درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1402/02/11

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/علم الأصول /

 

1- تعریف دانش اصول فقه

بدیهی ترین چیزهایی که انسان می شناسند - مثل آب - نیازی به تعریف ندارند لذا آنچه در تعریف چیزی گفته شود شرح الإسمی بیش نیست و البته هر کس طبق دانش خود به تعریف آن می پردازد. به عنوان‌ نمونه فیزیکدان یا شیمیدانان یا ریاضیدانان یا دانشمندان هر علم دیگری تعریف‌های متفاوتی از آب دارند لکن این تعاریف موجب نمی شود که آب مجهول و ناشناخته بماند. بنابراین زمانی که فایده و ضرورت یک چیز را بدانیم دیگر برای شناسایی آن، تعریفی لازم نخواهد بود و در تعریفش هر چه گفته شود شرح اسم آن چیز محسوب می‌شود و از طرفی هم نمی توان حدّ تام یا دیگر تعاریف منطقی را برای معرّفی یک چیز ارائه داد. تعریف دانش اصول فقه نیز چنین است و آنچه در موردش گفته اند شرح اسم آن به شمار می رود.

برخی تعاریف اصول فقه - با وجود اختلافشان - در زیر می آید که ما هیچ اشکال یا انتقاد یا تأییدی نسبت به آنها نداشته و گمان داریم که جملگی تعاریف در صدد بیان مطلبی واحد می باشند.

1.1- تعریف مشهور

تعریف مشهور بین عامه و خاصه از اصول فقه عبارت است از؛ العلم بالقواعد الممهّدة لاستنباط الأحکام الشرعیة الفرعیة.

متعرض این مطلب که مراد از علم در این تعریف چیست - آیا آن چیزی است که مرکب از موضوع و محمول و نسبت آندو می باشد؟ یا اینکه صرفاً علم به نسبت یا ... است؟ - نمی‌شویم چرا که معتقدیم دارای ثمره عملی نیست.

1.2- تعریف محقق خراسانی قدّس سرّه

ایشان در تعریف اصول فقه می فرماید: هو القواعد الممهّدة لاستنباط الأحکام الشرعیة الفرعیة. متعرض اینکه چرا کلمه " علم " از تعریف ساقط شده نمی شویم.

1.3- تعریف محقق نائینی قدّس سرّه

ایشان دو تعریف زیر را از اصول فقه ارائه می کنند.

الف) در اجود التقریرات می فرماید: العلم بالقواعد التی إذا انضمّت الیها صغریاتها إنتجت حکماً فرعیاً کلیاً.
ب) در فوائد الأصول می فرماید: انّ علم الأصول عبارة عن العلم بالكبريات الّتي لو انضمت إليها صغرياتها يستنتج منها حكم فرعيّ كلّي.

قابل ذکر است که دو مقرّر درس ایشان همان یک تعریف ارائه شده از استاد را به قلم خود آورده اند.

1.4- تعریف محقق عراقی قدّس سرّه

آقا ضیاء الدین عراقی در تعریف دانش اصول فقه در کتاب مقالات الأصول که دارای چند نسخه است، مختلف می باشد و ممکن است به دلیل فکور بودن ایشان باشد چرا که چنین ویژگی در او موجب آن شده که مدام تعریف را منقّح کنند و البته ما نمی دانیم آخرین تعریفی که ایشان برگزیده کدام است.

ایشان در نهایة الأفکار می فرماید: اصول فقه همان قواعدی است که بوسیله آن به استنباط احکام شرعی دست پیدا می شود و البته تفاوتی ندارد که آیا قواعد مذکور شرعی یا عقلی باشند یا وظیفه عملی یا فعلی را تعیین کنند.

تعریف محقق خوئی قدّس سرّه
ایشان چندین دوره علم اصول فقه را تدریس نمودند و در هر کدام تعریفی جداگانه ارائه کرده اند که به شرح زیر است.

الف) برخی به ایشان نسبت می دهند که در تعریف علم اصول، دیدگاه مشهور را برگزیده‌اند.

ب) به ایشان در کتاب مصابیح نسبت داده شده که در تعریف علم اصول فقه گفته اند:العلم بالقواعد المحصلة للعلم بالوظیفة الفعلیة فی مقام العمل.

ج) از جهت دیگر در کتاب محاضرات به ایشان نسبت داده شده که در تعریف علم اصول فقه گفته اند: العلم بالقواعد التي تقع بنفسها في‌ طريق‌ استنباط الأحكام الشرعية الكلية الإلهية من دون حاجة إلى ضميمة كبرى أو صغرى اصولية اخرى إليها.[1]

د) ایشان در کتاب اجود التقریرات - که به قلم خودشان است - همان تعریف محقق نائینی قدّس سرّه را اختیار کرده و اختلافی با آن ندارند.

1.5- تعریف آیةالله سیّد محمّد روحانی قدّس سرّه

ایشان در کتاب منتقی الأصول در تعریف علم اصول فقه می فرماید: هو القواعد التي يرتفع بها التحير الحاصل للمكلف من احتمال الحكم الشرعي.

حاصل آنکه تعریف علم اصول قواعدی است که فقیه در رفع تحیّر و تردّد ناشی از احتمال وجود حکم الزامی به کار می برد و از آن استفاده می کند.

1.6- تعریف شهید صدر قدّس سرّه

ایشان در حلقة ثانیة می فرماید: علم اصول عبارت از علم به عناصر مشترکه ای - یعنی کبرای قیاس - است که در استدلال فقهیِ - یعنی قیاس استنباط - موردِ استخدامِ فقیه به کار می رود و آنها را به عنوان دلیل بر جعل حکم شرعی کلّی محسوب می کند. می توان گفت: دیدگاه ایشان همان دیدگاه مشهور در تعریف علم اصول است که با کلمات و ادبیات جدید و امروزی ارائه کرده‌اند.

تعریف صاحب فصول قدّس سرّه

ایشان در تعریف علم اصول می فرماید: این علم عبارت از ادله بما هی یا بما هی ادلّه است.

ناگفته نماند که برخی از تعریف مذکور شگفت زده شده و آنرا عجیب می شمارند لکن چنین شگفتی از تعریف ایشان بی مورد است.

1.7- تعریف آیةالله شیخ بشیر حسین نجفی (مدّظلّه)

در کتاب المرجِع فی الأصول که تقریرات درس ایشان به قلم شیخ محمّد الجاسم است؛ معتقدند برای علم اصول تعریفی نیست چرا که علمی الی و کاربردی محسوب می‌شود که شامل تمام قواعد به کار رفته در فقه را در بر می گیرد البته با این امتیاز که این قواعد در علوم دیگر منقّح نشده باشند. به عبارت دیگر قواعدی که از نظر موضوع و محمول و غایت در علومِ دیگر مورد بررسی قرار نگرفته و منقّح نشده و در علم فقه کاربرد دارد، در علم اصول مورد بحث قرار می گیرد.

تعریف محقق بروجردی قدّس سرّه
ایشان در تعریف علم اصول فقه می فرماید: الحجّة فی الفقه یعنی علم اصول آن چیزی است که قابلیت استدلال و دلیلیت را دارد به گونه‌ای که در علم فقه می توان بدان تمسّک نمود.

ناگفته نماند که اگر بیان ایشان را بپذیریم، دیدگاه صاحب فصول در مسأله نیز صحیح است.

ما معتقدیم تعریف علم اصول فقه هر چه باشد، ممکن است پرداختن به بیش از آنچه در موردش گذشت از مصادیق تضییع عمر محسوب می‌شود.

2- تفاوتهای اصول فقه با قواعد فقهی

قابل ذکر است که اصول فقه از جهات گوناگون با قواعد فقهی متفاوت است که برخی از این تفاوت ها عبارت اند از:

1) اجرای قاعده فقهی، میان مجتهد و مقلد مشترک هست ولی تطبیق قاعده اصولی ویژه مجتهد است.

2) قاعده فقهی، استقلالی است در حالی که قاعده اصولی آلی بوده و ابزاری برای استنباط احکام است.

3) قاعده فقهی، مستقیما به عمل مکلف تعلق می گیرد بر خلاف قاعده اصولی که تعلق آن به فعل مکلف با واسطه است.

4) قاعده فقهی تطبیقی ولی قاعده اصولی استنباطی باشد.

5) غایت و هدف قاعده اصولی بیان شیوه های اجتهاد و استنباط است اما هدف قاعده فقهی بیان حکم حوادث جزئی است.

6) قواعد فقهی صرفاً در یک با چند باب مورد استفاده قرار می گیرند - مثل اصالة الطهارة یا أصالة الصحّة - لکن قواعد اصولی در تمام ابواب فقه جریان دارد و حجّت است.

 


[1] . محاضرات فی اصول الفقه ؛ ج1، ص4.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo