درس خارج فقه استاد هادی نجفی

1400/08/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: التعادل و التراجيح/تعارض ادله /ترجیح به موافقت کتاب و سنت و مخالفت با عامه / صحیحه قطب راوندی
بررسی صحیحه قطب راوندی
در جلسه گذشته ثابت شد که سند شیخ حر ، همان سند علامه حلی تا قطب راوندی است.
اشکال
بعضی گفته اند که رسیدن رساله مورد نظر به دست شیخ حر محل تردید است لذا نمی‌توان ثابت نمود که سند شیخ حر همان سند علامه حلی تا قطب الدین راوندی است.
پاسخ
باید گفت حتی اگر نسبت رساله مورد نظر را از قطب راوندی نفی نمائیم نیز مطلب ثابت است چرا که حداقل حدیث مورد نظر جزء مرویات قطب راوندی است.
لذا نقل او طبق بیان گذشته صحیح است چون علامه در رساله اجازه کبیره بنی زهره آن را بیان نموده است.
در نتیجه روایت مذکور تا قطب دارای سند صحیح می باشد.
بحث در اثبات صحت سند از قطب راوندی(ره) تا شیخ صدوق(ره) می باشد.
باید گفت بین آن دو زمانی حدود ۱۹۰ سال فاصله است که البته این فاصله با وجود سه واسطه پر شده است و علی القاعده باید شش فاصله بین آن دو وجود داشته باشد به نحوی که گذشت هر سی سال به عنوان یک واسطه محسوب شود.
بنابراین لازم است که گفته شود و ثابت گردد که این سه نفر فاصله -یعنی فرزندان علی بن عبدالصمد و علی بن عبدالصمد و ابوالبرکات - از قطب راوندی(ره) تا شیخ صدوق(ره) دارای عمر های بلند و از معمرین محسوب می‌شوند.
طبقه اول مشایخ او
محمد و علی فرزندان علی بن عبدالصمد
الف) محمد بن علی بن عبدالصمد
عبارت شیخ حر در کتاب " امل الآمل فی علماء جمع جبل عامل" راجع به او چنین است:الشيخ محمد بن علي بن عبد الصمد النيسابوري. فاضل جليل، من مشائخ ابن شهرآشوب[1]
ابن شهرآشوب مازندرانی صاحب کتاب مناقب آل ابی طالب و نیز مثالب که دومی هنوز چاپ نگردیده است.
اواز علمای قرن ششم است.
اشکال
عبارت شیخ حر(ره) در مورد او عن حدس است و نه عن حس ، چرا که بین آندو شش قرن فاصله وجود دارد و لذا ثمره ای ندارد.
پاسخ
باید گفت: این مطلب صحیح است لکن ابن شهرآشوب که معاصر او بوده ، با آن قدرت علمی نمی‌تواند که از کسی که عالم و فاضل و غیر معتبر باشد چیزی نقل کند.
لذا معلوم می‌شود که لامحاله وقتی شاگرد دارای شخصیت و وجاهت علمی باشد، کاشفیت از استادی عالم و متبحر برای او دارد.
ب) علی بن علی بن عبدالصمد
جناب منتجب الدین در فهرست خود او را ذکر می‌کند و در موردش می گوید: ابنه الشيخ ركن الدين علي بن علي
فقيه (ثقه) قرأ علي والده و علي الشيخ أبي علي بن الشيخ أبي جعفررحمهم الله [2]
یعنی جایگاه علمی او فقاهت و مرتبه رجالی او توثیق است و شاگردی پدر و فرزند شیخ طوسی را نموده است.
لذا اگر در باب محمد بن علی سخن را نپذیریم، پذیرش برادرش علی برای اثبات مطلب کفایت می‌کند.
طبقه دوم
علی بن عبدالصمد
نقل منتجب الدین در مورد او چنین می باشد: الشيخ علي بن عبدالصمد التميمي السبزواري فقيه ديّن ثقة قرأ علي الشيخ أبي جعفررحمهم الله[3]
شیخ حر(ره) فرزند را نیشابوری دانسته است و پدر را سبزواری که البته اشکالی ندارد.
لذا از بیان شیخ منتجب الدین جایگاه فقاهت و تدین و ثقه بودن علی بن عبدالصمد ثابت می‌شود که او عدل تمام می باشد و شاگرد شیخ طوسی (ره) است.
طبقه سوم
ابوالبرکات علی بن الحسین
شیخ حر(ره) در کتاب "امل الآمل " در مورد او چنین می گوید: الشيخ أبو البركات علي بن الحسين الجوزي الحلي.
عالم صالح محدث، يروي عن أبي جعفر بن بابويه. [4]
اشکال
بیان شیخ حر(ره) قابل پذیرش نیست چرا که توثیقش عن حدس می باشد و فاصله بین او و ابوالبرکات حدود ۷ قرن می باشد.
پاسخ
با تمسک به بیان میرزای افندی در ریاض العلماء اشکال برطرف می شود.
میرزای افندی اصفهانی - معروف به حجة التاریخ که معاصر مجلسی است و یکی از کسانی می باشد که در جمع آوری بحار به او کمک نموده است و البته در نسخه شناسی ید طولایی دارد - در ریاض العلماء[5] در مورد ابوالبرکات چنین نقل می‌کند:
السيد ابو البركات علي بن الحسين الحسيني الخوزي الفاضل العالم المعروف بالسيد ابى البركات الخوزي، يروي عن الصدوق رضي اللّه عنه، و يروي عنه ابو الحسن علي بن عبد الصمد التميمي النيسابوري و يروي عنه القطب الراوندي بواسطتين، و يروي ابن شهرآشوب عنه أيضا بواسطتين على ما يظهر من مناقبه،
و على هذا فهذا السيد في درجة الشيخ المفيد.
لذا ابوالبرکات در طبقه شیخ مفید قرار دارد.
شاهد مطلب ما در ادامه آمده که می نویسد:
و قد رأيت في صدر أسناد بعض النسخ العتيقة من كتاب عيون أخبار الرضا عليه السلام للصدوق هكذا: قال حدثني الشيخ الفقيه العالم ابو الحسن علي بن عبد الصمد التميمي رضي اللّه عنه في داره بنيسابور في شهور سنة احدى و أربعين و خمسمائة، قال حدثني السيد الامام الزاهد ابو البركات الخوزي رضي اللّه عنه
قال حدثني الشيخ الامام العالم الاوحد ابو جعفر محمد بن علي بن الحسين بن موسى بن بابويه القمي الفقيه مصنف هذا الكتاب رضي اللّه عنه - الخ.
یعنی علی بن عبدالصمد از شیخ خود ابوالبرکات از شیخ صدوق نقل نموده است.
در ادامه می نویسد:
و قال الشيخ المعاصر في أمل الامل: الشيخ ابو البركات علي بن الحسين الجوزی الحلي، عالم صالح محدث، يروي عن ابى جعفر بن بابويه.
و أقول: بما نقلناه من عبارة أوائل الاسناد المذكور ظهر كونه من السادات و ذلك صريح عبارة ابن شهرآشوب في المناقب و القطب الراوندي في قصص الانبياء أيضا، و كذلك كونه حسينيا، و قد وقع في صدر بعض نسخ الامالي للصدوق أيضا هكذا: حدثني السيد العالم ابو البركات علي بن الحسين الحسيني الخوزي.
و حينئذ ففي كلام الشيخ المعاصر نظر، و أما نسبته الى الحلة فلم أجدها في موضع و هو أعرف به.
لذا مشخص شد که او از سادات حسینی می باشد و جزء شیوخ نیست. و نیز حلّی نبوده و خوزی می باشد.
صاحب ریاض العلماء در ادامه می نویسد:
و الخوزي قد يروى بالخاء المعجمة المضمومة و سكون الواو ثم الزاي المعجمة،
و قد يروى بالجيم المضمومة و الواو الساكنة ثم الزاي المعجمة أيضا، و على الاول فهي نسبة الى خوزستان، و هي اقليم معروف بقرب الفارس، و من جملتها بلدة تستر. فلاحظ. و على الثاني فهي نسبة الى الجوزة بالضم، و هي قرية بالموصل، و لعلها غير فرضة الجوزة التي ينسب اليها ابن الجوزي من العامة أو هما متحدان . فلاحظ
از آنچه گذشت چنین بدست می آید که سند روایت از قطب راوندی تا شیخ صدوق صحیح می باشد.
ابوالبرکات خُوزی یا جَوزی یا جوری؟
سید عبدالکریم بن طاووس در فرحة الغراء[6] می گوید:
وأخبرني والدي (رضي الله عنه)، عن السيد أبي علي فخار الموسوي، عن شاذان بن جبرائيل القمي، عن الفقيه محمد بن سراهنك، عن علي بن عبد الصمد التميمي، عن والده،
شاهد در این قسمت است که گفته: عن السيد أبي البركات الجوري (بالراء غير المعجمة)، عن علي بن محمد بن علي القمي الخراز که صاحب کفایه الاثر است.
جور در خراسان است لذا ابوالبرکات ایرانی و خراسانی می باشد. صاحب مستدرک[7] در خاتمه عبارت ابن طاووس را نقل می‌کند.
لذا ابوالبرکاتِ جوری صحیح است که البته علی بن احمد نیشابوری می‌تواند از او نقل کند.
نتیجه
از آنچه گذشت چنین بدست می آید که سند قطب‌راوندی تا شیخ صدوق توثیق گردید.
بنابراین توثیق سه واسطه مورد بحث در سند اجمالاً به این صورت است که؛
محمد بن علی بن عبدالصمد را شیخ حر توثیق نمود.
علی بن علی بن عبدالصمد را شیخ منتجب الدین توثیق نمود.
علی بن عبدالصمد تمیمی نیشابوری را نیز منتجب الدین توثیق نمود.
سید ابوالبرکات جوری نیز توثیق گردید و او از شیخ صدوق روایت را نقل می کند.
لذا این سه واسطه جملگی معتبرند و در نتیجه سند شیخ حر به قطب ثابت می گردد و سند قطب تا شیخ صدوق نیز ثابت گردید ، بنابراین روایت قطب الدین راوندی به عنوان مسند تمام و صحیحه محسوب می شود که در آن چنین آمده است:سَعِیدُ بْنُ هِبَةِ اللَّهِ الرَّاوَنْدِیُّ فِی رِسَالَتِهِ الَّتِی أَلَّفَهَا فِی أَحْوَالِ أَحَادِیثِ أَصْحَابِنَا وَ إِثْبَاتِ صِحَّتِهَا

عَنْ مُحَمَّدٍ وَ عَلِیٍّ ابْنَیْ عَلِیِّ بْنِ عَبْدِ الصَّمَدِ عَنْ أَبِیهِمَا عَنْ أَبِی الْبَرَکَاتِ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِی جَعْفَرِ بْنِ بَابَوَیْهِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَیُّوبَ بْنِ نُوحٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی عُمَیْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ قَالَ: قَالَ الصَّادِقُ ع إِذَا وَرَدَ عَلَیْکُمْ حَدِیثَانِ مُخْتَلِفَانِ فَاعْرِضُوهُمَا عَلَی کِتَابِ اللَّهِ- فَمَا وَافَقَ کِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ کِتَابَ اللَّهِ فَرُدُّوهُ فَإِنْ لَمْ تَجِدُوهُمَا فِی کِتَابِ اللَّهِ- فَاعْرِضُوهُمَا عَلَی أَخْبَارِ الْعَامَّةِ- فَمَا وَافَقَ أَخْبَارَهُمْ فَذَرُوهُ وَ مَا خَالَفَ أَخْبَارَهُمْ فَخُذُوهُ.[8]
سعید بن هبة الله راوندی در رساله "احوال احادیث اصحابنا و اثبات صحتها" از (دو شیخ خود)محمد و علی ،فرزندان علی بن عبدالصمد از پدرشان از ابوالبرکات علی بن حسین از شیخ صدوق از پدرش از سعد بن عبدالله از ایّوب بن نوح از محمّد بن ابی عمیر از عبدالرحمن بن ابی عبدالله گوید: امام صادق علیه السلام فرمود:زمانی که دو حدیث مختلف بر شما وارد شد، پس آن حدیث را بر کتاب خدا عرضه کنید، پس حدیث موافق کتاب اللّه را اخذ کنید و آنچه مخالف کتاب اللّه است را رها کنید. اگر این دو خبر مختلف را در کتاب خدا نیافتید، پس آن دو را بر اخبار عامه عرضه کنید، پس آن خبر که موافق اخبار عامه است را رها کنید و آنچه مخالف اخبار عامه است را اخذ کنید.
چنانچه ملاحظه می شود صحیحه مذکور بر وجود دو مرجّح کتاب و سنت قطعیه و مخالفت با عامه در مقام تعارض دلالت دارد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo