درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1400/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و التراجيح/تقديم المرجّحات /تعارض بین عام وضعی و اطلاق حکمی


ادامه اقوال در تعارض بین عام وضعی و اطلاق حکمی


۳) نظر مرحوم شهید صدر
ایشان می گوید: عام در محل اجتماع، مقدم بر اطلاق است به تقریب این که دلالت عام بر عموم در وضع است لذا فعلی خواهد بود و منعقد می‌گردد و در این صورت صلاحیت دارد که به عنوان بیان برای اطلاق قرار بگیرد و مانع از جریان آن و رافع مقدمات حکمت در ناحیه مطلق گردد.
مراد از بیان به نحوی که عدمش در مقدمات حکمت اخذ شده - یعنی مولا بیانی خلاف مطلق نداشته باشد - می تواند یکی از سه امر زیر باشد.
الف) بیان به عنوان قرینه بر تقیید محسوب شود یعنی مقدمات حکمت در مواردی که قرینه ای بر تقیید نباشد، جاری می گردد و در غیر اینصورت اطلاق جاری نمی‌گردد. بنابراین احتمال، دلالتِ اطلاقی منعقد می‌شود چون دلالت وضعی عام قرینه بر تقیید محسوب نمی‌شود، بنابراین عام وضعی و مطلق حکمی با یکدیگر متعارض می شوند.
ب) مراد از بیان، بیانِ فعلی است که می تواند قرینه بر تقیید محسوب شود یا نه، در این صورت عمومِ عام منعقد شده و به عنوان بیان محسوب می‌شود و بین در مطلق نیز مانع از اطلاق در آن است، لذا مطلق در محل اجتماع جاری نیست و به عبارت دیگر اکرم کل عالم یعنی عام جاری می شود.
ج) مراد از بیان آن است که فی نفسه و در صورت عدم وجود اطلاق، بیان محسوب شود و در این صورت نیز مانند احتمال دوم است .
باید گفت:حتی اگر دو مطلق در مقام وجود داشته باشد نیز همین بحث جاری است. به عنوان نمونه در "اکرم العالم" و "لا تکرم فاسقاً" مطلقِ اول به عنوان بیان برای مطلق دوم محسوب می‌شود و مانع از جریان اطلاق در مطلق دوم می گردد.
بنابراین در محل اجتماع، اطلاق هیچکدام جاری نمی‌شود چون اطلاق اول بیان است و مانع از جریان اطلاق دوم می گردد و هکذا راجع به اطلاق دوم هم این حکم جاری است.
دو اشکال
۱) دلالت تصوری عام مستند به وضع است ولی دلالت تصدیقی آن مستند به وضع نیست و نیاز به دو مقدمه دیگر غیر از وضع دارد، نخست اینکه متکلم در مقام بیان باشد و اهمال و اجمالی در کار نباشد. دیگر اینکه متکلّم قرینه متصله برخلاف آن اخذ نکند .
به عبارت دیگر چنانچه متکلم بگوید "اکرم کل عالم الّا الفساق منهم " واضح است که این دو مقدمه از مقدمات حکمت محسوب می‌شود و در اطلاق نیز جاری می گردد، بنابراین عام نمی‌تواند به عنوان بیان برای مطلق محسوب گردد و بالعکس.
۲) هنگامی عام بر عموم دلالت تصدیقیه دارد که قرینه متصل به آن وجود نداشته باشد لذا در اینصورت عام ظهور در عمومیت و مطلق ظهور در اطلاق ندارد و در ما نحن فیه نیز چنین است و هرکدام مانع از جریان در محل اجتماع می شوند. در نتیجه نه عام و نه اطلاق هیچکدام در محل اجتماع جاری نمی‌شوند. لذا محل اجتماع داخل در عنوان تعارض می‌گردد به این بیان که اگر مرجّحی وجود نداشته باشد، حکم اولیه در آن تساقط است.
مقام دوم: در مواردی که عام و اطلاق هر دو جدا و منفصل از یکدیگر باشند.
به عنوان نمونه اگر در روایتی از امیر مومنان علی علیه السلام آمده باشد: "اکرم کل عالم " و در روایتی دیگر از امام جواد علیه السلام آمده باشد " لا تکرم فاسقاً " حالا در محل اجتماع یعنی " عالم فاسق " آیا عام مقدّم می‌شود یا آنکه اطلاق مقدم می گردد؟
باید گفت دو وجه در مساله وجود دارد.
۱) نظر مرحوم شیخ انصاری
ایشان می‌فرماید: در فرض مساله عام مقدّم است و وجهش آن است که دلالت عام بر عموم تنجیزی است ولی دلالت مطلق بر اطلاق تعلیقی بوده و معلق بر مقدمات حکمت است، لذا دلالت عام منعقد شده و صلاحیت برای بیان بودن و مانع شدن از جریان مقدمات حکمت می شود. بنابراین در محل اجتماع، عام جاری می‌شود و اطلاق جاری نمی‌ گردد چون دلالت عام تنجیزی است ولی دلالت اطلاق تعلیقی می باشد.
بنابراین در محلّ اجتماع یعنی عالم فاسق نیز وجوب اکرام دارد.
۲) نظر مرحوم آخوند
ایشان می فرماید: آنچه جزء مقدمات حکمت است، آمدن عدم بیان الی یوم القیامه نیست بلکه در مقام تخاطب است، یعنی باید در مقام تخاطب بیانی خلاف اطلاق وجود نداشته باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo