درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الاجتهاد و التقليد/فروع /

 

فرع چهارم

محقق یزدی (قدّس سرّه) می فرماید: مسألة إذا قلد مجتهداً کان یجوز البقاء علی تقلید المیت فمات ذلک المجتهد،لا یجوز البقاء علی تقلیده فی هذه المسألة بل یجب الرجوع إلی الحی الأعلم فی جواز البقاء و عدمه.
هر گاه از مجتهدی كه بقاء بر تقليد ميت را جايز می دانست ، تقليد كرد و سپس آن مجتهد وفات كرد ، بقاء بر تقليد او در اين مسأله جايز نيست بلكه بر مقلد واجب است که در مسأله جواز بقاء و عدم آن به مجتهد زنده اعلم رجوع کند.
قابل ذکر است که بر فرض قول به جواز تقلید - در فرض مسأله - دور لازم می آید چرا که در اینصورت حجیت فتوای مجتهد متوفی، متوقف بر خودش خواهد بود. و این همانند مواردی است که مجتهد اعلم در یک مسئله دارای فتوا نیست یا ساکت می باشد که در این صورت باید به اعلم بعدی رجوع نمود لذا وقتی مجتهد از دنیا رفت فتوای بقاء بر تقلید از میت هم از بین می‌رود و باید به مجتهد زنده کرد و با اجازه اوست که می توان بر تقلید از میت باقی می ماند. نظیر اینکه مجتهد اعلم زنده - لا سمح الله - شرایط افتاء را از دست بدهد و مثلاً دچار فراموشی گردد که در این صورت فتاوی او حجّیّت ندارد و لازم است که به مجتهد اعلم بعدی رجوع نمود. بنابراین فتوای مجتهد متوفی در مسأله بقاء از اعتبار ساقط بوده و عامی باید به فتوای اعلم زنده دیگر رجوع کند. اگر نظرش بر عدم جواز بقاء و حرمت تقلید از میت باشد، تقلید از او ساقط خواهد بود.
چنانچه مجتهد اعلم زنده به جواز بقاء تقلید از میّت فتوا بدهد، در این صورت آیا می‌توان گفت عامی در این مسأله به فتوای همان میّت ملتزم گردد؟ در حالی که فتوای مجتهد متوفی بر جواز میت باشد و همان به عنوان حجت محسوب شود؟
به عبارت دیگر در این صورت، مسأله تقلید از میّت قابل زنده شدن است؟ آیا با رجوع به مجتهد زنده و اینکه او تقلید از میّت را جایز می داند، باز هم مسأله بقا بر تقلید میّت طبق نظر مجتهد متوفی دوباره زنده می‌شود؟
صحیح آن است که در این فرص باید قائل به تفصیل زیر شد.
الف) مواردی که نظر مجتهد زنده و مجتهد متوفی یکسان باشد.
اگر فتوای مجتهد زنده اعلم و نیز مجتهد متوفی در مسأله جواز بقاء دارای اختلاف نباشد، ثمره‌ای مترتب نمی شود لذا اعتبار مجدد فتوای مجتهد متوفی لغو می باشد و امور اعتباری در مواردی که لغو باشد محقق نمی شوند و عقلاء اصلاً آن را اعتبار نمی کنند.
ب ) مواردی که نظر مجتهد زنده و مجتهد متوفی دارای اختلاف باشد.
اگر فتوای اعلم زنده و مجتهد متوفی دارای اختلاف باشد.
1) فتوای مجتهد زنده اوسع باشد.
اگر فتوای مجتهد زنده اوسع از مجتهد متوفی باشد - مانند اینکه او معتقد است بقاء بر تقلید از میت در هر چه که فتوا داده باشد جایز است ولی فتوای مجتهد متوفی آن باشد که بقاء صرفاً در مسائلی که تعلّم یا عمل نموده جایز است - نیز رجوع به مجتهد متوفی در مسأله بقاء اثری ندارد و لغو محسوب می شود و به عبارت دیگر عامی با رجوع به مجتهد زنده در این مسأله عالم به وظایف شرعی می شود و می تواند از میت تقلید کند، لذا اثری بر ضیق فتوای میت در مسأله جواز باقی نمی ماند لذا چنین اعتباری اثر ندارد و عند العقلاء لغو است.
2) فتوای مجتهد متوفی اوسع باشد.
اگر فتوای مجتهد میّت اوسع از مجتهد زنده باشد - مانند اینکه او معتقد است بقاء بر تقلید از میّت در هر چه که فتوا داده باشد جایز است ولی فتوای مجتهد زنده آن باشد که بقاء صرفاً در مسائلی که تعلّم یا عمل نموده جایز است - در این صورت مسأله جواز تقلید از مجتهد متوفی دوباره زنده شده و لغو نمی باشد و دارای ثمره است و البته حجت می باشد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo