درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1400/11/04

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و التراجيح/انقلاب نسبت /دلیل انقلاب نسبت

 

طریقه عقلاء در بیان مقاصد خود چگونه است؟
شرح این مطلب ذیل دو امر بیان می شود.
الف) باید گفت: دو نوع متکلّم و گوینده در این مقام قابل تصور است.
نخست متکلّمی که قصد و بنا دارد بر اینکه مراد جدی خود را در یک مجلس بیان کند و دیگر متکلّمی که مراد جدی خود را به جهت دلائلی در مجالس متعدد بیان می کند بنابراین نیاز به اقامه قرینه منفصله لازم خواهد بود.
با توجّه به آنچه گذشت باید روشن گردد که روایات اهل بیت علیهم السلام چگونه مورد بررسی قرار گیرد؟
قابل ذکر است که برای بررسی روایات اهل بیت علیهم السلام لازم است دو نکته زیر لحاظ گردد.
۱) مواردی که امام علیه السلام ابتدا خودشان مطلبی را طرح و بیان می‌کند.
۲) مواردی که امام علیه السلام در مقام پاسخ پرسشگر باشد و البته پرسشگران نیز متفاوتند به نحوی که گاهی از عوام مردم و زمانی از فقهاء و گاهی از کسانی است که صاحب اصل و کتاب بوده و سخن امام علیه السلام را ثبت و ضبط می نموده است،بنابراین پاسخ امام علیه السلام ممکن است متفاوت باشد و ناظر به "کَلّم النّاس عَلَی قَدرِ عُقُولِهِم " باشد.
قابل ذکر است که ائمه دوازدهگانه علیهم السلام به منزله متکلّم واحد در نظر گرفته می شوند و بیانات آنها در حکم بیان یک نفر محسوب می گردد چرا که در بسیاری از موارد آنها در مقام تبیین گر برای سخنان پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یا دیگر ائمه قبل از خود بوده اند.
از طرفی نیز در روایات وارد شده که می توان سخن و کلام یک امام را به دیگر ائمه اطهار علیهم السلام نسبت داد چنانچه در روایت زیر آمده است؛ وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی حَمْزَةَ عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع الْحَدِیثُ أَسْمَعُهُ مِنْکَ أَرْوِیهِ عَنْ أَبِیکَ أَوْ أَسْمَعُهُ مِنْ أَبِیکَ أَرْوِیهِ عَنْکَ قَالَ سَوَاءٌ إِلَّا أَنَّکَ تَرْوِیهِ عَنْ أَبِی أَحَبُّ إِلَیَّ وَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع لِجَمِیلٍ- مَا سَمِعْتَهُ مِنِّی فَارْوِهِ عَنْ أَبِی.[1]
ابوبصیر از امام صادق علیه السلام پرسید: آیا حدیثی را که از شما شنیده ام می توانم به پدرتان نسبت بدهم؟ یا آنچه از پدرتان شنیده ام را به شما نسبت بدهم؟ حضرت فرمود: تفاوتی ندارد، مگر آنکه دوست دارم سخنم را به پدرم نسبت بدهی.
و نیز امام صادق علیه السلام به جمیل فرمود: آنچه از من شنیده ای به پدرم نسبت بده و از ایشان نقل کن.
البته در بررسی سند روایت باید گفت بواسطه وجود ابوحمزه بطائنی که از رئوس وقف است ضعیف محسوب می شود.


ب) حجت به معنای آنچه که قاطع عضو بین عبد و مولی باشد، آیا تابع گفتار مولی است یا اینکه تابع اراده مولا می باشد؟
چنانچه معتقد شویم تابع گفتار باشد، باید گفت در اینصورت به محض اتمام گفتار مولی، حجت بر عبد تمام شده است
چنانچه معتقد شویم تابع اراده باشد، باید گفت در اینصورت به محض اتمام کلام حجت تمام نمی‌شود مگر پس از فحص از قرینه ای که مانع از ظهور باشد و البته قبل از پایان فحص نمی توان فتوا یا قضاوتی را صادر نمود و در مقام عمل باید احتیاط نمود.


مقدمه دوم
می‌دانیم که بعضی روایات با یکدیگر متعارضند و در این بین نظر اخباریان بر آن است که راه احتیاط در پیش گرفته می شود و نظر اصولیان نیز بر آن است که باید به مرجّحات رجوع گردد و در صورت فقدان آن کار به تساقط می انجامد و چنانچه در مقام ،عام مافوقی وجود داشته باشد، همان اخذ شده و در صورت فقدان آن نوبت به جریان اصل عملی خواهد رسید.
در نتیجه اگر در موضوعی بیش از دو روایت وجود داشت باید گفت در صورت اعتقاد به اینکه حجّت تابع گفتار مولی باشد، مساله در باب تعارض وارد خواهد شد ولی در صورتی که معتقد گردیم حجّت تابع اراده مولی است ، ممکن است تعارضی در بین نباشد و بوسیله جمع دلالی عرفی حکم برای موضوع ثابت گردد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo