درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/08/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

ادله نقلی بر جواز تقلید
علاوه بر حکم فطرت و سیره متشرّعه بر جواز تقلید، ادله نقلی نیز بر آن دلالت دارند که به شرح زیر می باشد.
الف) آیات قرآن
1) آیه سؤال
خداوند می فرماید: وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجَالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ [1] یعنی و پیش از تو جز مردانی كه به آنان وحی می‌كردیم نفرستادیم. اگر [این حقیقت را] نمی‌دانید [كه پیامبران از جنس بشر بودند] از اهل دانش بپرسید [تا دیگر نگویید كه چرا فرشته‌ای به رسالت نازل نشده است؟!]
خداوند در آیه شریفه امر به سؤال و پرسش نموده و فرموده "فَاسْأَلُوٓا" به نحوی که آن مستلزم وجوب قبول جواب و ترتیب اثر بر طبق آن است و در غیر اینصورت امر لغو خواهد بود. به عبارت دیگر وظیفه عامی راجع به مسائلی که نمی داند پرسش و قبول پاسخ است و وظیفه مجتهد جواب به سؤال می باشد و در غیر اینصورت امر به سؤال توسط پروردگار لغو خواهد بود که از ساحت ربوبی دور است.
اشکال
برخی گفته‌اند این آیه منحصر در سؤال و جواب است و ربطی به فتوای اولیه فقیه که بدون پرسش از او صادر شده، نمی گردد.
پاسخ
اشکال مذکور قابل پذیرش نیست چرا که سبق سؤال دارای خصوصیت نیست و شامل فتوای ابتدایی مجتهد نیز می شود و آیه دارای اطلاق می باشد.
2) آیه نَفْر
خداوند می فرماید: وَمَا كَانَ الْمُؤْمِنُونَ لِيَنْفِرُوا كَافَّةً فَلَوْلَا نَفَرَ مِنْ كُلِّ فِرْقَةٍ مِنْهُمْ طَآئِفَةٌ لِيَتَفَقَّهُوا فِي الدِّينِ وَلِيُنْذِرُوا قَوْمَهُمْ إِذَا رَجَعُوا إِلَيْهِمْ لَعَلَّهُمْ يَحْذَرُونَ [2] یعنی و مؤمنان را نسزد كه همگی [به سوی جهاد] بیرون روند؛ چرا از هر جمیعتی گروهی [به سوی پیامبر] كوچ نمی‌كنند تا در دین آگاهی یابند و قوم خود را هنگامی كه به سوی آنان بازگشتند، بیم دهند، برای این كه [از مخالفت با خدا و عذاب او] بپرهیزند.

باید گفت در آیه از لفظ "لولا" که دلالت بر تحریض و تشویق دارد استفاده شده است و معنایش آن است که باید "نفْر " محقق شود لذا غایت و نتیجه مترتب بر آن که تفقّه باشد و نیز غایتِ غایت که انذار قوم است نیز واجب خواهد بود و در ادامه وجوب حذر هم واجب می شود و إلّا امر به نفر و تفقّه و إنذار لغو خواهد بود و هر چند حذر با کلمه "لعلّ" ذکر شده‌ است لکن دلالت بر وجوب آن که همان تقلید است دارد ولی از آنجایی که در مقام تشریع است ممکن است مورد پذیرش مکلّفین قرار نگیرد.
3) آیه کتمان
خداوند می فرماید: إِنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ مَا أَنْزَلْنَا مِنَ الْبَيِّنَاتِ وَالْهُدَىٰ مِنْ بَعْدِ مَا بَيَّنَّاهُ لِلنَّاسِ فِي الْكِتَابِ أُولَٰئِكَ يَلْعَنُهُمُ اللَّهُ وَيَلْعَنُهُمُ اللَّاعِنُونَ[3] یعنی یقیناً كسانی كه آنچه را ما از دلایل آشكار و [وسیله‌] هدایت نازل كردیم، پس از آنكه همه آن را در كتاب [تورات و انجیل‌] برای مردم روشن ساختیم، پنهان می‌كنند [تا مردم به قرآن و پیامبر ایمان نیاورند] خدا لعنتشان می‌كند، و لعنت كنندگان هم لعنتشان می‌كنند.
آیه شریفه دلالت بر حرکت کتمان بیّنات و هدایت و معارف دینی دارد به نحوی که فاعل آن را مورد لعن قرار داده است و حرمت کتمان مخصوص کسانی است که معارفی را می دانند ولی آنرا کتمان می کنند. بنابراین اظهار معارف لازم و واجب می باشد که از شئون مجتهد است و در نتیجه قبول و پذیرش کسی که نسبت به آن جاهل است - یعنی تقلید - واجب خواهد بود چرا که اگر کتمان حرام باشد ولی قبول پس از اظهار واجب نباشد مستلزم لغویت می‌گردد.
4) آیه دیگر
خداوند در حکایت از حضرت ابراهیم (علیه السلام) می فرماید: يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءَنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا [4] یعنی پدرم! همانا برای من [از طریق وحی‌] دانشی آمده كه تو را نیامده؛ بنابراین از من پیروی كن تا تو را به راهی راست راهنمایی كنم.
آیه شریفه هر چند در حکایت از حضرت ابراهیم علیه السلام است لکن اطلاق داشته و دلالت بر وجوب اطاعت و متابعت از عالم نسبت به علمش دارد و یکی از مصادیق آن مجتهد است.
قابل ذکر است که آیات دیگری بر جواز تقلید دلالت دارند که از ذکر آنها صرف نظر می کنیم.
ب) روایات
روایاتی که بر جواز تقلید دلالت دارند به هفت طایفه منقسم می شوند که به شرح زیر است.
1) مدح روات و ترغیب به نشر حدیث
روایات بسیاری در مورد روات احادیث و ترغیب به نشر آنها و بیان احکام شرعی نقل شده است که بسیاری از آنها شامل مسائل فقهی می گردد به نحوی که اگر روایات نقل شود ولی مورد تبعیت و تقلید قرار نگیرند ترغیب در آن لغو خواهد بود و چنین کاری از شارع دور است.
برخی از روایات مورد نظر به شرح زیر است.
الف) معتبره احمد بن عامر بن سلیمان
قَالَ وَ قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفَائِی قِیلَ یَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَنْ خُلَفَاؤُکَ قَالَ الَّذِینَ یَأْتُونَ بَعْدِی یَرْوُونَ حَدِیثِی وَ سُنَّتِی.[5] امیرمؤمنان حضرت على عليه السلام از پيامبر خدا صلی الله علیه و آله نقل می نمایند که حضرت فرمود: «خدايا! جانشينان مرا رحمت كن». گفته شد: اى پيامبر خدا! جانشينان شما چه كسانى هستند؟ فرمود: <آنان كه پس از من مى آيند و حديث و سنّت مرا روايت مى كنند<
باید گفت روایت نمودن حدیث و سنّت به این معناست که راویان و محدّثان عملاً جانشین پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله) در نشر دین هستند.
این روایت نیز چنین نقل شده است ؛ قالَ رسولُ اللّهِ صلی الله علیه و آله: اللّهُمَّ ارْحَمْ خُلَفائی ثلاثَ مَرّاتٍ قیلَ لَهُ: (یا رسولَ اللّه) و مَن خُلَفاؤکَ؟ قالَ: الّذینَ یَأتونَ مِن بَعدی، و یَرْوونَ أحادیثی و سُنَّتی، فیُعَلّمونَها النّاسَ مِن بَعدی [6] . پیامبر خدا صلی الله علیه و آله سه بار فرمود: خدایا! جانشینان مرا رحمت کن. عرض شد: [ای رسول خدا! ]جانشینان شما چه کسانی هستند؟ فرمود: آنها که بعد از من می‌آیند و احادیث و سنّت مرا روایت می‌کنند و پس از من، آنها را به مردم آموزش می‌دهند.
بررسی سند
روایت مذکور در من لایحضره الفقیه[7] به صورت مرسل نقل شده است ولی شیخ صدوق آنرا در کتاب معانی الأخبار[8] و أمالی[9] خود با سه سند ذکر می کند که همگی ضعیف محسوب می شوند لکن در عیون أخبار الرضا (علیه السلام)[10] آنرا به همراه یکصد و هشتاد و نه روایت دیگر از "احمد بن عامر بن سلیمان الطائی" به طریقی ضعیف نقل می کند لکن نجاشی نام او را ذکر کرده و طعن و قدحی برای او نمی آورد - که دلالت بر ثقه بودنش دارد - و در ادامه سند معتبری را به او نقل می کند[11] ، لذا با تبدیل سند می توان این دسته روایات را معتبره دانست - که کارستانی بزرگ است - ولی بسیاری متوجه این امر نشده اند لذا سند آن روایات را ضعیف محسوب نموده اند.
قابل ذکر است که روایت مذکور از طرق شیعه[12] و اهل سنت[13] به نحو کثرت نقل شده است به نحوی که برخی اساتید (رضوان الله علیهم) فرموده اند: وقتی عده زیادی آنرا با اسناد مختلف نقل می کنند اجمالاً موجب این اطمینان می شود که از معصوم (علیه السلام) صادر شده است لکن از آنجایی که سند آن بررسی گردید و معتبر بودن روایت احراز شد نیازی به این مطلب و دلیل نخواهد بود.
دلالت روایت
راجع به دلالت روایت باید گفت در آن آمده است که راویان، احادیث را تعلیم می دهند که طبعاً باید مورد پذیرش عامه مکلفین قرار گیرد و در غیر اینصورت امری لغو خواهد بود که از شارع قبیح است لذا دلالت بر جواز تقلید دارد.
ب) معتبره عبدالسلام بن صالح ( اباصلت هروی )
وَ فِی مَعَانِی الْأَخْبَارِ عَنْ عَبْدِ الْوَاحِدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عُبْدُوسٍ عَنْ عَلِیِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ قُتَیْبَةَ عَنْ حَمْدَانَ بْنِ سُلَیْمَانَ عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ رَحِمَ اللَّهُ عَبْداً أَحْیَا أَمْرَنَا قُلْتُ وَ کَیْفَ یُحْیِی أَمْرَکُمْ قَالَ یَتَعَلَّمُ عُلُومَنَا وَ یُعَلِّمُهَا النَّاسَ الْحَدِیثَ.[14]
در معانی الأخبار به نقل از عبد السلام بن صالح هروی گوید: از امام رضا علیه السلام شنیدم که می‌فرمود: >خداوند، رحمت کند آن بنده ای را که امر ما را زنده کند! >. گفتم: چگونه امر شما را زنده کند؟ فرمود: «علوم ما را فراگیرد و به مردم بیاموزد. حدیث ادامه دارد.
در مورد سند روایت باید گفت جملگی روات موثق اند لذا سند آن معتبره محسوب می شود.
راجع به دلالت روایت می گوئیم رحمت الهی بر کسی است که علوم اهل بیت و معارف دین را یاد گرفته است و به این کار اکتفا نکرده بلکه به دیگران نیز آموخته است حال اگر مکلفین چنین تعلیمی که از مصادیق تقلید است را نپذیرند و به آن عمل نکنند گویا امری لغو است که از شارع قبیح می باشد لذا این روایت نیز دلالت بر جواز تقلید دارد.


[1] . سوره نحل ؛ آیه ۴۳.
[2] . سوره توبه ؛ آیه ۱۲۲.
[3] . سوره بقره؛ آیه ۱۵۹.
[4] . سوره مریم ؛ آیه ۴۳.
[5] . وسایل الشیعه؛ ج۲۷، ص۹۱، ح50، باب8، ابواب صفات قاضی.
[6] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‌2، ص: 37، ح94.
[7] . من لا يحضره الفقيه؛ ج‌4، ص421، ح5919.
[8] . معاني الأخبار؛ ص375.
[9] . أمالي الصدوق، ص: 180، مجلس 34، ح4.
[10] . عيون أخبار الرضا عليه السلام، ج‌2، ص: 37، ح94.
[11] . رجال نجاشی ؛ ص100، رقم 250.
[12] . مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج‌17، ص: 287، ح10 و 11، باب8، ابواب صفات قاضی / بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‌2، ص: 25، ح83 / منیة المرید ؛ ص99.
[13] . كنز العمال؛ ج10، ص229 / معجم الوسيط؛ ج6، ص138، ح5846. نیز / رامهرمزي در کتاب المحدث الفاضل و الخطيب في شرف أصحاب الحديث آنرا نقل نموده است.
[14] . وسایل الشیعه؛ ج۲۷، ص141، ح11، باب11، ابواب صفات قاضی.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo