درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/09/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 


برخی معتقدند که اگر عامی بر طبق نظر مجتهد زنده عمل نکرده باشد، نمی تواند پس از مرگ بر تقلید او باقی بماند و تقلید خویش را از مجتهد متوفی استمرار بخشد. لکن به نظر ما - که تقلید را به معنای تعلّم می دانیم - استمرار بر تقلید مجتهد متوفی در صورتی که در زمان حیاتش از او - به هر نحوی - تعلّم نموده باشد،جایز است چون نوعاً فتاوی مجتهد متوفی مبتلا به معارض است و از جانب مجتهدان زنده نظراتش مورد نقد قرار می‌گیرد
چنانچه نسبت بین مجتهد متوفی که عامی از او تقلید می کرده و مجتهد زنده تساوی باشد، وظیفه مکلف تخییر است و البته مقتضای تخییر در حجّیّت آن است که هر کدام از موارد تخییر اخذ شود به عنوان حجّت در حق مکلف محسوب می‌شود و لازم است تا پایان بر همان عمل کند و شبیه حکم در خبرین متعارضین در صورت تخییر می باشد.
چنانچه مجتهد متوفی اعلم یا محتمل الاعلمیة باشد و علمی در زمان حیاتش از او تقلید نموده باشد ، بقاء بر تقلیدش واجب است چرا که از موارد دوران امر بین تعیین و تخییر محسوب می‌شود که اخذ به تعیین مقدم می باشد.
از آنچه ذکر شد چنین حاصل می شود که دیدگاه محقق یزدی (قدّس سرّه) که معنای تقلید را التزام و تعهد دانسته اند قابل پذیرش نیست بلکه لازم است که عامی نظر مجتهد را تعلّم نموده و یادگرفته باشد چرا که روایات در باب تقلید - چنانچه قبلاً ذکر شد - بر اخذ معالم دین و طلب علم دلالت دارند و این معنا با التزام به فتوا در تعارض است. از طرفی نیز عقل بر امتثال واقعی - وجدانی یا تعلّمی و اخذ از مجتهد - حکم می کند، لذا تا زمانی که امتثال محقق نشود و این معنا صدق نکند تقلید محقق نشده است.
نظر محقق خوئی (قدّس سرّه)
ایشان تقلید ابتدایی از مجتهد متوفی را جایز نمی دانند چون معتقدند از آنجایی که مسائل اختلافی در بین فقهاء بسیار است لذا اگر تقلید ابتدایی جایز نباشد لامحاله مردم مجبورند که به فتاوی مجتهدان زنده رجوع کنند یا آنکه بر تقلید از مجتهد میت باقی باشند لذا اگر این بیان را جایز بدانیم لازم است که همه مکلفین صرفاً نظر چند مجتهد خاص - مثل شیخ طوسی یا شهید اول یا شیخ اعظم انصاری (قدّس سرّهم) - را اخذ کنند که در اینصورت به انسداد باب اجتهاد منتهی می شود که خلاف ضرورت مذهب است و از این جهت شبیه عامه خواهیم شد.
اشکال
ظاهراً بیان ایشان ناتمام است چون اگر فرضاً شیخ طوسی (قدّس سرّه) را به عنوان اعلم محسوب کنیم دلیل بر اعلمیتش در جمیع اعصار نخواهد بود چون ممکن است در طی روزگار فقیهی پدید آید که از ایشان اعلم باشد از طرف دیگر نیز تقلید ابتدایی از مجتهد اعلم در فرض ما شبیه به مذهب عامه نخواهد بود و موجب انسداد باب علم نمی شود.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo