درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/05/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 


موضوع: دخالت دادن اجتهاد شخصی در نقل روایت

 

نوع دوم: دخالت دادن اجتهاد شخصی در نقل روایت
گاهی از جانب مؤلف برخی کتب حدیثی در نقل روایت اجتهاد شخصی صورت گرفته است که مطابق با مبنای مؤلف است و بنابراین برای مجتهدان و کسانی که مبنایی دیگر اتخاذ نموده اند نقل مذکور از درجه اعتبار ساقط است.
محمدون ثلاث با استفاده از اصول اربعمأه که در دست داشته اند چهار کتاب حدیثی کافی و تهذیب و استبصار و من لایحضر را به دست داده اند.
جوامع حدیثی ثانویه ای نیز وجود دارند که برخی از آنها عبارتند از وافی فیض کاشانی و وسایل الشیعه شیخ حرّ عاملی و مستدرک الوسائل محدّث نوری و بحارالأنوار علامه مجلسی و جامع احادیث الشیعه که تحت اشراف آیه الله بروجردی تألیف شده است.
کتاب وافی فیض کاشانی در واقع جمع بین کتب اربعه است و تألیف خوبی دارد لکن نقدی که بر آن وارد شده آن است که مؤلف این کتاب آنرا بر ترتیب ابداعی خود تنظیم نموده است و از ترتیب کتب اربعه خارج شده است لذا این ویژگی موجب عدم استقبال مورد نظر از این کتاب گردیده است.
مؤلف کتاب وسائل الشیعه کتاب خود را بر اساس ترتیب شرایع الاسلام محقق حلّی تنظیم نموده است و ترتیبی فقهی ارائه داده و البته علاوه بر استفاده از کتب اربعه از دیگر جوامع حدیثی نیز بهره برده است و این امر موجب شده که مورد استقبال دانش پژوهان فقه قرار گیرد.
مؤلف کتاب بحارالأنوار سعی نموده همه روایاتی که به دستش رسیده را در آن ارائه دهد و البته از آنجایی که کتب اربعه را در دسترس همگان دانسته است چندان عنایتی به نقل از آنها ندارد و نیز از کتب ویژه فقهی استفاده نمی کند هر چند در آن کتاب فقهی نیز وجود دارد. این جامع حدیثی طبق ترتیب کتب حدیثی تنظیم شده است.
مؤلف کتاب مستدرک الوسائل یعنی محدّث نوری کتاب خود را طبق وسائل الشیعه تنظیم نموده است و روایاتی که ایشان ذکر نکرده اند را نقل نموده و البته بسیاری از روایات فقهی در آن مأخوذ از روایات فقهی بحارالأنوار می باشد.
هر چند این کتاب اضافات درخوری بر کتب فقهی بحارالأنوار ندارد لکن تنظیم روایاتش بر اساس وسائل است و از ترتیب موجود در بحارالأنوار احتراز نموده است.
تنظیم کتاب جامع احادیث الشیعه طبق ابواب فقه و کتاب وسائل الشیعه بوده و البته در آن احادیث فقهی وجود دارد به گونه ای که شاید بهتر باشد آنرا به جامع احادیث الشیعه الفقهیه نام بگذاریم. در این کتاب از نقدهایی که بر وسائل الشیعه وارد شده مثل تقطیع حدیث یا اشکالات سندی دوری شده و آن اشکالات برطرف گردیده است.
قابل ذکر است که در کتاب جامع احادیث الشیعه نیز ضعفهایی مشاهده می شود که موجب شد مورد استقبال درخور برای دانش پژوهان فقه قرار نگیرد. برخی از این ضعف ها عبارتند از عدم دقت در حروف چینی و تایپ روایات و عدم تطبیق فهرست و برخی اشکالات فنی که لازم است در طبع کتاب برطرف شود.
دور نماند که ظاهراً مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی قریب پنجاه سال قبل کتابی را با عنوان وسائل الشیعه و مستدرکاتها در مصر و در پنج مجلد به طبع رساند که البته کامل آن به چهل مجلد خواهد رسید و در این مورد خبر بیشتری در دست نداریم.
قابل ذکر است که مستدرک الوسائل ثانیه و ثالثه دیگری نیز طبع شده که مؤلفش در کتاب نخست روایاتی که در مستدرک محدّث نوری نیامده را اضافه و نقل نموده و ظاهراً در کتاب دوم مؤلفش از روایات عامه که مؤیّدی بر قول امامیه است استفاده نموده و آنها را نیز ذکر کرده است.
در ادامه نیز آیت الله سید حجت کوه کمره ای نیز کمر همّت بر تألیف کتابی با عنوان مستدرک المستدرک بستند لکن در مقدمات متوقف گردید و به اتمام نرسید.
در حال حاضر جامع حدیثی که محل مراجعه مجتهدان و دانش پژوهان فقه است همان کتاب وسائل الشیعه می باشد چرا که از تنظیم درخوری برخوردار است لکن نقدهایی بر آن وجود دارد و در این صورت بر پژوهشگر لازم است که به مصدر اصلی روایت مراجعه نماید.
برخی نقدها و ضعفها بر کتاب وسائل الشیعه
الف) عارضه نقل به معنا یا شبیه آن
مؤلف کتاب وسائل در نقل روایت از چند اصطلاح استفاده نموده است که عبارت از «رواه» و « روی مثله» یا «روی نحوه» می باشد. ایشان در صورتی که روایتی را از کافی شریف نقل می‌کند و می بیند که عین همان در تهذیب شیخ نیز آمده از اصطلاح «رواه الشیخ » استفاده می کند و چنانچه در کلماتِ جزئی اختلاف داشته باشد از اصطلاح «روی مثله» و در صورتی که اختلاف بیشتر باشد از اصطلاح «روی نحوه» استفاده می کند به گونه ای که چنین اختلافی را در استنباط احکام دخیل نمی داند لکن باید گفت به نظر برخی فقهاء حتی اندک اختلافی در نقل روایت موجب تفاوت در استنباط حکم می شود و لذا از این روی است که در کتاب جامع احادیث الشیعه سعی شده که این نقیصه جبران شود.
مؤلف وسائل نیز در برخی موارد در نقل روایات دچار نقل به آنچه که شبیه به معنا و ملحق به آن است،گردیده و از نقل دقیق در نگارش یک روایت از مصدر تعدی نموده است.
به‌عنوان نمونه صاحب وسائل در نقل روایات کتاب علل فضل بن شاذان دچار خروج از شیوه نگارش از مصدر شده است و برخی عبارات مصدر را نقل ننموده و آنرا ناقص ذکر کرده و تغییر داده و البته این نکته را در متن متذکر نشده است.
ب) عدم نقل اختلاف سندی و متنی موجود در برخی روایات
در برخی موارد صاحب وسائل و نیز صاحب کتاب وافی تعرضی به اختلاف متن و سند پیدا نمی کنند مگر خیلی کم. به عبارت دیگر اگر روایتی در کتب اربعه ذکر شده و اختلافی در سند یا متن وجود داشته باشد، خیلی کم اتفاق افتاده است که تعرضی به این اختلاف پیدا کنند و آن را ذکر نمایند لکن در جامع احادیث الشیعه اختلاف موجود در سند یا متن ذکر می شود لکن در همین کتاب اختلاف بین کتب اربعه و دیگر جوامع احادیث ذکر نمی شود در حالی که این اختلاف ممکن است در استنباط حکم دخیل باشد.
ج) عدم رعایت کامل تعلیق در أسناد
از جمله نواقص در کتاب وسائل الشیعه روایاتی است که در آنها تعلیق سندی وجود دارد، یعنی ایشان حدیث را نقل کرده و در حدیث بعدی یا چند حدیث دیگر که همان سند وجود دارد به ذکر کامل سند نپرداخته است.
به عنوان نمونه و مثال چنانچه در سند یک روایت آمده باشد: عدة من اصحابنا عن سهل عن احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي قال... و سپس در چند روایت بعد سند از راوی آخر شروع شود، آن را ذکر نمی کند و سند را به روایت پیشین معلق می نماید. لکن ممکن است سند در روایت بعد دچار ارسال باشد و این در صورتی است که صاحب وسایل سند همه آنها را به نحو تعلیق دانسته و سند را از نزد خود اضافه نموده و به احتمال ارسال سند توجهی نداشته اند.
د) عدم تفکیک بین کلام امام علیه‌السلام و راوی حدیث
یکی دیگر از نقدها بر این کتاب آن است که در برخی روایات کلام امام علیه السلام ذکر شده و در ذیل آن نیز سخن راوی آمده است که در این موارد غالباً مؤلف وسائل الشیعه کلام راوی را نیز جزء کلام امام علیه السلام دانسته و در موارد کمی اتفاق افتاده است که بین آن دو را تفکیک نماید. البته این نقیصه در کتب دیگر مثل کافی و وافی وجود دارد.
ه) اجتهاد در مشترکات أعلام و عدم ذکر آن
نقد دیگر آن است که گاهی در مشترکاتِ أعلام، اجتهاد صورت گرفته ولی این اجتهاد ذکر نگردیده است.
به عنوان نمونه مثلاً صاحب وسائل روایتی که از « علی » شروع شده به واسطه وجود شواهدی که نزد او بوده «علی بن مهزیار » دانسته لکن آن شاهد و اجتهاد خویش را ذکر نمی کند و این در حالی است که در واقع روایت مثلاً از «علی بن جعفر عریضی» نقل شده است .
و) عدم ذکر طرق سند
گاهی صاحب وسائل روایت را از کسی نقل می کند که در مصدر از دو طریق برخوردار است ولی اشاره ای به آن نمی کند لذا موجب می شود که اسناد از نظر ضعیف یا صحیح بودن مورد خدشه قرار گیرد.
به عنوان نمونه ایشان روایاتی که از « علی بن حسن بن فضال» نقل می کند که شیخ در تهذیب به او دو سند دارد به گونه ای که یکی از «علی بن زبیر قرشی» است که ضعیف می باشد و موجب ضعف در سند می گردد و دیگر «علی بن حسن بن فضال » که ثقه است و روایت را از نظر سند صحیح می نماید و در تهذیب هر دو سند را متذکر شده است لکن صاحب وسائل در نقل روایت صرفاً می گوید : شیخ باسناده ... علی بن حسن فضال.
بنابراین سندی که ایشان در مشیخه یا فهرست ارائه می دهد همان سند اول است ولی سند دوم را نمی آورد و سند دوم که صحیح است ذکر نمی شود.
در نتیجه وسائل الشیعه کتاب نفیسی است و مؤلفی متبحر آن را تألیف نموده لکن بعضی نقدهای سندی و متنی که ذکر شد بر آن وارد است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo