درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1401/10/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الاجتهاد و التقليد/التقليد /ادامه فرع دهم


6) آزادی
برخی فقهاء قائلند یکی دیگر از شرایط مرجع تقلید آن است که آزاد باشد و بنده دیگری نباشد.
هر چند این ویژگی در عصر حاضر مطرح نیست لکن دلیل اعتبارِ این ویژگی آن است که اگر عبد متصدّی این جایگاه گردد و مشغول به آن شود ، موجب تضییع حقّ مولایش خواهد بود و باعث می شود کارایی لازم را نداشته باشد لذا نمی تواند مرجعیت دینی یا قضاوت را بر عهده بگیرد.
اشکال
باید گفت تصدّی جایگاه مرجعیت برای عبد منافاتی با حقّ مولا ندارد چرا که در چنین حالتی برای عبد واجب است که پاسخگوی مسائل شرعی و مشغول به امور مرجعیت دینی گردد و همانگونه که دیگر واجبات - مثل نماز یا روزه - منافاتی با حقّ مولا ندارد،تصدّی مرجعیت نیز چنین است. به عنوان نمونه اگر کنیزی در ماه رمضان روزه دار باشد ولی مولایش به دلیل وجود عذر شرعی روزه دار نباشد،نمی تواند از کنیز خویش طلب استمتاعِ منافی با روزه را داشته باشد چرا که بر کنیز روزه و امساک واجب است و مولا نمی تواند او را از انجام واجبات منع نماید.
بنابراین باید گفت شرطِ آزادی در مرجع تقلید اعتباری ندارد.
7) مجتهد مطلق بودن
یکی دیگر از شرایط مرجع تقلید آن است که مجتهدی مطلق در تمام ابواب فقه باشد . البته این مبحث قبلاً مورد بررسی قرار گرفت و هر چند فتوا و قضاوت مجتهد متجزّی در مسائلی که استنباط نموده حجّت و نافذ است لذا تقلید دیگران از او در موارد مذکور منعی ندارد. لکن ما معتقدیم تقلید از مجتهد مطلق نیز در فرض وجود اعلم یا محتمل الاعلمیه و با وجود علم اجمالی به تعارض فتوای ایشان جایز نیست و در غیر اینصورت بعید نیست که تقلید از مجتهد متجزّی - که مسائل بسیاری را استنباط نموده باشد - جایز باشد ولی مجتهدی که مسائلی بسیط را استنباط نموده باشد اصلاً در شمار فقهاء نیست.
8) زنده بودن
یکی دیگر از شرایط مرجع تقلید آن است که زنده باشد و چنانچه قبلاً گذشت تقلید ابتدایی از او جایز نیست لکن بقاء بر تقلید از او با شرایط پیش گفته و در مسائلی که عامی تعلّم نموده است، مانعی ندارد و جایز است.
9) اعلمیت
یکی دیگر از شرایط مرجع تقلید آن است که اعلم باشد و چنانچه قبلاً گذشت با وجود اعلم، فتوای غیر حجّیّت ندارد و اصلاً تقلید از غیر باطل است.
محقق یزدی (قدّس سرّه) می فرماید احتیاط واجب آن است که باید از اعلم تقلید نمود لکن ظاهراً چنین احتیاطی لازم نیست بلکه تقلید از غیر اعلم در فرض وجود اعلم باطل محسوب می شود.
10) حلال زاده بودن
یکی دیگر از شرایط مرجع تقلید آن است که متولّد از زنا نباشد - هر چند می تواند به درجه اجتهاد برسد و عدالت نیز داشته باشد - و البته اعتبارِ این شرط به جهت آن است که تصدّی چنین شخصی بر مرجعیت دینی موجب وهن مذهب می باشد و از طرفی شارع برای زنا زاده امور کمتری مثل امام جماعت شدن را جایز ندانسته لذا به طریق اولی تصدّی جایگاه خطیری همچون مرجعیت دینی که تالی تلو عصمت است برای او جایز نخواهد بود.
11) عدم دنیا طلبی
محقق یزدی (قدّس سرّه) یکی دیگر از شرایط مرجع تقلید را آن می دانند كه او مقبل بر دنيا نباشد ؛ يعنى همّت وجِدّ وجهد او در تحصيل دنيا و جمع آورى اوضاع دنيويه زائده بر متعارف نباشد و محبت دنيا و عشق آن من حيث هى در قلب او محكم نباشد و در توقيع شريف حضرت امام عسكری سلام الله عليه آمده است؛ " و اما من كان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظاً لدينه مخالفاً لهواه مطيعاً لامر مولاه فللعوام أن يقلّدوه ".
باید گفت اگر مراد از دنیا طلبی آن باشد که از راه حرام بدست آید ، طبیعتاً چنین کسی مرتکب خلاف شرع گردیده و عدالت ندارد لذا نمی تواند متصدّی منصب مرجعیت دینی گردد و چنانچه مراد از دنیا طلبی آن باشد که از راه حلال بدست آید، نمی توان گفت که مانع از تصدّی جایگاه مرجعیت دینی است و البته دلیلی بر منع وجود ندارد.
محقق یزدی (قدّس سرّه) در ادامه به روایت امام حسن عسکری علیه السلام متمسّک شده اند که در آن آمده است؛ أَحْمَدُ بْنُ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ الطَّبْرِسِیُّ فِی الْإِحْتِجَاجِ عَنْ أَبِی مُحَمَّدٍ الْعَسْکَرِیِّ ع فِی قَوْلِهِ تَعَالَی ﴿فَوَیْلٌ لِلَّذِینَ یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ﴾ فَأَمَّا مَنْ کَانَ مِنَ الْفُقَهَاءِ صَائِناً لِنَفْسِهِ حَافِظاً لِدِینِهِ مُخَالِفاً عَلَی هَوَاهُ مُطِیعاً لِأَمْرِ مَوْلَاهُ فَلِلْعَوَامِّ أَنْ یُقَلِّدُوهُ وَ ذَلِکَ لَا یَکُونُ إِلَّا بَعْضَ فُقَهَاءِ الشِّیعَةِ لَا کُلَّهُمْ الحدیث.
امام عسکری علیه السلام درباره آیه <پس وای بر کسانی که از پیش خود کتاب می‌نویسند و آن گاه می‌گویند: این از جانب خداست> فرمود: ... اما هر فقیهی که خویشتندار و نگهبان دین خود باشد و با هوای نفْسش بستیزد و مطیع فرمان مولایش باشد، بر عوام است که از او تقلید کنند و البته این ویژگیها را تنها برخی فقهای شیعه دارا هستند، نه همه آنها.
در بررسی سند روایت باید گفت طبرسی آنرا مرسلاً از تفسیر منسوب به امام حسن عسکری علیه السلام - که در یک مجلّد منتشر شده - نقل می کند لذا طریق آن ضعیف محسوب می‌شود و از این جهت قابل استناد نیست و از طرفی دیگر هم متن آن نمی تواند بر اعتبار عدم ویژگی دنیاخواهی در مرجع تقلید دلالت نماید چرا که اگر او از راه حلال به دنیا برسد و از این طریق از دیگران دستگیری کند و پناه فقراء باشد ، منافاتی با عدالت و تصدّی جایگاه مرجعیت دینی اش ندارد.
در مورد تفسیر امام حسن عسکری علیه السلام باید گفت دو کتاب به این اسم نامیده شده است؛ نخست کتابی که امروزه در دست ما می باشد و در یک مجلّد انتشار یافته که منسوب به امام علیه السلام است و روایات موجود در آن از طریقی ضعیف رسیده و دیگر - چنانچه حاجی نوری نیز می گوید - کتابی در یکصد و بیست مجلّد است که از طریقی صحیح از ابن شهر آشوب نقل شده به گونه‌ای که سند آن از ابن شهر آشوب تا حسن بن خالد برقی _ برادر محمد بن خالد برقی - صحیح بوده و مشایخی همچون نجاشی و دیگران طریقی صحیح به حسن بن خالد برقی دارند و می گویند برقی تفسیری را با املاء امام حسن عسکری علیه السلام در یکصد و بیست مجلّد نقل کرده است و البته این تفسیر مفقود می باشد و به دست ما نرسیده است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo