درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/03/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: معنای لغوی و اصطلاحی فقه

 

معنای سوم : فقه به معنای اجتهاد مصطلح

معنای دیگر فقه و تفقه و فقهاء مترادف با معنای اجتهاد مصطلح امروزی یعنی "استفراغ الوسع فی استنباط احکام الشرعیه " یا " تحصیل الحجة علی الحکم الشرعی " است.
این معنا در غیر عصر اول یعنی از زمان امامین صادقین علیهماالسلام تا امروز کاربرد دارد.
بعضی از روایات وارده در این معنا به شرح زیر می باشند.
الف) مرسله طبرسی
أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَی فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ قَالَ هَذِهِ لِقَوْمٍ مِنَ الْیَهُودِ ... فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا کُلَّهُمْ فَإِنَّ مَنْ رَکِبَ مِنَ الْقَبَائِحِ وَ الْفَوَاحِشِ مَرَاکِبَ عُلَمَاءِ الْعَامَّةِ- فَلَا تَقْبَلُوا مِنْهُمْ عَنَّا شَیْئاً وَ لَا کَرَامَةَ وَ إِنَّمَا کَثُرَ التَّخْلِیطُ فِیمَا یُتَحَمَّلُ عَنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ لِذَلِکَ لِأَنَّ الْفَسَقَةَ یَتَحَمَّلُونَ عَنَّا فَیُحَرِّفُونَهُ بِأَسْرِهِ لِجَهْلِهِمْ وَ یَضَعُونَ الْأَشْیَاءَ عَلَی غَیْرِ وَجْهِهَا لِقِلَّةِ مَعْرِفَتِهِمْ وَ آخَرُونَ یَتَعَمَّدُونَ الْکَذِبَ عَلَیْنَا الْحَدِیثَ. [1]
امام حسن عسکری علیه السلام در تفسیر آیه شریفه " پس واى بر آنها كه نوشته‌اى با دست خود مى‌نويسند، سپس مى‌گويند: «اين، از طرف خداست.» تا آن را به بهاى كمى بفروشند " فرمودند: آنان تعدادی از علمای یهود هستند... اما هر فقیهی که خویشتندار و نگهبان دین خود باشد و با هوای نفْسش بستیزد و مطیع فرمان مولایش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند و البته این ویژگیها را تنها برخی فقهای شیعه دارا هستند، نه همه آنها.
ب) مقبوله عمر بن حنظله
مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: ... قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاکَ أَ رَأَیْتَ إِنْ کَانَ الْفَقِیهَانِ عَرَفَا حُکْمَهُ مِنَ الْکِتَابِ وَ السُّنَّةِ وَ وَجَدْنَا أَحَدَ الْخَبَرَیْنِ مُوَافِقاً لِلْعَامَّةِ- وَ الْآخَرَ مُخَالِفاً لَهُمْ بِأَیِّ الْخَبَرَیْنِ یُؤْخَذُ فَقَالَ مَا خَالَفَ الْعَامَّةَ فَفِیهِ الرَّشَادُ ...[2] [3]
عمر بن حنظله گوید: به امام علیه السلام گفتم: ... قربانت گردم! به من بفرمایید اگر هر دو فقیه حکم را از قرآن و سنّت به دست آورده باشند، ولی یکی از دو خبر را موافق عامّه و دیگری را مخالف عامّه بیابیم، کدام یک اخذ شود؟ فرمود: آنکه مخالف عامّه است، حقّ همان است.
ج) صحیحه علی بن مهزیار
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ جَمِيعاً عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَار قَالَ: کَتَبْتُ إِلَی أَبِی جَعْفَرٍ الثَّانِی ع أَنَّ الرِّوَایَةَ قَدِ اخْتَلَفَتْ عَنْ آبَائِکَ- فِی الْإِتْمَامِ وَ التَّقْصِیرِ لِلصَّلَاةِ فِی الْحَرَمَیْنِ- فَمِنْهَا أَنْ یَأْمُرَ بِتَتْمِیمِ الصَّلَاةِ وَ لَوْ صَلَاةً وَاحِدَةً وَ مِنْهَا أَنْ یَأْمُرَ بِقَصْرِ الصَّلَاةِ مَا لَمْ یَنْوِ مُقَامَ عَشَرَةِ أَیَّامٍ وَ لَمْ أَزَلْ عَلَی الْإِتْمَامِ فِیهِمَا إِلَی أَنْ صَدَرْنَا مِنْ حَجِّنَا فِی عَامِنَا هَذَا فَإِنَّ فُقَهَاءَ أَصْحَابِنَا أَشَارُوا عَلَیَّ بِالتَّقْصِیرِ إِذَا کُنْتُ لَا أَنْوِی مُقَامَ عَشَرَةٍ وَ قَدْ ضِقْتُ بِذَلِکَ حَتَّی أَعْرِفَ رَأْیَکَ فَکَتَبَ بِخَطِّهِ ع قَدْ عَلِمْتَ یَرْحَمُکَ اللَّهُ فَضْلَ الصَّلَاةِ فِی الْحَرَمَیْنِ عَلَی غَیْرِهِمَا فَأَنَا أُحِبُّ لَکَ إِذَا دَخَلْتَهُمَا أَنْ لَا تُقَصِّرَ وَ تُکْثِرَ فِیهِمَا مِنَ الصَّلَاةِ فَقُلْتُ لَهُ بَعْدَ ذَلِکَ بِسَنَتَیْنِ مُشَافَهَةً إِنِّی کَتَبْتُ إِلَیْکَ بِکَذَا فَأَجَبْتَ بِکَذَا فَقَالَ نَعَمْ فَقُلْتُ أَیَّ شَیْ ءٍ تَعْنِی بِالْحَرَمَیْنِ- فَقَالَ مَکَّةَ وَ الْمَدِینَةَ الْحَدِیثَ.[4]
به امام جواد علیه السلام نوشتم: روایت از اجدادت درباره ادای کامل و قصر کردن نماز در حرمین مختلف است و برخی از آنها بر این امر می‌کند که نماز کامل ادا شود، هر چند یک نماز باشد؛ و برخی از آنها بر این امر می‌کند که تا زمانی که اقامت ده روزه را قصد نکرده است، نماز را قصر کند. در آن دو [حرم] پیوسته بر ادای کامل بودم تا اینکه امسال از حجمان خارج شدیم، پس فقهای اصحابمان، زمانی که اقامت ده روزه را نیت نکرده باشم، قصر کردن را به من توصیه کردند؛ که به سبب آن رنجیده شدم، تا نظر شما را بدانم. پس با خط خویش نگاشت: خداوند تو را مورد رحمت خویش قرار دهد. فضیلت و برتری نماز در حرمین بر غیر آن را دانسته ای، پس من برای تو دوست دارم که زمانی که وارد آن دو شدی قصر نکنی و در آن دو نماز بسیار بخوان. دو سال بعد بطور شفاهی به ایشان گفتم: من برای شما چنین نوشتم و چنین به من پاسخ دادید. پس فرمود: بله. عرض کردم مقصودت از حرمین چیست؟ فرمود: مکه، مدینه و منی. زمانی که از منی روی آوردی پس نماز را قصر کن، و زمانی که از عرفات به سوی منی رهسپار شدی و بیت را زیارت کردی و به منی رجعت کردی، پس نماز را کامل ادا کن، در آن سه روز. و با انگشتش سه را نشان داد.
د) صحیحه ابان بن اغلب
عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ إِسْمَاعِیلَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ الْقَمَّاطِ وَ صَالِحِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنْ مَسْأَلَةٍ فَأَجَابَ فِیهَا قَالَ فَقَالَ الرَّجُلُ إِنَّ الْفُقَهَاءَ لَا یَقُولُونَ هَذَا فَقَالَ یَا وَیْحَکَ وَ هَلْ رَأَیْتَ فَقِیهاً قَطُّ إِنَّ الْفَقِیهَ حَقَّ الْفَقِیهِ الزَّاهِدُ فِی الدُّنْیَا الرَّاغِبُ فِی الْآخِرَةِ الْمُتَمَسِّکُ بِسُنَّةِ النَّبِیِّ ص.[5]
امام باقر علیه السلام در پاسخ به مردی که پرسش کرد و حضرت پاسخ او را داد و او گفت: فقها این را نمی گویند فرمود: وای بر تو! آیا هرگز فقیهی دیده ای؟! فقیه حقیقی، کسی است که به دنیا بی اعتنا و به آخرت مشتاق باشد و به سنّت پیامبر صلی الله علیه و آله، متمسک شود.
ه) موثقه داوود بن حصین
وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ وَ عَلِیِّ بْنِ حَدِیدٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ شَهَادَةِ النِّسَاءِ فِی النِّکَاحِ بِلَا رَجُلٍ مَعَهُنَّ إِذَا کَانَتِ الْمَرْأَةُ مُنْکِرَةً فَقَالَ لَا بَأْسَ بِهِ ثُمَّ قَالَ مَا یَقُولُ فِی ذَلِکَ فُقَهَاؤُکُمْ قُلْتُ یَقُولُونَ لَا تَجُوزُ إِلَّا شَهَادَةُ رَجُلَیْنِ عَدْلَیْنِ فَقَالَ کَذَبُوا لَعَنَهُمُ اللَّهُ هَوَّنُوا وَ اسْتَخَفُّوا بِعَزَائِمِ اللَّهِ وَ فَرَائِضِهِ وَ شَدَّدُوا وَ عَظَّمُوا مَا هَوَّنَ اللَّهُ ...[6]
راوی گوید از امام صادق علیه السلام در مورد گواهی زنان در مورد نکاح پرسیدم و این در حالی است که زن آن را انکار می کند ، (که آیا پذیرفته می شود یا نه؟) حضرت فرمودند: چنین گواهی اشکال ندارد و صحیح است. سپس به من فرمودند نظر فقهای شما در این مورد چیست؟ گفتم معتقدند چنین شهادتی جایز نیست و صرفاً گواهی دو نفر مرد عادل در آن پذیرفته می‌شود. حضرت فرمودند: دروغ می گویند، خداوند آنان را لعنت کند. نسبت به فرائض الهی استخفاف ورزیده و کوتاهی و تفریط کرده اند ولی در مورد آنچه خداوند آسان گرفته، آنان گرفتار افراط شده اند.
و) خبر شبیب بن انس
وَ عَنْ أَبِیهِ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ عَنْ شَبِیبِ بْنِ أَنَسٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع فِی حَدِیثٍ أَنَّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ لِأَبِی حَنِیفَةَ- أَنْتَ فَقِیهُ الْعِرَاقِ قَالَ نَعَمْ قَالَ فَبِمَ تُفْتِیهِمْ قَالَ بِکِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِیِّهِ ص- قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ تَعْرِفُ کِتَابَ اللَّهِ حَقَّ مَعْرِفَتِهِ وَ تَعْرِفُ النَّاسِخَ وَ الْمَنْسُوخَ قَالَ نَعَمْ قَالَ یَا أَبَا حَنِیفَةَ لَقَدِ ادَّعَیْتَ عِلْماً وَیْلَکَ مَا جَعَلَ اللَّهُ ذَلِکَ إِلَّا عِنْدَ أَهْلِ الْکِتَابِ- الَّذِینَ أُنْزِلَ عَلَیْهِمْ...[7]
امام صادق علیه السلام در بدو ورود ابوحنیفه به او فرمود: تو فقیه اهل عراق هستی؟ گفت: آری. فرمود: با چه چیزی به مردم فتوا می‌دهی؟ گفت: با قرآن و سنت پیامبر. فرمود: آیا به تمام قرآن از ناسخ و منسوخ تا محکم و متشابه آن عالمی؟ گفت: آری ...
و) خبر مفضل بن عمر

مُحَمَّدُ بْنُ هَمَّامٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَیْنِ بْنِ جُمْهُورٍ مَعاً عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جُمْهُورٍ عَنْ أَبِیهِ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ عَنِ الْمُفَضَّلِ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام خَبَرٌ تَدْرِیهِ خَیْرٌ مِنْ عَشَرَةٍ تَرْوِیهِ إِنَّ لِکُلِّ حَقِیقَةٍ حَقّاً وَ لِکُلِّ صَوَابٍ نُوراً ثُمَّ قَالَ إِنَّا وَ اللَّهِ لَا نَعُدُّ الرَّجُلَ مِنْ شِیعَتِنَا فَقِیهاً حَتَّی یُلْحَنَ لَهُ فَیَعْرِفَ اللَّحْنَ. [8]
مفضّل بن عمر گوید: امام صادق علیه السلام فرمود: یک خبر که آن را درک می‌کنی بهتر است از ده خبر که صرفا آن را روایت می‌کنی، همانا هر حقّی دارای حقیقتی است و هر کار درستی را نوری است. سپس فرمود: به خدا سوگند، کسی از شیعیان خود را فقیه نمی شماریم تا اینکه وقتی به صورت رمز سخنی به او گفته شود، او آن رمز را دریابد.
به عبارت دیگر می فرمایند ما فردی از شیعیان خود را فقیه نمی شماریم، مگر آن گاه که سخنی سر بسته و با کنایه به او گفته شود، وی مقصود را دریابد.

ز) در رجال کشی دو گروه زیر را جزء فقهاء اصحاب شمرده است.
الف) از اصحاب امام باقر و امام صادق علیهماالسلام
اجمعت العصابة علی تصدیق هؤلاء الاولین من اصحاب أبی جعفر علیه السّلام و أبی عبد اللّه علیه السّلام و انقادوا لهم بالفقه، فقالوا: أفقه الاولین ستة: زرارة، و معروف بن خربوذ، و برید، و أبو بصیر الاسدی، و الفضیل بن یسار، و محمد بن مسلم الطائفی، قالوا: و أفقه الستة زرارة، و قال بعضهم مکان أبی بصیر الاسدی أبو بصیر المرادی و هو لیث بن البختری.[9]
ب) از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهما السلام
أجمع أصحابنا علی تصحیح ما یصح عن هؤلاء و تصدیقهم و أقروا لهم بالفقه و العلم: و هم ستة نفر آخر دون الستّة نفر الذین ذکرناهم فی أصحاب أبی عبد اللّه علیه السّلام، منهم یونس بن عبد الرحمن، و صفوان بن یحیی بیاع السابری، و محمد بن أبی عمیر، و عبد اللّه بن المغیرة، و الحسن بن محبوب، و أحمد بن محمد بن أبی نصر. و قال بعضهم: مکان الحسن بن محبوب الحسن بن علی بن فضال و فضالة بن أیوب، و قال بعضهم، مکان ابن فضال عثمان بن عیسی، و أفقه هؤلاء یونس بن عبد الرحمن، و صفوان بن یحیی.[10]
قابل ذکر است که رجالیان این دو گروه را به عنوان اصحاب اجماع شمرده اند لکن باید گفت آنان چهره های شاخص و اصحاب برگزیده ائمه علیهم السلام در علم فقه و مسائل فروع دین می باشند.
ح) بیان علامه مجلسی (قدس سره( ذیل روایت ابوحمزه از امام سجاد (علیه السلام)
ایشان در ذیل حدیثی از امام علیه السلام می فرماید:هذا أحد بطون الآیة الکریمة فالمراد ﴿بالقری التی بارکنا فیها﴾[11] الأئمة علیهم السلام إما بتأویل أهل القری أو کنی عنهم بها لأنهم مجمع العلوم کما قال النبی صلی الله علیه و آله أنا مدینة العلم و علی بابها و بالقری الظاهرة سفراؤهم و خواص أصحابهم الذین یوصلون علومهم إلی من دونهم کما صرح به فی بعض الأخبار و روی فی بعضها أن سیر الشیعة آمنین فی زمن القائم عجل الله تعالی فرجه. [12]
این معنا یکی از بطون آیه کریمه است، مراد از «قری التی بارکنا فیها» در آیه، ائمه معصومین علیه السّلام هستند. یا به تأویل بردن «اهل القری» را به آنان یا این که اهل القری کنایه از آن بزرگواران است، زیرا آن‌ها جایگاه علوم هستند، چنان چه رسول خدا فرمود: «انا مدینه العلم و علی بابها»، (من شهر علمم و علی دروازه آن). و مراد از «قری الظاهره» نائبان آن‌ها و اصحاب خاص آن بزرگواران است که علوم آن‌ها را به دیگران می‌رسانند، چنان چه در بعضی از احادیث این مطلب به صراحت ذکر شده است و در بعضی روایات آمده است که گردش شیعیان در زمان حضرت قائم علیه السّلام به امنیت تمام است.
باید گفت آنچه از کلمات فقیه و مشتقات آن در روایات مذکور به کار رفته است مترادف با معنای مصطلح اجتهاد یعنی استنباط احکام شرعی از روی ادله می باشد.


[12] بحار الأنوار - ط مؤسسةالوفاء، العلامة المجلسي، ج10، ص145.. (طبرسی عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ: دَخَلَ قَاضٍ مِنْ قُضَاةِ الْکُوفَةِ عَلَی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهما السلام فَقَالَ لَهُ جَعَلَنِیَ اللَّهُ فِدَاکَ أَخْبِرْنِی عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ جَعَلْنا بَیْنَهُمْ وَ بَیْنَ الْقُرَی الَّتِی بارَکْنا فِیها قُریً ظاهِرَةً وَ قَدَّرْنا فِیهَا السَّیْرَ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ لَهُ مَا یَقُولُ النَّاسُ فِیهَا قَبْلَکُمْ بِالْعِرَاقِ قَالَ یَقُولُونَ إِنَّهَا مَکَّةُ فَقَالَ وَ هَلْ رَأَیْتَ السَّرَقَ فِی مَوْضِعٍ أَکْثَرَ مِنْهُ بِمَکَّةَ قَالَ فَمَا هُوَ قَالَ إِنَّمَا عَنَی الرِّجَالَ قَالَ وَ أَیْنَ ذَلِکَ فِی کِتَابِ اللَّهِ فَقَالَ أَ وَ مَا تَسْمَعُ إِلَی قَوْلِهِ تَعَالَی وَ کَأَیِّنْ مِنْ قَرْیَةٍ عَتَتْ عَنْ أَمْرِ رَبِّها وَ رُسُلِهِ وَ قَالَ وَ تِلْکَ الْقُری أَهْلَکْناهُمْ وَ قَالَ سْئَلِ الْقَرْیَةَ الَّتِی کُنَّا فِیها وَ الْعِیرَ الَّتِی أَقْبَلْنا فِیها فَلْیَسْأَلِ الْقَرْیَةَ أَوِ الرِّجَالَ أَوِ الْعِیرَ قَالَ وَ تَلَا علیه السلام آیَاتٍ فِی هَذَا الْمَعْنَی قَالَ جُعِلْتُ فِدَاکَ فَمَنْ هُمْ قَالَ علیه السلام نَحْنُ هُمْ وَ قَوْلُهُ سِیرُوا فِیها لَیالِیَ وَ أَیَّاماً آمِنِینَ قَالَ آمِنِینَ مِنَ الزَّیْغِ )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo