درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/06/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 


تجزّی
ماهیت تجزّی
مراد از تجزّی مرحله فعلیت استنباط احکام شرعی نیست چون هر مجتهدی که بر کرسی استنباط بنشیند، می تواند در طی سال های متعدد به استنباط همه احکام دست یابد. لذا مرحله فعلیت برای هر مجتهدی وجود دارد.
مراد از تجزّی به معنای جز درمقابل کل هم نیست و به عبارت دیگر تجزّی به معنای آنکه کسی بعضی از احکام را استنباط نموده باشد هم نیست بلکه مراد از تجزی دو معنای زیر می باشد.
الف) کسانی که اجتهاد را به معنای ملکه و قدرت بر استنباط احکام شرعی می دانند که البته نسبت به مقدور متفاوت و متعدد است، به کسی که قدرت بر استنباط برخی از مسائل آسان را دارد متجزّی می گویند.
به عنوان نمونه وزنه برداری که در حال تمرین به سر می برد ، ابتدا از وزنه‌های سبک شروع می نماید تا به وزنه های سنگین برسد. در استنباط احکام نیز چنین است چرا که فروعی در احکام شرعی وجود دارد که استنباط آن آسان است و از طرفی هم فروعی وجود دارد که استنباط در آن مشکل می باشد و دارای مبادی متعدد و سختی استنباط در آنهاست .
ب) ملکه اجتهاد از ماهیات مشککه و ذومراتب است و دارای قوه و ضعف است. البته اجتهاد از مرتبه ضعیف شروع و به تدریج به مراتب عالی و کمال می رسد و نیز ممکن است پس از قوه به ضعف کشیده شود که این امر ممکن است به واسطه ترک تمرین یا بیماری یا تنبلی یا وجوه دیگر ایجاد شود. بنابراین مجتهد مطلق کسی است که دارای اعلی رتبه اجتهاد باشد و مجتهد متجزی کسی است که دارای مراتب پایین‌تر اجتهاد است.
تعریف مذکور را برخی از شاگردان محقق نائینی از ایشان نقل کرده‌اند.
باید گفت ظاهراً تفاوتی بین دو معنای تجزّی نیست و بالاخره مرتبه ضعیف اجتهاد، تجزّی نامیده می شود. مجتهد متجزّی قادر بر استنباط مسائل آسان و سهل است و البته شامل ضروریات دین نمی شود چرا که آنها قابل استنباط نیستند.
مطلب دیگر آن است که تجزّی نیز دارای مراتب است که از مراتب پایین شروع و به مراتب عالی می رسد و به عبارت دیگر ممکن است مجتهد متجزّی کسی باشد که از اجتهاد مطلق دور باشد یا آنکه به اجتهاد مطلق نزدیک باشد.
نظر محقق خراسانی و نقد آن
ایشان در مورد تجزّی قائلند که عقلاً باید وجود داشته باشد چرا که می گویند: " بل یستحیل حصول اجتهادٍ مطلقٍ - عادةً - غیر مسبوق بالتجزّی ؛ للزوم الطفرة "[1] استدلال ایشان بر تجزّی،لزوم طفره است. به عبارت دیگر ایشان معتقدند عقلاً هیچکس نمی تواند به مرتبه اجتهاد مطلق برسد مگر آنکه از مراتب تجزّی عبور نماید و اجتهاد مطلق دفعتاً واحده حاصل نمی شود بلکه باید مرحله به مرحله طی شود و لازمه عقلی اجتهاد مطلق، تجزّی است‌.

اشکال
باید گفت این نظر قابل پذیرش نیست بلکه می گوئیم عادتاً چنین مطلبی ثابت می باشد. یعنی اجتهاد مطلق به این معناست که عادتاً باید از مراتب آسان و تجزّی شروع شود تا به مراتب عالی برسد. لذا عقلاً ممکن است برای افرادی که دارای استعدادهای ویژه و درخشان هستند و با وجود آن اهل تمرین و پشتکار می باشند،دفعتاً واحده اجتهاد مطلق حاصل شود . بنابراین عقلاً چنین چیزی محال نیست چنانچه برخی فقها قبل از بلوغ به این ملکه و مرتبه رسیده‌اند که به عنوان نمونه می‌توان از مجتهدانی مطلق مثل فخر المحققین یا آقا محمد علی مجتهد فرزند سید صدرالدین صدر کبیر یا فاضل اصفهانی یا سید علی نجف آبادی نام برد.
بنابراین دلیل طفره که محقق خراسانی مطرح نموده اند اختصاص به مسائل عقلی دارد ولی ما می گوییم عادتاً چنین است که برای عامة الناس رسیدن به اجتهاد مطلق نیاز به طی مراتب تجزّی است ولی عقلاً برای استعدادهای ویژه و درخشان که دارای پشتکار هستند امکان دارد دفعتاً واحده به اجتهاد مطلق برسند. لذا موارد نقضِ مذکور، بطلان نظر محقق خراسانی را نتیجه می دهد.


[1] . کفایة الاصول ؛ ج۲، ص۳۲۷.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo