درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1402/06/05

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/حقیقت و مجاز /ادامه نقد بر سکاکی

ادامه نقد بر سکاکی
2) استعاره بالکنایة از قبیل مجاز لفظی
نقد دیگری که بر سکّاکی وارد است اینکه او استعاره کنائی را مجازِ لفظی دانسته و بدان ملتزم می شود.[1]
توضیح اینکه دو نوع استعاره وجود دارد؛ نخست استعاره مصرحّه - یعنی همان استعاره معروف - که دارای سه رکن مشبّه و مشبّه به و ادات تشبیه است و دیگر استعاره بالکنایة.
سکّاکی معتقد است که استعاره مصرّحه حقیقتی ادعائی با تصرّفی عقلی در آن است - که ما منکر آن هستیم - نیز ایشان در مورد استعاره کنایی معتقدند که مشبّه به آن حذف شده و در جایگاهش لوازم و خصوصیات آن قرار می گیرد.
به عنوان نمونه صاحب فصول از سکّاکی حکایت می کند که وقتی گفته می شود " المنیة أنشَبَت أظفارَها " یعنی مرگ چنگال‌های خود را باز کرد. باید گفت: که این حیوان درنده است که دارای چنگال‌های قوی می‌باشد، لذا مرگ را به آن حیوان درنده تشبیه کرده لکن آن را حذف و مهم‌ترین خاصیتش که چنگال است را ذکر نموده است[2] .
لذا سکّاکی استعاره بالکنایه را مجاز لفظی می‌داند و بیان مشهور را در این باب می‌پذیرد چون می‌گوید: شرط این استعاره آن است که ذکر مشبّه به بکلّی حذف شود. در استعاره مصرّحه ذکر مشبّه حذف می‌شود و مثلاً گفته می شود " ماه در آغوش من است." بنابراین استعمال در استعاره بالکنایة مجاز لفظی می‌باشد. ایشان با بیان فوق آنچه قبلاً بدان قائل شده را کاملاً تخریب می‌کند و از بین می‌برد لکن به هر حال دیدگاه سکّاکی در باب استعاره بر دیدگاه ما مقدّم است هر چند تفاوت‌هایی دارد ، بنابراین فضل برای سکّاکی به خاطر تقدّمش قابل انکار نیست و ما نیز از او پیروی کرده‌ایم.

تمسّک علمای دانش بیان به دیدگاه سکّاکی
ناگفته نماند که علمای دانشِ بیان به دید انصاف در بیان سکّاکی ننگریسته‌اند چرا که آنان حقیقت ادعائی او را در این باب منکر شده و این در حالی است که آنان بیان سکّاکی را محور معظمِ خود در پاسخ به اشکالاتِ این علم قرار داده‌اند که نمونه‌هایی از آن بر اساس بیان صاحب وقایة الأذهان به شرح زیر است. [3]

1) آنان در تحلیلِ منعِ استعاره نسبت به أعلام شخصیه گفته اند که چنین چیزی مقتضی دخولِ مشبّه در جنس مشبّهٌ به است در حالی که آن غیر ممکن می باشد. به عنوان‌ نمونه زیدِ سخاوتمندی که یک علَم شخصی محسوب می شود را نمی‌توان در حاتم که علَم جنس است داخل کرد و ادّعا نمود که مشبّه همان مشبّه به است. لذا آنان برای تصحیح بیانِ خود از آنچه که نسبت به سکّاکی منکرند، استفاده کرده‌اند.
2) ایشان در جای دیگری گفته‌اند: استعاره بالکنایه با دروغ متفاوت است چون استعاره مبنی بر نوعی تأویل بوده که در آن ادّعا شده که مشبّه در جنس مشبّه به داخل شده است، البته این بیان همان سخنِ سکّاکی است لکن لفظِ ادّعا را به لفظِ دعوا تغییر داده‌اند.
3) علمای بیان در جای دیگر تصریح به الفاظ سکّاکی دارند؛ مثل اینکه می‌گویند شرط در حُسنِ استعاره در هنگامی است که لفظِ تشبیه ذکر نشود بلکه ادات در آن حذف گردد چرا که با ذکر ادات ، غرضِ استعاره از بین می‌رود لذا می بینیم که این بیان همان ادّعای دخول مشبّه در جنس مشبّه به است که سخن سکّاکی و دیدگاه اوست.
4) آنان جای دیگری گفته‌اند: استعاره مبتنی بر تناسی - به فراموشیِ عمدی سپردن - تشبیه است یعنی در آن از ذکر ادات تشبیه خودداری می‌شود و سپس سببِ داعی بر این تناسی ما را به اینجا می‌رساند که بیان سکّاکی در این مورد صحیح است. البته سببِ تناسی آن است که در باب استعاره بپذیریم که مراد در آن حقیقتی ادعائی می‌باشد.
علمای دانش بیان دیدگاه سکّاکی را در بابِ مجاز نمی‌پذیرند چرا که معتقدند او در استعاره مرتکب کفر شده است و آن را از بحثِ مجاز خارج دانسته به نحوی که با این دیدگاهش نیمی از دانش بیان - که مجاز است - را منکر شده است. هر چند آنان در معضلات استعاره از مبنای سکّاکی بهره ها برده‌اند و البته ما معتقدیم که مطلقِ مَجاز حقیقتی ادعائی است.

 


[1] . مفتاح العلوم؛ ص369به بعد.
[2] . الفصول الغرویّة: ج۲، ص۲۳۳.
[3] . وقایة الأذهان؛ ص113.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo