درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1402/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم /نقد بیان محقق اصفهانی

 

نقدِ بیان محقّق اصفهانی
ایشان در مناقشه خود مدّعی چهار مطلب شدند لکن نقد آنها به شرح زیر است.
نقدِ ادّعای نخست
محقّق اصفهانی در ادّعای نخست خود فرمودند که ماهیت و وجود از حیث سعه و اطلاق عکس یکدیگرند، لکن ما معتقدیم که این ادّعا خارج از مانحن فیه است هر چند که صحّت و درستی آن امکانپذیر می‌باشد.
نقدِ ادّعای دوم

محقّق اصفهانی در ادّعای دوم خود فرمودند: جامع بین ماهیت اعتباریه، امر مبهم - آن هم در نهایت ابهام - است و البته این نوع نیز هرچه ضعیف‌تر باشد دارای وسعت بیشتری است. بنابراین نماز، سنخی از امر مبهم - در غایت ابهام - می‌باشد، چرا که باید همه مصادیق آن را شامل شود پس چنین جامعی شامل عملی می‌شود که از هر جهت دارای ابهام بوده لکن ناهی از فحشا و منکر و دارای وقت خاص باشد.
باید گفت: این بیان و ادّعا نیز قابل پذیرش نیست چرا که نماز حقیقتی معیّن و متعیّن از ناحیه شارع می‌باشد و دارای اجزای اصلی و رئیسی بوده که نباید ترک شوند. لذا از هیچ جهت دارای ابهام و غموض نیست و البته ابهام، قابلیت ورود در جوهر و ذات اشیاء را ندارد. اشیاء بوسیله جوهر و ذاتشان تعیّن می‌یابند، چنانچه فلاسفه گفته‌اند که الشیء ما لم یتحصّل لم یوجد، تا وقتی که چیزی تعیّن پیدا نکند هرگز در خارج موجود نمی‌شود. لذا تصوّر ابهام در نماز، به لحاظ عوارض و اجزای غیر اصلی می‌باشد. ناگفته نماند که این بیان همان است که محقّق اصفهانی در ماهیات متحصّل بدان قائلند. حقیقتِ نماز به وسیله‌ی جوهر و ذاتش معیّن می‌شود به نحوی که هیچ ابهامی در آن وجود ندارد.
بنابراین ادّعای دوم محقّق اصفهانی قابل پذیرش نیست و نمی‌توان جامعی ذاتی برای نماز در نظر گرفت که شامل همه افراد آن به نحو انطباق کلّی بر مصادیقش گردد. لذا وقتی نماز از مقولاتی متباین تشکیل گردد، قابلیت قرار گرفتن تحت عنوان جامع ذاتی را ندارد و به طریق اولی در نمازهای مختلف چنین چیزی غیر ممکن است. لذا باید برای آن یک جامعِ اعتباری و عرَضی ارائه داد به گونه‌ای که از نماز انتزاع شده باشد، چرا که بین ذاتی و عرضی، چیز سومی وجود ندارد و واضح است که لفظ صلاة برای عنوانی که مورد ادعای محقق اصفهانی باشد، وضع نشده است.
نیز ذهن متشرعه با شنیدنِ لفظِ نماز، به چیزی مبهم - در غایت ابهام باشد - نمی‌رود، لذا ترادفِ لفظِ نماز با یک امرِ مبهم، معقول نیست چرا که همه اجزاء در آن مشخص و معلوم است. از طرفی دیگر باید گفت قیاس محقّق اصفهانی در مانحن فیه با لفظِ خمر نیز باطل است. نیز آنچه که ایشان گفته‌اند مبنی بر اینکه عُرف از شنیدنِ لفظ نماز به امری مبهم در غایت ابهام منتقل می‌شود، صحیح نیست چرا که عرف هیچ ابهامی در آن نمی‌بیند.
از طرف دیگر مقیّد نمودن نماز به وقتی خاص وقت، هرچند برای برخی از نمازهای فریضه و نافله قابل پذیرش می‌باشد لکن بسیاری از نمازهای مستحبی وجود دارند که دارای وقت خاصی نیستند و همچنین نمازهایی واجب - مثل نمازهای قضا - وجود دارند که دارای هیچ وقت خاصی نمی‌باشند.
از جهتی دیگر نیز تقیید به ناهی از فحشا و منکر بودن هم صحیح نیست، چرا که نمازِ بسیاری از نمازگزاران ایشان را از فحشا و منکر باز نمی‌دارد و حتی مرتکب کبائر نیز می‌شوند. به عبارت دیگر نمازهایی هستند که اصلاً فعلیتی بر نهی از فحشا و منکر را ندارند و البته عموم خلق چنینند که هر چند نمازی صحیح می‌خوانند لکن این نماز آنها را از فحشا و منکر نهی نمی‌کند.
نقدِ ادّعای سوم
محقّق اصفهانی در ادّعای سوم خود فرمودند: ماهیات اعتباریه از جهت ابهامِ ذاتیشان مانند ماهیات متحصّله حقیقیه تشکیکیه هستند و اینکه ثبوت ابهام در اعتباریات اولی از ماهیات حقیقیه متحصّله است.
باید گفت: این ادّعا که بنا بر اقرار ایشان، از ملاصدرا اخذ شده هیچ ارتباطی با ماهیات اعتباری که در غایت ابهامند ندارد، لذا در اینجا هیچ اولویتی نسبت به بیان ملاصدرا وجود ندارد پس این ادعا هم قابل پذیرش نیست. ناگفته نماند که هرچند که حرف ملاصدرا در جای خودش صحیح است لکن نقل و اخذش در مورد اعتباریات نادرست می‌باشد.
نقدِ ادّعای چهارم
محقّق اصفهانی در ادعای چهارم خود گفته‌اند که چنین جامعی قابل استفاده برای قائلان به هر دو قول صحیح و اعم است. باید گفت بلکه امر بالعکس است و هیچ کدام از ایشان نمی‌توانند چنین معنایی را برداشت کنند چرا که اصلاً جامعی در کار نیست. قائلان هر دو قول می‌توانند برای نفی در جزئیت و شرطیت و مانعیت از اصل برائت استفاده کنند و ثمره خلاف هم به هر حال وجود دارد.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo