درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/05/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 


موضوع: وقوف به آراء و نظرات عامه یا فقه مقارن

 

نوع چهارم: وقوف به آراء و نظرات عامه یا فقه مقارن
دانش فقه از جمله علوم منقول محسوب می‌شود لذا بر فقیه لازم است که آراء و نظریات دیگر فقهاء از مذاهب مختلف را مورد بررسی و کنکاش قرار دهد تا بتواند استنباطی صحیح ارائه نماید و امروزه از آن به فقه مقارن تعبیر می شود.
از طرفی فقه شیعه که [ بر خلاف حکایت نظرِ برخی بزرگان ] دانشی مستقل و غنی و مستدل می باشد - چنانچه اعتراف به این موضوع از جانب شیخ شلتوت رئیس الأزهر مصر مشهود است به گونه ای که پیروی از فقه شیعه را مجزی دانسته است - و نمی توان آنرا تعلیقه ای بر فقه عامه دانست ، دارای اختلافاتی واضح با فقه عامه در موضوعات مختلف است که به عنوان نمونه می توان به اختلاف در مسائل نماز مانند کیفیت وضو و اذان و کیفیت نمازگزاردن و تأمین یا تکتّف در آن و ما یصح السجود علیه و ... اشاره نمود. نیز در موارد دیگر مانند تمتّع به حج یا نساء و مسائل میراث و ... اختلافاتی روشن وجود دارد.

یقیناً در روایات شیعه و مسائل فقهی موجود در آن مواردی وجود دارد که ناظر به آراء عامه بوده و در مقام ابطال آن می باشد که به عنوان مثال می توان به احکامی همچون احتیاج طلاق به شهود و عدم احتیاج نکاح به شهود یا بطلان ثبوت سه طلاق در مجلس واحد در فقه شیعه اشاره نمود. لذا بر فقیه لازم است که متذکّر آراء و نظرات فقهی عامّه باشد تا بتواند عملیات استنباط خود را انجام داده و بداند که نظر او در مقام نفی نظر و آراء عامه است.
برای فقه مقارن فوایدی ذکر شده است که برخی از آنها عبارتند از:
الف) بهره‌مندی فقهای مذاهب از آرای فقهی یکدیگر
شیعه و عامه در بسیاری از مسایل فقهی با یکدیگر مشترکند، به عنوان مثال؛ در مسأله «محارب»، تمام مذاهب اسلامی مشترکند و مستَنَد فتوای آنها، آیه ۳۳ سوره مائده است.
ب) دفاع از نظرات فقهی مذهب خویش
چنانچه فقهای فریقین با فقه مقارن آشنایی نداشته باشند، نمی‌توانند از مذهب خودشان دفاع کنند؛ مانند مقایسه کردن «نکاح موقت» با «نکاح مِسیار»
ج) درک صحیح روایات اهل بیت(علیهم‌السلام)
گاهی شیعیان الفاظ روایات را از عامه و گاهی آنها الفاظ را از شیعیان می‌گرفته‌اند؛ پس گفته می‌شود یکی از راه‌های فهم صحیح و درک درست اصطلاحات و مفاهیم وارد شده از طریق اهل بیت(ع)، آشنایی با فقه اهل سنت است.
د) فهم صحیح موارد تقیه
در مبحث تعارض روایات نقل شده از اهل بیت (علیهم‌السلام)، یکی از اسباب حل تعارض، حمل بر تقیه است.


نوع پنجم : تفسیر قرآن
بر فقیه علم به تفسیر قرآن فی الجمله و خصوصاً تفسیر آیات الاحکام بالجمله لازم است و بیگانگی با آن روا نیست چرا که یکی از منابع استنباط احکام، قرآن کریم است. بنابراین بر فقیه لازم است که به منظومه فکری قرآن که تنها متن مقدس و صحیح - در لفظ و معنا و بدون زیاده و کاستی - در نزد همه مسلمانان‌ محسوب می شود، واقف باشد تا بتواند استنباطی درست از ادله احکام شرعی ارائه نماید.


نوع ششم: دانش اصول فقه
از نام گذاری این علم به اصول فقه اهمیت ویژه آن در استنباط احکام فقهی به خوبی حاصل می شود. دانش اصول فقه به عنوان بنیان و اصل و ریشه و اساس برای علم فقه محسوب می‌شود به گونه ای که فقه بدون آن به منزله ساختمانی متزلزل و در معرض ویرانی است. فقیه برای استنباط خویش از ادله، نیاز به اتخاذ مبانی صحیحی دارد که بوسیله دانش اصول فقه حاصل می شود.
برخی از علوم مثل هندسه و ریاضیات و منطق به منزله دری برای ورود به دیگر علوم محسوب می شوند به گونه ای که بدون دانستن آنها نمی توان به دانش های دیگر دست یافت . به عنوان نمونه افلاطون به اهمیت هندسه پی برده بود و از داوطلبان ورود به مدرسه خود امتحان هندسه می گرفت و می گفت: «کسی که هندسه نداند از در من داخل نشود.».[1]

مطلب مذکور نیز به شعر درآمده و چنین است:
مَن لَم ینَل لِلهِندِسَةِ
لا يَدخُلَنَّ المَدَرسَةِ
نیز در کتیبه سر درب مدارس یونان باستان از عبارت " يَدخُلَنَّ المَدَرسَةَ مَن لَم یَکُن مُرتاضاً" استفاده می شد و البته مراد از کلمه مرتاض کسی است که کتاب اقلیدس در علم ریاضی و هندسه را خوانده باشد و آنرا بداند لذا ورود به مدرسه برای کسی که ریاضیات نمی دانسته جایز نبوده است چرا که یونانیان دانش هندسه را از علوم پایه برای استفاده در علوم دیگر محسوب می نمودند.
برخی نسبت به علم فلسفه معتقدند که نیاز به پیش زمینه ای دارد که همان منطق یونانیان است، چرا تشخیص قیاس و أشکال آن و براهین موجودش بوسیله دانش منطق قابل شناسایی است. از طرفی علم منطق صرفاً به عنوان پیش نیاز دانش فلسفه نیست بلکه مراودات و محاورات و قضاوتها و داوری‌ها و دیگر امور مبتنی بر منطق است و در هر موردی که فکر - شرّ یا خیر- وجود داشته باشد و بخواهد نقشی ایفا کند نیاز به دانش منطق است. بنابراین علم منطق به منزله قالبی است که محتوای باطل یا صحیح را در خود جای می دهد و البته خروجی و نتیجه آن نیز مانند ورودیش ممکن است باطل یا صحیح باشد.
دانش اصول فقه نیز منحصراً پیش نیاز علم فقه نیست بلکه به انسان قدرتی می دهد که بتواند استنباط صحیح را حاصل کند. دانشمند اصولی قادر است استنباط صحیحی در علوم دیگر مثل تاریخ، تفسیر، عقاید و دیگر دانش ها داشته باشد. برای پاسخ به بسیاری از شبهات نیاز به علم اصول فقه است چرا که هر کدام از مباحث مطرح شده در این علم کاربردی بوده و قابل استفاده برای استنباط درست در موارد اختلافی می‌باشد. به عنوان نمونه تشخیص حق در ادعایی مثل جانشینی ابوبکر در وصیت نانوشته پیامبر خدا صلی الله علیه و آله یا تشخیص گروه باغی در شهادت عمار یاسر در جنگ صفین یا تشخیص حق در جنگ جمل، بوسیله دانش اصول قابل استنباط است چرا که مباحث مطرح در آن کاربردی بوده و مبنای استنباط درست را به دست می دهد.

بوسیله علم اصول فقه نیز می توان در اعتقادات نظری صحیح ارائه داد. به عنوان نمونه بحث اثبات شفاعت در عالم برزخ که از مسائل اعتقادی محسوب می شود بوسیله دانش اصول قابل استنباط است ، چرا که از مبحث عموم و اطلاق در علم اصول می توان ثبوت آنرا حاصل نمود. از آنجایی که برخی با تمسک به روایتی ضعیف السند در باب عدم شفاعت در برزخ معتقد به عدم جریان شفاعت در آن عالم شده اند، می توان بوسیله دانش اصول فقه این نظر را ابطال نمود و بر اساس عدم تنافی این روایت با عمومات و اطلاقات ادله و روایات مثبت شفاعت و عدم ثبوت مخصّص در آنها قائل شد که شفاعت در عوالم سه گانه دنیا و برزخ و قیامت جریان دارد و صرفاً شامل کسی که به آن باور ندارد،نخواهد شد.
بنابراین از آنجایی که دانش اصول فقه قواعدی عرفی و عقلی مدوّن را به دست می دهد،دانشی کاربردی برای استفاده در علوم دیگر است. به عنوان نمونه مباحث اصول عملیه مانند استصحاب و احتیاط و اشتغال ذمه و برائت و ... که در این دانش مطرح شده مبتنی بر سیره عقلاء است.

نیز در علومی مانند حقوق یا جعل قوانین نیاز به دانش اصول فقه مشهود است و البته مجتهدی که در علم اصول و رجال ضعیف باشد قطعاً در فقه اضعف خواهد بود چرا که این دو علم به منزله دو بال برای استنباط و تحصیل احکام شرعی برای او محسوب می شوند.


[1] . دانشمندان بزرگ، اثر کان، فیلیپ؛ ترجمه سید مهدی امین و عباسعلی رضایی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo