتی که موافقت کتاب و سنت قطعیه و مخالفت با عامه در آن به عنوان مرجّح در متعارضین شمرده می شود صحیحه قطب راوندی است که در آن چنین آمده است؛
سَعِیدُ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِیُّ فِی رِسَالَتِهِ الَّتِی أَلَّفَهَا فِی أَحْوَالِ أَحَادِیثِ أَصْحَابِنَا وَ إِثْبَاتِ صِحَّتِهَا عَنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ابْنَیْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَبِیهِمَا عَنْ أَبِی الْبَرَکَاتِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ حَدِیثَانِ مُخْتَلِفَانِ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَی کِتَابِ اللَّهِ- فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَرُدُّوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوهُمَا فِی کِتَابِ اللَّهِ- فَاعْرِضُوهُمَا عَلَی أَخْبَارِ الْعَامَّةِ- فَمَا وَافَقَ أَخْبَارَهُمْ فَذَرُوهُ وَ مَا خَالَفَ أَخْبَارَهُمْ فَخُذُوهُ.[1]
سعید بن هبة الله راوندی در رساله "احوال احادیث اصحابنا و اثبات صحتها" از (دو شیخ خود)محمد و علی ،فرزندان علی بن عبدالصمد از پدرشان از ابوالبرکات علی بن حسین از شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از ایّوب بن نوح از محمّد بن ابی عمیر از عبدالرحمن بن ابی عبدالله گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:زمانی که دو حدیث مختلف بر شما وارد شد، پس آن حدیث را بر کتاب خدا عرضه کنید، پس حدیث موافق کتاب اللّه را اخذ کنید و آنچه مخالف کتاب اللّه است را رها کنید. اگر این دو خبر مختلف را در کتاب خدا نیافتید، پس آن دو را بر اخبار عامه عرضه کنید، پس آن خبر که موافق اخبار عامه است را رها کنید و آنچه مخالف اخبار عامه است را اخذ کنید.
بررسی سند
باید گفت: سند روایت از شیخ صدوق (ره) تا امام صادق علیه السلام صحیح بوده و بلا اشکال است، لکن کلام در سند قطب راوندی(ره) تا صدوق(ره) می باشد که لازم به بررسی آن است.
علمای منسوب به راوند کاشان متعدد می باشند لکن در بین آنها دو نفر دارای شهرت می باشند و البته معاصر یکدیگرند.
این دو نفر عبارتند از؛
۱) سید ابوالرضا ضیاء الدین فضل الله بن علی بن عبید الله ثالث حسنی راوندی

او متولد در حدود سال ۴۸۳ و وفات ۵۷۱ (قرن ششم) است و کتابی به نام النوادر دارد که به دست ما نیز رسیده است.
قبر او در کاشان و در ضلع جنوبی پنجه شاه، شمال مسجد جامع قدیمی کاشان است و هنوز به مقبره سید ابوالرضا معروف است.
۲) سعید بن هبة الله راوندی
او معروف به قطب الدین راوندی است، ولادتش دقیقاً مشخص نیست لکن شیخ او ابوعلی حداد حسن بن احمد اصفهانی متوفی ۵۱۵ است لذا ولادت جناب قطب الدین راوندی حوالی چند سال قبل از سال ۵۰۰ است.
او شخصیت بسیار بزرگواری دارد و علمای شیعه و سنی او را به فضل و دانش توصیف نموده اند و به عنوان نمونه ابن حجر عسقلانی در لسان المیزان[2] از او یاد می کند و می گوید: "كان فاضلا في جميع العلوم له مصنفات كثيرة في كل نوع وكان على مذهب الشيعة."
مشایخ قطب الدین راوندی
صاحب ریاض العلما[3] گوید: " و قد يروي عن جماعة من أصحاب الحديث باصبهان و جماعة منهم من همدان و خراسان سماعا و اجازة عن مشايخهم الثقات بأسانيد مختلفة "
می گویم: از این سخن بدست می آید که که در آن زمان نیز اصفهان جزء مجامع علمی بوده است.
نیز جماعتی از مشایخ راوندی از همدان و خراسان می باشند. مشایخ او را تا ۳۰ نفر من جمله طبرسی صاحب مجمع البیان دانسته اند.
ناگفته نماند که شهرت علمی و از دایره تشیع خارج و اهل سنت نیز به دانش و فضل او اقرار دارند.
جماعتی هم از او نقلِ روایت می‌کنند، من جمله سه فرزندان او نصیرالدین و ظهیرالدین و عمادالدین و دیگران از جمله شیخ منتجب الدین صاحب فهرست.
مولفات قطب ‌راوندی
یکی از مهمترین آنها شرح نهج البلاغه است با نام منهاج البلاغه فی شرح نهج البلاغه و ناگفته نماند که بعضی گمان کرده اند که اولین شرح نهج البلاغه محسوب می‌شود در حالی که اولین شرح نهج البلاغه را بیهقی نگاشته است
از دیگر مولفات راوندی فقه القرآن، قصص الانبیاء ، الخرائج والجرائح، سلوة الحزین و تحفة العلیل مشهور به دعوات، خلاصة التفاسیر در ۱۰ مجلد، رسالة فی احوال احادیث اصحابنا و اثبات صحتها.
برای او ۵۴ تالیف نقل نموده اند البته او شاعر نیز بوده است و حاجی نوری در خاتمه مستدرک[4] اشعار او را نقل می‌کند.
وفات قطب راوندی
در مورد وفات او گفته‌اند در هنگام ظهر روز چهارشنبه چهاردهم شوال ۵۷۳ وفات یافته است و این قول در مجموعه جبعی از خط شهید اول(ره) نقل شده است.
قبر او در صحن آیینه حضرت معصومه سلام الله علیها می باشد.
مرحوم آیت الله اراکی گوید: از کسی به نام شیخ حسن جلالی معروف به حاج آخوند نقل کرده که وقتی اتابک اعظم نخست وزیر فتحعلی شاه قاجار خواست صحن حرم حضرت معصومه را بسازد، قبور را تخریب کرد و قبر قطب‌الدین نیز تخریب گردید و البته فضایی به داخل قبر باز شد و من داخل قبر را دیدم به نحوی که استخوان های قطب سالم بود و سرم را داخل قبر نموده و دو کاسه زانوی قطب را بوسیدم.
در ادامه باید گفت: وفات شیخ صدوق(ره) در سال ۳۸۱ است و بین قطب راوندی تا ایشان حدود ۱۹۰ سال فاصله است.
قطب راوندی گوید: روایت را از محمد و علی دو فرزند علی بن عبدالصمد از پدرشان از ابوالبرکات علی بن الحسین نقل می کند.
می بینیم که سه نفر فاصله در اینجا بین قطب راوندی(ره) تا شیخ صدوق(ره) وجود دارد لذا باید گفت : برای پر نمودن این فاصله لازم است که عمر دو شیخ او را بلند دانست.
پس از شناخت او لازم است نسبت رساله مذکور به او اثبات شود.
وجوه اثبات رساله "اثبات احوال احادیث اصحابنا و اثبات صحتها" به راوندی
۱)بیان سید یزدی(ره)

سید یزدی(ره)[5] بر این کتاب اعتماد نموده چرا که فاضل تونی(ره) بر آن اعتماد داشته است.
باید گفت فاصله بین راوندی در قرن ۶تا سید یزدی در قرن ۱۳ معادل ۷ قرن می باشد.
فاصله راوندی تا فاضل تونی نیز چند قرن می باشد‌ ، لذا می توان گفت: اعتماد آنان بر اساس قرائنی که نزدشان حجّت بوده ثابت می شود.
اشکال
بیان سید یزدی (ره)و فاضل تونی(ره) قابل پذیرش نیست چرا که نمی توان معتقد شد که حتماً قرائن موجود نزدشان برای ما حجت باشد مضافاً به اینکه قرائن، اِخبار عن حس نیست که ملاک قرار بگیرد بلکه عن حدس می باشد.
۲)بیان صاحب وسایل

صاحب وسایل در جلد آخر وسائل الشیعه خاتمه ای دارد که در آن چند فائده را منعقد می‌کند.
ایشان در فائده چهارم به ذکر کتاب‌هایی که از آنها نقل نموده می پردازد و چنین می نگارد: فی ذکر الکتب المعتمدة التی نقلت منها أحادیث هذا الکتاب، و شهد بصحتها مؤلفوها و غیرهم، و قامت القرائن علی ثبوتها، و تواترت عن مؤلفیها، أو علمت صحة نسبتها إلیهم، بحیث لم یبق فیها شکّ و لا ریب.
کوجودها بخطوط أکابر العلماء.
و تکرر ذکرها فی مصنفاتهم.
و شهادتهم بنسبتها.
و موافقة مضامینها لروایات الکتب المتواترة.
أو نقلها بخبر واحد محفوف بالقرینة[6]
در ادامه ایشان تعداد ۸۲ کتاب را نام برده و می گوید که آنها را دیده‌ام و البته برخی را ندیده‌ام و به واسطه نقل می‌کنم که مجموعاً به ۹۶ مورد می رسد که در بین آنها دو کتاب قطب راوندی نیز به نامهای [۳۹] کتاب الخرائج و الجرائح: تألیف الشیخ؛ الصدوق؛ سعید بن هبة الله؛ الراوندی. [۴۰] کتاب قصص الأنبیاء: له. آمده است.
اشکال
باید گفت: این وجه ناتمام است چرا که رساله قطب راوندی در بین مواردی که شیخ حرّ نقل می‌کند وجود ندارد و صرفاً دو کتاب قصص الانبیاء و الخرائج والجرائح را از او نقل می‌کند، بنابراین وجه مذکور برای اثبات بحث ما دارای ثمره نخواهد بود.
۳) بیان دیگر صاحب وسایل

شیخ حر(ره) سند خودش را تا کتاب‌های قطب راوندی نقل نموده است.
ایشان در خاتمه مستدرک ، فائده پنجم، طریق سی و ششم گوید: و نروی کتاب (الخرائج و الجرائح) و کتاب (قصص الأنبیاء) لسعید بن هبة الله؛ الراوندی: بالإسناد السابق عن العلامة؛ الحسن بن المطهر ، عن والده ، عن الشیخ مهذب الدین؛ الحسین بن ردة : عن القاضی؛ أحمد بن علی بن عبد الجبار؛ الطبرسی: عن سعید بن هبة الله؛ الراوندی. [7]
باید گفت: تا اینجا اشکال برطرف نمی‌شود چرا که سند شیخ صرفاً به دو کتاب او - و نه رساله مورد بحث- است. لکن باید گفت: علامه حلی(ره)رساله‌ای به نام اجازه کبیره برای بنی زهره دارند که در آن می‌نویسد: و من ذلک جمیع مصنفات الشیخ أبی الحسین الراوندی و روایاته و إجازاته عنی عن والدی ره عن الشیخ مهذب الدین الحسین بن ردة عن القاضی أحمد بن علی بن عبد الجبار الطبرسی
عن الراوندی المصنف.
بنابراین به این طریق تمام کتب و مصنفات و اجازات راوندی را روایت می کند.
ناگفته نماند که اجازه کبیره علامه حلّی(ره) به صورت جداگانه چاپ شده و البته علامه مجلسی(ره) آن را در بحار[8] نیز نقل نموده است.
در نتیجه باید گفت: با تمسک به فرمایش علامه حلّی(ره) اشکال برطرف شده و البته طریق او هم صحیح است و البته طریق مجلسی (ره) نیز از علامه صحیح می باشد و اجازه بین مجلسی(ره) و شیخ حر (ره) مدرّجه بوده به نحوی که هر کدام برای دیگری اجازه صادر نموده اند.
از آنچه گذشت چنین بدست می آید که نسبت رساله مورد بحث طبق سند علامه حلی(ره) اثبات می‌شود.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo