درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1400/12/01

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و التراجيح/انقلاب نسبت /مناقشه آیت الله فیّاض( مدّ ظلّه) بر انقلاب نسبت و نقد آن


مناقشه آیت الله فیاض (مدظله) بر انقلاب نسبت
ایشان پس از نقل بحث انقلاب نسبت محقق نائینی(ره) می فرمایند[1] : آن بر دو مقدمه زیر استوار است.
مقدمه نخست
آنکه سه نوع ظهور وجود دارد، تصوری و تصدیقی به لحاظ اراده استعمالی و تصدیقی به لحاظ اراده جدی

مقدمه دوم
آنکه تعارض بین دو دلیلی است که هر دو حجت باشند. از نظر مدرسه محقق نائینی(ره) ضمیمه دو مقدمه مذکور موجب انقلاب نسبت می شود.
اشکال آیت الله فیاض(مدظله) آن است که با انضمام دو مقدمه مذکور انقلاب نسبت مورد نظر محقق نائینی(ره) زایش نمی یابد بلکه باید مقدمه دیگری نیز به آن ضمیمه شود و در صورت وجود و سپس تمامیت آن انقلاب نسبت مورد نظر محقق نائینی(ره) صحیح است.

بیان نکته
ایشان قبل از ذکر مقدمه سوم نکته ای را بیان نموده و می فرمایند: درضمن مباحث گذشته گفته‌ایم که عناصر جمع دلالی عرفی، به غیر از ورود از شئون لفظ محسوب می شوند چرا که آن رافع موضوع دلیل دیگر است؛مثل دلیل اجتهادی که رافع موضوع اصاله البرائه است.
مثلاً دلیل حاکم مقدم بر محکوم می شود چون لسان دلیل حاکم نظر به محکوم دارد و به عنوان نمونه در دو دلیل "الرجل اذا شک بین الثلاث و الاربع..." و "لاشک للامام و الماموم " باید گفت: دلیل دوم بر دلیل اول حکومت دارد و لسان آن به دلیل محکوم نظر دارد و حکومت در ادله لبّیه تصور ندارد چرا که آنها لسان ندارند. لذا خاص مقدم بر عام می‌شود به جهت آنکه مدلول عرفی آن خاص است یعنی لسانی که معنون به عنوان خاص است مقدم بر عام می شود از جهت آنکه لسانِ عام، عام و لسانِ خاص، خاص است و همچنین حال در اظهر و ظاهر چنین است چون ظهورِ لسانِ اظهر، اقوی و اشدّ نسبت به ظاهر است. خلاصه آنکه ظهور نسبت بین دو دلیل در مدلول لفظی آنها در مرتبه سابقه لحاظ می‌شود. یعنی اگر مدلول لفظی یکی از دو دلیل اخص از مدلول لفظی دلیل دیگر باشد نسبت بین آنها عموم و خصوص مطلق می گردد و اگر مدلول لفظی برای هر کدام از دو دلیل از یک جهت اخص و از جهت دیگر اعم باشد، نسبت آنها عموم و خصوص من وجه می گردد و اگر مدلول لفظی دو دلیل ضد یا نقیض باشد، نسبت تباین خواهد بود.
ایشان در ادامه می فرمایند:حجیت عبارت از حکم شرعی است که برای ظهور نهایی حاصل از دو دلیل جعل شده و حجیت برای آن در صورت انضمام به یکدیگر جعل شده است. اگر نسبت مطلق باشد، حجیت برای عام و خاص معاً جعل می شود چون جمعِ دلالی عرفی بین هر دو دلیل وجود دارد و اگر نسبت بین دو دلیل تباین یا عموم و خصوص من وجه در محل اجتماع باشد، امکان جمع دلالی عرفی نیست و در بحث تعارض وارد می شود.
در نتیجه نسبت بین دو ظهور - یعنی ظهور دو دلیل - در مرتبه سابقه بر دلیل حجیت لحاظ می شود و به عبارت دیگر ابتدا نسبت سنجی و سپس حجیت مورد لحاظ قرار می‌گیرد و اگر نسبت تباین باشد دلیل حجیت نمی تواند هر دو را با هم دیگر شامل شود و نیز نمی تواند احدهما معین را شامل شود چون اگر بخواهد هر دو را شامل شود منجر به تعبد ضدین یا نقیضین می شود و اگر بخواهد یکی از دو دلیل معین را شامل شود منجر به ترجیح بلامرجح شده است ولی اگر نسبت بین دو دلیل، عام و خاص مطلق باشد مانعی وجود ندارد و دلیل حجیت هر دو را در بر می‌گیرد و خاص قرینه برای تصرف در عام می گردد. نتیجه آنکه نسبت بین دو دلیل متعارض بین ظهور عرفی دو دلیل لحاظ می شود.

مقدمه سوم
آیت الله فیاض (مدّ ظلّه) پس از ذکر نکته مذکور به بیان مقدمه سومِ مورد ادعای خود بر تمامیت انقلاب نسبت محقق نائینی(ره) می پردازند و می فرمایند:این مقدمه از دو جزء تشکیل می شود.
الف) مخصص منفصلی که بر یکی از دو دلیل متعارض بالتباین وارد می شود، موجب ظهور نهایی عام دوم می گردد و غایة الامر مثل مخصص متصل است لکن تفاوت در آن است که مخصصِ متصل مانع از انعقاد ظهور عام از ابتدا است ولی مخصصِ منفصل رافع ظهور از ابتدا نیست بلکه نخست عام ظهور می یابد و سپس تخصیص می‌خورد و حجیت روی عام مخصص می آید و حجیت عام در عموم برداشته می شود همانگونه که از بیان آیت الله خویی(ره)[2] نیز این معنا ظاهر می‌شود.
ب) مخصص منفصل وقتی بر عام وارد شود، ظهورِ جدیدی به آن می‌دهد که عبارت از ظهور عام در مقدار باقیمانده پس از تخصیص است. لذا مخصص منفصل رافع ظهور عام در عموم است.
بنابراین باید ملاحظه نسبت بین ظهور جدیدی که حادث شده با عامِ غیرمخصَّص صورت گیرد.
لذا وقتی نسبت جدید مورد لحاظ قرار گیرد، انقلاب نسبت واقع می گردد که در اینصورت نسبت بین عام مخصَّص با عام غیرمخصص عوض می‌شود و تبدیل به عام و خاص مطلق گشته و از تباین خارج می‌گردد و در این صورت انقلاب نسبت صورت می‌گیرد.
قابل ذکر است که ایشان دو مقدمه محقق نائینی(ره) را بر انقلاب نسبت ناتمام می دانند و مقدمه دیگری خودشان اضافه کرده و آن را نیز ناتمام می‌دانند تا انقلاب نسبت محقق نائینی(ره) را رد کنند.
پاسخ
باید گفت بیانات ایشان در واقع نقدی بر مقدمه خودشان است و ربطی به انقلاب نسبت مورد نظر محقق نائینی(ره) ندارد و اگر اثبات انقلاب نسبت نیاز به مقدمه دیگری داشت حتماً آن مقدمه را محقق نائینی(ره) اضافه می‌کردند لکن دو مقدمه تمام بوده و منتج به انقلاب نسبت می گردد.

 


[2] -مصباح الأصول( طبع موسسة إحياء آثار السيد الخوئي)، الخوئي، السيد أبوالقاسم؛ ج3، ص388.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo