درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/10/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الاجتهاد و التقليد/التقليد /

 

صور دیگر فرع مذکور

ج) مواردی که فتوای مجتهد متوفی بر جواز بقاء ولی فتوای مجتهد زنده بر وجوب بقاء باشد.
اگر فتوای مجتهد متوفی بر جواز بقاء تقلید از میّت ولی فتوای مجتهد زنده بر وجوب بقاء تقلید از میّت باشد و از طرفی هم مقلّد بواسطه فتوای مجتهد متوفی بر تقلید خویش از مجتهد متوفی قبل از او باقی باشد،در اینصورت آیا فتوای زنده مبنی بر وجوبِ تقلید از میّت شامل مسأله جواز تقلید هم می شود و آنرا در بر می گیرد یا نه؟
قابل ذکر است که در فرض مسأله دو مجتهد متوفی وجود دارد که مجتهد "الف" قبل از مجتهد "ب" وفات یافته است.
برخی گفته‌اند در فرض مسأله فتوای مجتهد زنده مبنی بر وجوب بقاء شامل این مسأله – بقاء تقلید - نمی شود چرا که طبق نظر او تقلید از مجتهد متوفی "ب" متعیّن است و طبق فتوای مجتهد متوفی ب تقلید از مجتهد متوفی "الف" دارای تخییر است ، بنابراین از آنجایی که امکان جمع بین دو حجّت تعیینی و تخییری در یک مسأله وجود ندارد لذا فتوای مجتهد زنده مبنی بر وجوبِ بقاء بر تقلید از میّت شامل این مسأله نمی شود.
اشکال
باید گفت دیدگاه مذکور قابل پذیرش نیست چون از آنجایی که فتوای مجتهد زنده بر وجوب بقاء است و فتوای مجتهد متوفی "ب" بر جواز بقاء تقلید از مجتهد متوفی "الف" است ، در واقع عامی بواسطه فتوای مجتهد زنده بر تقلید خویش باقی مانده است لذا فتوای مجتهد زنده حاکم و دلیل بر احیاء فتوای مجتهد متوفی "ب" مبنی بر جواز بقاء بر تقلید می‌باشد و در اینصورت فتوای مجتهد متوفی "ب" در حق عامی دوباره زنده شده و او همانند زمان حیات مجتهد متوفی "ب" که مخیّر بین بقاء بر تقلید مجتهد متوفی "الف" یا عدول از او بود ،باز هم بواسطه فتوای مجتهد متوفی "ب" می تواند بر تقلید خویش از مجتهد متوفی"الف" باقی باشد یا آنکه از آن عدول نماید. لکن اگر به فتوای مجتهد زنده مبنی بر وجوبِ بقاء بر تقلید از میّت عمل نماید،در اینصورت نمی تواند عدول کند و تقلید از میّت بر او متعیّن است. بنابراین مسأله دارای ثمره است و از طرفی هم دو حجّت تعیینی و تخییری در عرض یکدیگر در مسأله ای واحد جمع نشده‌اند بلکه در طول یکدیگرند که البته اشکالی در آن نخواهد بود.
د) مواردی که فتوای مجتهد متوفی بر وجوب بقاء است ولی فتوای مجتهد زنده بر جواز بقاء باشد.
چنانچه فتوای مجتهد متوفی بر وجوب بقاء ولی فتوای مجتهد زنده بر جواز بقاء بر تقلید از میّت باشد، عامی مخیّر بین عدول به مجتهد زنده یا بقاء بر تقلید از مجتهد متوفی می باشد. بنابراین در صورت عدول به حجّت تخییری عمل کرده و در فرض بقاء به حجّت تعیینی عمل نموده است لذا مسأله بقاء بر تقلید در این فرض هم دارای ثمره است و اشکال دور و لغویت که محقق یزدی (قدّس سرّه) در مسأله مطرح نمودند بوجود نمی آید.
ه) مواردی که فتوای هر دو مجتهد زنده و متوفی بر وجوب بقاء باشد.
چنانچه فتوای هر دو مجتهد زنده و متوفی بر وجوب بقاء بر تقلید از مجتهد متوفی باشد، در این فرض دو صورت زیر قابل تصور است.
1) عدم اختلاف در خصوصیات.
چنانچه بین آندو در خصوصیات اختلاف نباشد و به عنوان نمونه هر دو قائل به وجوب بقاء نسبت به مسائلی که تعلّم نموده باشند ، در اینصورت مسأله بقاء بر تقلید از میّت دارای ثمره نخواهد بود.
2) وجود اختلاف در خصوصیات.
چنانچه بین مجتهد زنده و متوفی در خصوصیات اختلاف باشد، دو حالت زیر متصور است.
الف) اگر فتوای مجتهد متوفی اوسع باشد، مسأله بقاء بر تقلید از مجتهد متوفی دارای ثمره است.
ب) اگر فتوای مجتهد زنده اوسع باشد، مسأله بقاء بر تقلید از مجتهد متوفی دارای ثمره نیست.

و) مواردی که فتوای مجتهد زنده بر حرمت بقاء ولی فتوای مجتهد متوفی بر جواز با وجوب بقاء باشد.
چنانچه فتوای مجتهد زنده بر حرمت بقاء تقلید از میّت - چنانچه محقق خراسانی قدّس سرّه قائلند - باشد ولی فتوای مجتهد متوفی بر جواز یا وجوب بقاء باشد، مسأله مذکور دارای ثمره نخواهد بود و در اینصورت باب تقلید از مجتهد متوفی بسته می شود.
از آنچه گذشت قاعده‌ای کلی بدست می آید به این بیان که اگر طبق فتوای مجتهد زنده ثمره‌ای در مسأله بقاء بر تقلید از مجتهد متوفی مترتب شود ، مسأله مذکور دوباره زنده می شود و در غیر اینصورت خیر.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo