درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1402/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /

 

هر چند غالباً از دانش اصول فقه در استنباط احکام فقه استفاده می شود لکن این علم دارای قواعدی عام است که در علوم دیگر نظیر تفسیر و تاریخ و محاورات و مکالمات و حتی در مسائل حقوقی و مذاکرات سیاسی و نیز در دعاوی و شکایات و ارتباطات خانوادگی کاربردی بسزا دارد و مانند علم منطق در شمار علوم آلی گنجانده می شود.

1- ادوار و مراحل اصول فقه

این دانش از بدو پیدایش تا کنون مراحل و دوره‌های مختلفی را گذرانده است که می توان مراحل اساسی آن را در ادوار پنجگانه زیر خلاصه نمود.

1.1- 1) مرحله تأسیس و بنیان

باید گفت: مؤسّس و مبتکر این علم،اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام بویژه امامین صادقین علیهما السلام بوده اند لکن به این معنا که ایشان قواعد این دانش و طرق استنباط آنرا به شاگردان خود آموخته اند و پس از آنان، روات و شاگردان ایشان قواعد مذکور را اخذ کرده و در کتب و مجامع حدیثی خود درج نموده اند.

به عنوان نمونه می توان به جلد نخست کتاب "جامع احادیث الشیعة" اشاره کرد به گونه ای که در آن روایات و مسائل اصلی دانش اصول فقه نقل شده و متجاوز از دویست صفحه را به خود اختصاص داده است.

در صفحات گذشته و جلسات قبل نام برخی از تألیفات اصحاب ائمه اطهار علیهم السلام در موضوع اصول فقه ذکر شد.

1.2- 2) مرحله تمهید و بستر سازی

این مرحله از دانش اصول فقه از زمان غیبت صغری (۲۶۰ ق) شروع و تا پایان زمان شیخ طوسی ( م ۴۶۰ ق) ادامه می یابد و نزدیک به دو قرن را در بر می گیرد.

از جمله خصوصیات این عصر، تصنیف و تألیف و شرح احادیث مربوط به اصول فقه است و به عنوان حلقه میانی بین مرحله نخست و مرحله سوم این دانش محسوب می شود.

برخی بزرگان و اصولیان و تالیفات ایشان در عصر تمهید دانش اصول فقه به فهرست زیر است.

"حسن بن موسی نوبختی"

ابن ندیم در مورد او گفته: "متکلم فیلسوف . نیز نجاشی در موردش می نویسد: شیخنا المتکلّم المبرز علی نظرائه فی زمانه قبل الثلاثمائة و بعدها، له علی الأوائل کتب کثیرة، منها:..... کتاب الخصوص و العموم..... کتاب فی خبر الواحد و العمل به .

" داوود بن علی"

نجاشی در مورد محمد بن أحمد بن داود بن علی، أبو الحسن (م ۳۶۱ ق) می نویسد: شیخ هذه الطائفة و عالمها، و شیخ القمیّین فی وقته و فقیههم.... صنّف کُتباً... کتاب "الحدیثین المختلفین" که در مبحث تعارض نگاشته شده است.

" ابن جنید "

نجاشی در مورد او یعنی محمد بن أحمد بن الجنید، أبو علی الکاتب الإسکافی (م ۳۸۱ ق) می نویسد: وجه فی أصحابنا، ثقة، جلیل القدر، و له... کتاب کشف التمویه و الإلباس علی أغمار الشیعة فی أمر القیاس.

" صرّام نیشابوری "

شیخ نام او را در فهرست ذکر کرده و می نویسد: أبو منصور الصرام النیشابوری المتکلّم المشهور صاحب کتاب بیان الدین فی الأصول، و له کتاب فی إبطال القیاس.

"شیخ مفید"

نجاشی در مورد شیخ و استاد خود یعنی أبو عبد اللّه محمد بن محمد بن النعمان (م ۴۱۳ ه) می نویسد: شیخنا و أستاذنا -رضی اللّه عنه- فضله أشهر من أن یوصف فی الفقه، و الکلام، و الروایة، و الثقة، و العلم، له کُتب:..... کتاب أصول الفقه... كتاب النكت في مقدمات الأصول. [1]

" سید مرتضی، علم الهدی"

نجاشی در مورد سید مرتضی یعنی علی بن الحسین الموسوی، ملقّب به علم الهدی (م ۴۳۶ ق) می نویسد: حاز من العلوم ما لم یدانه فیه أحد فی زمانه... صنّف کُتباً منها:... کتاب الخلاف فی أصول الفقه... کتاب الذریعةإلی أصول الشریعة .

ناگفته نماند؛ کتاب الذریعة تا زمان محقّق اوّل ( م ۶۷۶ ق) و در مدّت حدود دو قرن و نیم در شمار کتب درسی طلّاب علوم دینی بوده است.

1.3- 3) مرحله علم

مرحله سوم از دانش اصول فقه، عصری است که احادیث تبویب و تشریح گردید و در واقع زمان ثمره دادن این درخت علم و به شکوفه نشستن گل‌های بوته آن است به نحوی که قواعد اصولی در مباحث فقهی منعکس شده و در آن کاربرد دارد.

این عصر از زمان وفات شیخ طوسی (م ۴۶۰ ق) شروع و تا پایان زمان وحید بهبهانی ( م ۱۲۰۶ ق) ادامه می یابد و بیش از هفت قرن به طول می انجامد.

در عصر مذکور بزرگانی در این علم به تألیف پرداختند که برخی از ایشان عبارتند از؛ شیخ الطوسی صاحب کتاب عدّة الأصول، و شیخ سدید الدین محمود الحمصی الرازی ( م ۵۸۵ ق) صاحب کتاب "المنقذ من التقلید" که هر چند کتابی کلامی به شمار می‌رود لکن در ضمن مقدّماتش به مباحث اصولی می پردازد. پس از ایشان نجم الدین محقق حلّی (م ۶۷۶ ق) صاحب معارج الأصول است به گونه ای که این کتاب به عنوان ناسخ کتاب الذریعة علم الهدی بوده و به جای آن در حوزه های علوم دینی تدریس شد. پس از ایشان پسر خواهر و شاگردش یعنی‌ آیة اللّه علاّمة جمال الدین حلّی (م ۷۲۶ ق) صاحب کتب اصولی مانند النهایة، و تهذیب الأصول، و المبادئ، و شرح غایة الوصول فی علم الأصول، و ... می باشد. در ادامه می توان از شهید أول که در سال ( ۷۸۶ ق ) و نیز شهید ثانی که در سال (۹۶۶ ق) به شهادت رسیدند نام برد. در اواخر این عصر یعنی‌ از قرن دهم تا دوازدهم اختلاف بین اخباریان و اصولیان به اوج رسید و رفته رفته اخباریان غالب شدند و شخصیت های اخباری بزرگی بروز کردند.

1.4- 4) مرحله کمال علمی

این عصر از زمان وحید بهبهانی ( م ۱۲۰۶ ق) شروع شده و تا زمان شیخ اعظم انصاری ( م ۱۲۸۱ ق) ادامه می یابد.

در آغاز این دوره وحید بهبهانی رساله‌ای با نام اجتهاد و اخبار در ردّ اخباریان می نگارد و تفکّر اخباری را به مرحله نابودی می رساند. پس از ایشان شیخ جعفر کاشف الغطاء ( م ۱۲۲۸ ق) بوده که معارضه او با میرزا محمّد اخباری معروف به عدوّ العلماء مشهور است.میرزا ابوالقاسم قمّی (م ۱۲۳۱ ق) صاحب قوانین الأصول و شیخ محمد تقی رازی نجفی ( م ۱۲۶۸ ق) صاحب هدایة المسترشدین و شریف العلماء مازندرانی ( م ۱۲۴۵ ق) و شیخ محمد حسین اصفهانی حائری ( م ۱۲۱۶ ق) صاحب فصول و شیخ اعظم انصاری ( م ۱۲۸۱ ق) صاحب فرائد الأصول که انقلابی در دانش اصول فقه ایجاد کرد از دیگر اصولیان و بزرگان این عصر به شمار می آیند.

1.5- 5) مرحله تهذیب و تلخیص و تبویب جدید

این عصر از زمان آخوند خراسانی (م ۱۳۲۹ ق) شروع و تا کنون ادامه می یابد. پس از ایشان محقق نائینی (م ۱۳۵۵ ق) است که هر چند شاگرد آخوند نبوده لکن از نوابغ فقه و اصول محسوب می‌شود و البته استفتائات آخوند را پاسخ می گفته اند. پس از او آقا ضیاءالدین عراقی ( م ۱۳۶۱ ق) به عنوان شاگرد رسمی آخوند قرار دارد و در ادامه محقق اصفهانی (م ۱۳۶۱ ق) صاحب نهایة الدرایة است. نیز ابوالمجد شیخ محمد رضا نجفی اصفهانی ( م ۱۳۶۲ ق) صاحب وقایة الأذهان و ایة الله مؤسس شیخ عبدالکریم حائری یزدی ( م ۱۳۵۵ ق) قرار دارد. در ادامه از دیگر بزرگان این عصر می توان از آیة الله العظمی بروجردی و نیز مرجع الطائفة آیة الله العظمی خوئی (م 1413 ق) با 6 دوره تدریس اصول با تقریرات متعدّد نام برد .شاگرد ایشان آیة الله سیستانی (مدّظلّه) می فرماید: پس از اینکه یک دوره درس اصول نزد ایشان خواندیم ، دوره دیگر را با همان سبک و مباحثِ قبل شروع نمودند لکن به ایشان پیشنهاد دادیم که دور جدید را گسترده تر و مفصّل تر از قبل برگزار کنند. ایشان فرمود: همین مقدار از بحث در دانش اصول کفایت می کند. می توان گفت گفتار ایشان شاهدی بر مرحله پایانی اصول مبنی بر تهذیب و تلخیص علم اصول فقه است. از دیگر بزرگان این دوره آیة الله العظمی سیّد عبدالأعلی سبزواری (م 1414 ق) صاحب کتاب تهذیب الدصول در دو مجلد بوده که علم اصول را بسیار مختصر و البته به نحوی کاربردی بیان کرده و می توان گفت: شایستگی اینکه از کتب درسی قرار گیرد را دارد. از دیگر بزرگان این مرحله می توان از علّامه سید محمد حسین طباطبائی (م 1402 ق) صاحب تفسیر معروف المیزان نام برد که علاوه بر حاشیه بر کفایه به نقل از مرحوم آیت الله بهجت (م 1430 ق) ایشان درس محقق اصفهانی(قدّس سرّه) را نیز تقریر کردند و ما آنرا می دیدیم و البته پس از مراجعت ایشان به ایران در نجف ماند.و علّامه شیخ محمّد رضا مطفّر( م 1383 ق) صاحب کتاب درسی اصول الفقه و سیّد محمّد کاظم طهرانی(م 1394 ش) - معروف به عصّار؛ صاحب برکات الرضویة فی تلخیص الأصول عن الزوائد و الفضول - و شیخ غلامحسین ترک تبریزی ( م 1400 ق) صاحب کتاب اصول مهذّبة و شیخ مهدی مجد العلماء معروف و آیت الله سید جلال الدین موسوی طاهری حسین آبادی (م 1434 ق) که درس استادشان آیت الله سید محمّد محقق داماد یزدی (م 1388 ق) را به پاکیزگی تقریر نمودند. نیز رهبر انقلاب اسلامی امام خمینی (م 1409 ق) (قدّس سرّهم) صاحب تقریرات در اصول با نام تهذیب الأصول نام برد.

 


[1] . رجال النجاشی؛ ص399، رقم 1067.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo