درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1402/02/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الوضع /

 

دلالت الفاظ بر معانی ذاتی نیست چون ذاتی قابل وضع یا رفع نمی باشد. به عنوان نمونه اگر دلالت ذاتی دود و معنای نان باشد کسی نمی‌تواند آن را برایش جعل یا رفع کند و معنای دیگری را قرار بدهد.

دلالت ذاتی در شمار معقولات ثانیه است و مانند فوقیت و تحتیت یا محاذات می باشد که دست جعل به آن نمی‌رسد لکن می‌توان آنها را ایجاد کرد.

بنابراین دلالت لفظ بر معنا متوقّف بر جعل و وضع و تعهّد بوده و به دست واضع (متکلّم) می‌باشد. به عنوان نمونه الفاظی مانند می ، ساقی، شاهد و غیره در نزد قشری خاص دارای یک معناست ولی در نزد عرفائی مانند شیخ محمود شبستری - در کتاب گلشن راز - معنای دیگری دارد که البته آن را اعلام نموده اند.

بنابراین برخی تعاریف وضع - مانند تعریف محقق خراسانی (قدّس سرّه) که آنرا "نحو اختصاصٍ للّفظ بالمعنی وارتباطٍ خاصّ بینهما" می داند که برای هر چیزی صادق است - نمی‌تواند به عنوان تعریف شمرده شود نیز تعریف وضع به اینکه نوعی ارتباط باشد چنین است و نمی‌توان تعریف برای وضع دانست.

ما معتقدیم وضع عبارت از تعهّد متکلّم (بر استعمال لفظ ) در معنای خاص است و استعمال به عنوان وفای بر تعهّد محسوب می‌شود و به عبارت دیگر وضع، تعهّد بر استعمال است و استعمال، وفای به تعهّد می باشد.

پس از پذیرش مطلب فوق باید گفت: وضع عبارت از تعهّد متکلّم در کاربرد لفظ در معنای خاص است و البته در انشائات و عقود و ایقاعات نیز مطلب چنین است.

به عنوان نمونه وقتی در انشاء نکاح گفته می‌شود؛ أنکحتُ و زوّجتُ و متّعتُ در واقع متکلم می‌خواهد علقه زوجیت بین زن و مرد را ایجاد کند لکن اگر این علقه از قبل نباشد و توافقی بر آن صورت نگرفته باشد، لفظ نمی تواند آنرا ایجاد کند و اگر علقه وجود داشته باشد بوسیله لفظ قابل رفع نیست.

به عبارت دیگر زوجیت تعهد زن و مرد نسبت به یکدیگر در نکاح است لذا به وسیله إنشاء أنکحتُ، ذاتیِ زوجیت ایجاد یا معدوم نمی شود بلکه باید گفت: با تلفّظ، تعهّد بر زوجیت اعلام می گردد.

نمونه دیگر اینکه در مذاکرات سیاسی ابتدا جنبه های تخصصی و سپس مراتب سیاسی و در ادامه و مرحله نهایی آنچه در مذاکرات قبل مورد توافق قرار گرفته امضاء می شود و به معنای آن است که این توافق اعلام می‌شود.
بنابراین همانگونه تعهّد در باب وضع وجود دارد در إنشائیات هم می‌آید و مادامی که تعهّد قبلی نباشد، إنشاء صدق نمی‌کند.

 

چند نکته

1) اتمام وضع به وسیله اعلام است و به عبارت دیگر وقتی که متعهّد، وضعِ خود را اعلام کند وضع حاصل می شود و در غیر اینصورت غرض از وضع حاصل نمی شود.

2) اعلام منحصر به لفظ خاص نیست و کیفیت مخصوص نیز ندارد بلکه می‌تواند از الفاظ گوناگونی مثل سَمّیتُ یا جَعلتُ یا وَضَعتُ استفاده شود و نیز می‌توان این استعمال را به وسیله قرینه عملی یا اشاره به کار بُرد.

به عنوان نمونه اگر کسی در جلسه ای خطاب را متوجه دیگری کند و او را با الفاظی مثل استاد یا دانشمند یا غیره صدا بزند، دیگران می فهمند و او را می‌شناسند.

بنابراین استعمال، همان اعلامِ وضع است ولی وضع، استعمالی دارای قرینه خاص می باشد. لذا از محقق خراسانی ( قدّس سرّه) نقل شده که در مجلس درس مکرراً می فرمود: چه بسا بوسیله استعمال، اعلامِ وضع حاصل می‌شود.

3) در برخی موارد از اعلامِ وضع و تصریح به آن، اکتفاء بر شهرت و کثرت استعمال می‌شود و جانشینِ اعلام می‌گردد.

بنابراین گاهی وضع به وسیله استعمال واضع است که وضع تعیینی نامیده می شود و گاهی یا به وسیله کثرت استعمال و شهرتِ استعمال دیگران است که وضع تعیینی نامیده می شود. لذا بیش از یک وضع وجود ندارد لکن اعلامِ آن متعدّد است.

 

تبعیت وضع از تعهّد

مطلب دیگر اینکه وضع در عموم و خصوصِ خود تابعِ تعهّد است و امکان دارد وضعی وجود داشته باشد که در همه ازمان و حالات صدق کند و نیز ممکن است اختصاص به بعضی از زمانها و اشخاص داشته باشد.

به عنوان نمونه در فارسی نام اطفال را به نحوی وضع و استعمال می کنند لکن پس از طفولیت به گونه ای دیگر. مثل حسنک و حسن آقا. لذا اگر کسی الفاظ مذکور را در غیر زمانِ معهودِ خود به کار ببرد و استعمال کند، موردِ اعتراض و سرزنش قرار می گیرد.

اختصاصِ استعمالِ لفظ به قشری خاص

مطلب دیگر اینکه گاهی استعمال الفاظ مخصوص به اشخاص پَست است به نحوی که شرافتمندان از استعمالش دوری می کنند یا اصلاً به آن آشنایی ندارند. به عنوان نمونه الفاظ قبیح یا الفاظی که در فضای مجازی کاربرد دارد از این دسته است. به عبارت دیگر وضع می تواند محدود به قشری خاص باشد لکن همه اینها به بحث تعهّد بازمی‌گردد.

وضع لفظ در یک یا چند معنای مورد تعهّد

مطلب دیگر اینکه ممکن است وضع لفظ برای معنای واحد یا متعدد باشد به نحوی که آن معانی بوسیله جمله های مختلفی که به یکدیگر مرتبط نیستند، بیان شود. مثلاً بگوید وقتی آب طلب کردم به معنای اقدام بر کشتن کسی است.

به عبارت دیگر می توان یک لفظ یا کلام را در معانی مختلف استعمال کرد. چنانچه در مورد لفظ "عین" گفته‌اند دارای ۷۰ معنا است مشترک لفظی نامیده می شود هر چند در استعمال بر معنای معهود باید قرینه بر آن وجود داشته باشد.

 

لغویت وضع با عدم استعمال

مطلب آخر اینکه وضع، تعهّد بر استعمالات آینده است بنابراین هیچ معنایی برای وضع وجود ندارد اگر استعمال به آن ملحق نشود. استعمال همان وفا به تعهّد گذشته - یعنی وضع - است و به دیگر عبارت؛ لا وَضعَ لَولا الإستعمال و لا إستعمالَ لَولا الوَضع یعنی اگر استعمال نباشد، وضع لغو است و اگر وضع نباشد، استعمال لغو است.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo