< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1400/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و التراجيح/تدویین حدیث /

 

ششمین کتاب: کتاب علی علیه السلام

ششمین کتابی که توسط امیرالمؤمنین در سنت پیامبر خاتم تدوین شده است کتابی است که در روایات با نام کتابُ علیِّ یاد (به املاء رسول الله وخط علی علیه السلام) می کنند

روایات این باب

روایت اول: منصور بن یونس بُزرج (معرب بزرگ فارسی است) وثقه است

طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عامی است شیخ می فرماید:" له کتاب معتمد" بنابراین معلوم می شود ثقه است به جهت اینکه کتاب ایشان مورد اعتماد است بنابر این روایت موثقه است

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ بْنِ بَزِيعٍ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ طَلْحَةَ بْنِ زَيْدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَرَأْتُ فِي كِتَابِ عَلِيٍّ ع إِنَّ اللَّهَ لَمْ يَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ لِأَنَّ الْعِلْمَ كَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ.[1]

 

امام صادق عليه السلام فرمايد: در كتاب‌ على عليه السلام خواندم كه: خدا از نادانها پيمانى براى طلب علم نميگيرد تا آنكه از علماء پيمان گيرد كه بنادانان علم آموزند زيرا كه علم بر جهل مقدم است (يعنى خلقت موجودات عالم مانند لوح و قلم و ملائكه و آدم بر خلقت مردم جاهل مقدم است و ابتدا خدا از آنها پيمان گرفته است سپس از نادانان).

روایت دوم: صالح بن سعید (ابو سعید قماط ) که ایشان پیش ما معتبر است .

احمد بن ابی بشر واقفی است لاکن ثقه است

بکر بن کرب الصیرفی حسن است

بنابراین روایت حسنه است

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ صَالِحِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي بِشْرٍ عَنْ بَكْرِ بْنِ كَرِبٍ الصَّيْرَفِيِّ

قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ إِنَّ عِنْدَنَا مَا لَا نَحْتَاجُ مَعَهُ إِلَى النَّاسِ وَ إِنَّ النَّاسَ لَيَحْتَاجُونَ إِلَيْنَا وَ إِنَّ عِنْدَنَا كِتَاباً إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطُّ عَلِيٍّ ع صَحِيفَةً فِيهَا كُلُّ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ وَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَّا بِالْأَمْرِ فَنَعْرِفُ إِذَا أَخَذْتُمْ بِهِ وَ نَعْرِفُ إِذَا تَرَكْتُمُوهُ.[2]

امام صادق عليه السلام ميفرمود: همانا نزد ما نوشتجاتى است كه با وجود آنها نيازى بمردم نداريم (كه از آنها چيزى بپرسيم) ولى مردم بما احتياج دارند، نزد ما كتابيست باملاء پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله و خط على عليه السلام، دفتريست كه هر حلال و حرامى در آنست، شما راجع بكارى نزد ما مى‌آييد (و كسب تكليف ميكنيد) سپس ما ميفهميم كه شما بآن عمل ميكنيد يا عمل نميكنيد.

روایت سوم:

در سند روایاتی ابوخالد کابلی است که درسند روایات دونفر هستند یکی کبیر که ایشان راوی از امام سجاد ع است وثقه است و صغیر که راوی از امام باقر و صادق علیهما السلام که ایشان توثیق ندارند بنابراین روایت ضعیف می شود به ابی خالد صغیر

مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي خَالِدٍ الْكَابُلِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ وَجَدْنَا فِي كِتَابِ‌ عَلِيٍ‌ ع‌ إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ‌ أَنَا وَ أَهْلُ بَيْتِيَ الَّذِينَ أَوْرَثَنَا الْأَرْضَ وَ نَحْنُ الْمُتَّقُونَ وَ الْأَرْضُ كُلُّهَا لَنَا فَمَنْ أَحْيَا أَرْضاً مِنَ الْمُسْلِمِينَ فَلْيَعْمُرْهَا وَ لْيُؤَدِّ خَرَاجَهَا إِلَى الْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ لَهُ مَا أَكَلَ مِنْهَا فَإِنْ تَرَكَهَا أَوْ أَخْرَبَهَا فَأَخَذَهَا رَجُلٌ مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِنْ بَعْدِهِ فَعَمَرَهَا وَ أَحْيَاهَا فَهُوَ أَحَقُّ بِهَا مِنَ الَّذِي تَرَكَهَا فَلْيُؤَدِّ خَرَاجَهَا إِلَى الْإِمَامِ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي وَ لَهُ مَا أَكَلَ حَتَّى يَظْهَرَ الْقَائِمُ ع مِنْ أَهْلِ بَيْتِي بِالسَّيْفِ فَيَحْوِيَهَا وَ يَمْنَعَهَا وَ يُخْرِجَهُمْ مِنْهَا كَمَا حَوَاهَا رَسُولُ اللَّهِ ص وَ مَنَعَهَا إِلَّا مَا كَانَ فِي أَيْدِي شِيعَتِنَا فَإِنَّهُ يُقَاطِعُهُمْ عَلَى مَا فِي أَيْدِيهِمْ وَيَتْرُكُ الْأَرْضَ فِي أَيْدِيهِمْ.[3]

- امام باقر (ع) فرمود: ما در كتاب‌ على يافتيم كه زمين از آن خدا است و آن را به بندگان خود كه خواهد به ارث دهد و سرانجام از آن پرهيزكاران است، من و خاندان من هستيم آن كسانى كه خدا زمين را به ما ارث داده (يعنى از گذشتگان) و ما هستيم پرهيزكاران و همه زمين از آن ما است، هر كه از مسلمانان زمينى را احياء كند بايد آن را آباد دارد و خراج آن را به امام ازخاندان من بپردازد و هر چه از آن خرج خود كند حق او است و اگر از آن دست كشيد و يا آن را بائر و خراب كرد و مرد مسلمان ديگرى پس از وى آن را به دست گرفت و آباد كرد و زنده نمود او بدان احق است از آن كه دست از آن كشيده و آن را رها كرده، و او بايد خراج آن را به امام از خاندان من بپردازد و هر چه از آن خرج بخورد حق او است تا امام قائم از اهل بيت من با شمشير و قدرت عيان شود و آن را تصرف كند و از خود دارد و آنها را از آن بيرون كند چنانچه رسول خدا (ص) آنها را تصرف كرد و براى خود داشت، جز آنچه در دست شيعيان ما باشد كه امام با آنها قرار دادى بندد نسبت بدان چه در دست آنها است و زمين را در دست آنها واگذارد.

این روایت جزء روایاتی است که می گوید رقبه ارض به ملکیت در نمی اید در واقع ما دو طایفه روایت داریم یک طایفه (که قول غیر مشهور است مانند شهید صدر و آیت الله فیاض در نجف اشرف) می گوید: رقبه ارض به ملکیت در نمی اید ولی حق اولویت ایجاد می کند برای کسی که احیا کرده است طایفه دیگر که مشهور برآن فتوی داده اند می گویند رقبه ارض به ملکیت در می آید.

 

روایت چهارم:

غیاث که دراین روایت وارد شده است بُتری است جماعت بتریه برائت ازخلفا ندارند و از مذاهب عامه هستند هر چند محبت اهل بیت ع را دارند اما شیعه نیستند حتی در روایاتشان دارند که هر کس محبت علی را دارد پس خداوند را شکر کند بر اولین نعمت ولذا جناب شافعی که اینقدر به علی ع اظهار محبت می کند به جهت این است که متهم است که اولِ نعَم را ندارد چون یک سال ونیم بعد از مرگ پدرش به دنیا آمده است و به همین جهت برای رفع اتهام از خود در مذهب شافعی اقل حمل یک سال ونیم است!!! ولاکن ایشان ثقه است بنابراین سند موثقه است

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ غِيَاثِ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ فِي كِتَابِ‌ عَلِيٍ‌ ص إِنَّمَا مَثَلُ الدُّنْيَا كَمَثَلِ الْحَيَّةِ مَا أَلْيَنَ مَسَّهَا وَ فِي جَوْفِهَا السَّمُّ النَّاقِعُ (سم شدید)يَحْذَرُهَا الرَّجُلُ الْعَاقِلُ وَ يَهْوِي إِلَيْهَا الصَّبِيُّ الْجَاهِلُ.[4]

فرمود كه:

در كتاب‌ على‌ است (ع) همانا نمونه دنيا چون مار است، وه چه نرم است سايش بدن آن با اين كه زهر كشنده در درون خود دارد، مرد خردمند از آن دور باش دارد و كودك نادان شيفته آن است.

تااینجا اگر روایات را نگاه کنیم متوجه می شویم که در کتاب علی ع حِکَم و اخلاق و حلال و حرام بیان شده است

روایت پنجم:سند موثقه است

عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ سَمَاعَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ فِي كِتَابِ‌ عَلِيٍ‌ ع‌ أَنَّ أَشَدَّ النَّاسِ بَلَاءً النَّبِيُّونَ ثُمَّ الْوَصِيُّونَ ثُمَّ الْأَمْثَلُ فَالْأَمْثَلُ وَ إِنَّمَا يُبْتَلَى الْمُؤْمِنُ عَلَى قَدْرِ أَعْمَالِهِ الْحَسَنَةِ فَمَنْ صَحَّ دِينُهُ وَ حَسُنَ عَمَلُهُ اشْتَدَّ بَلَاؤُهُ وَ ذَلِكَ أَنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَمْ يَجْعَلِ الدُّنْيَا ثَوَاباً لِمُؤْمِنٍ وَ لَا عُقُوبَةً لِكَافِرٍ وَ مَنْ سَخُفَ دِينُهُ وَ ضَعُفَ عَمَلُهُ قَلَّ بَلَاؤُهُ وَ أَنَّ الْبَلَاءَ أَسْرَعُ إِلَى الْمُؤْمِنِ التَّقِيِّ مِنَ الْمَطَرِ إِلَى قَرَارِ الْأَرْضِ[5] (سرزمینهای باران خیز)

 

از امام صادق (ع) كه فرمود:

در كتاب‌ على‌ (ع) است: راستى سخت‌ترين مردم در بلا كشيدن پيغمبرانند و سپس اوصياءاند سپس مانندتر مردم به آنها به ترتيب و همانا مؤمن به اندازه كارهاى خوب خود گرفتار مى‌شود، هر كه دينش درست است و عملش خوب است بلايش سخت است و اين براى آن است كه خدا عز و جل دنيا را ثواب مؤمن نساخته و نه عقوبت و كيفر براى كافر، و هر كه دينش نادرست و عملش سست است بلايش كم است و راستى كه بلا به مؤمن پرهيزكار شتابنده‌تر است از باران به گودى زمين.

 

روایت ششم:

این روایت چهار سند دارد که حداقل دو سند آن صحیح است

سند اول؛ عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ که این سند پیش ما ضعیف است

سند دوم: مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ این سند صحیح است

سند سوم: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ این سند صحیح است

سند چهارم: حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ

بَابُ مِيرَاثِ ذَوِي الْأَرْحَامِ‌

عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ حُمَيْدُ بْنُ زِيَادٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مُحَمَّدٍ كُلُّهُمْ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ شَيْ‌ءٍ مِنَ الْفَرَائِضِ فَقَالَ لِي أَ لَا أُخْرِجُ لَكَ كِتَابَ‌ عَلِيٍ‌ ع فَقُلْتُ كِتَابُ‌ عَلِيٍ‌ ع لَمْ يَدْرُسْ فَقَالَ يَا أَبَا مُحَمَّدٍ إِنَّ كِتَابَ‌ عَلِيٍ‌ ع لَمْ يَدْرُسْ فَأَخْرَجَهُ فَإِذَا كِتَابٌ جَلِيلٌ وَ إِذَا فِيهِ رَجُلٌ مَاتَ وَ تَرَكَ عَمَّهُ وَ خَالَهُ قَالَ لِلْعَمِّ الثُّلُثَانِ وَ لِلْخَالِ الثُّلُثُ.[6]

 

سؤال کردم از امام صادق ع مطلبی را درمورد فرائض ومسأله ارث پرسیدم امام فرمود : ایا خارج نکنم برای تو کتاب علی را؟ گفتم ایا کتاب علی کهنه نشده است ؟ فرمود: ای ابا محمد همانا کتاب علی کهنه نشده است پس برای من کتاب را آورد وآن کتاب بزرگی بود ودر آن کتاب آورده شده بود که مردی مرده است وبرای آن یک عمو ویک دایی باقی مانده است فرمود برای عمو دو سوم ارث وبرای دایی یک سوم

این کتاب علی در اینجا می تواند کتاب فرائض باشد که درآن مسائل ارث است و کتاب فرائض را دریک روایت جزئ جامعه گرفت جامعه بحث حلال وحرام است پس به جهت اینکه کتاب فرائض بحث ارث است ظاهراً این کتاب علی داخل در کتاب فرائض است

 

روایت هفتم:دوسند دارد که هر دو سند صحیح است

عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ وَ حَفْصِ بْنِ الْبَخْتَرِيِّ وَ سَلَمَةَ بَيَّاعِ السَّابِرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِذَا أَخَذَ كِتَابَ‌ عَلِيٍ‌ ع فَنَظَرَ فِيهِ قَالَ مَنْ يُطِيقُ هَذَا مَنْ يُطِيقُ ذَا قَالَ ثُمَّ يَعْمَلُ بِهِ وَ كَانَ إِذَا قَامَ إِلَى الصَّلَاةِ تَغَيَّرَ لَوْنُهُ حَتَّى يُعْرَفَ ذَلِكَ فِي وَجْهِهِ وَ مَا أَطَاقَ أَحَدٌ عَمَلَ عَلِيٍّ ع مِنْ وُلْدِهِ مِنْ بَعْدِهِ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع.[7]

امام صادق عليه السلام :على بن الحسين عليه السلام هنگامى كه كتاب على عليه السلام را ستاند در آن نگريست و فرمود: چه كسى چنين توانى دارد! چه كسى چنين توانى دارد! امام صادق عليه السلاممى فرمايد: على بن الحسين عليه السلام از آن پس، بدان عمل مى كرد و هرگاه براى نماز برمى خاست رنگش دگرگون مى شد تا آن جا كه در چهره اش نمايان مى گشت و هيچ كس در ميان فرزندان على عليه السلام، جز على بن الحسين عليه السلام توان عمل او را نداشت.

حدیث هشتم: سند ضعیف است

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مَرْوَانَ عَنِ الْفُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ قَالَ قَالَ لِي أَبُو جَعْفَرٍ ع‌ يَا فُضَيْلُ عِنْدَنَا كِتَابُ‌ عَلِيٍ‌ سَبْعُونَ ذِرَاعاً مَا عَلَى الْأَرْضِ شَيْ‌ءٌ يُحْتَاجُ إِلَيْهِ إِلَّا وَ هُوَ فِيهِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ ثُمَّ خَطَّهُ بِيَدِهِ عَلَى إِبْهَامِهِ.[8]

امام باقر ع فرمودند:ای فضیل!در نزد ما کتاب علی است به طول هفتاد زراع که روی زمین هرچه مورد احتیاج باشد در آن هست حتی جریمه یک خدشه سپس بر روی انگشت ابهام خود خطی کشید

حدیث نهم:

حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحَسَنِ(ابن فضال) عَنْ أَبِيهِ عَنْ إِبْرَاهِيمَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مَرْوَانَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ عِنْدَنَا كِتَابُ عَلِيٍّ ع سَبْعُونَ ذِرَاعاً.[9]

حدیث دهم:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ حُكَيْمٍ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ ع قَالَ: إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ بِالْقِيَاسِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمْ يَقْبِضْ نَبِيَّهُ حَتَّى أَكْمَلَ لَهُ جَمِيعَ دِينِهِ فِي حَلَالِهِ وَ حَرَامِهِ فَجَاءَكُمْ مِمَّا تَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ فِي حَيَاتِهِ وَ تَسْتَغِيثُونَ بِهِ وَ بِأَهْلِ بَيْتِهِ بَعْدَ مَوْتِهِ وَ إِنَّهَا مُصْحَفٌ عِنْدَ أَهْلِ بَيْتِهِ حَتَّى إِنَّ فِيهِ لَأَرْشَ خَدْشِ الْكَفِّ ثُمَّ قَالَ إِنَّ أَبَا حَنِيفَةَ لَعَنَهُ اللَّهُ مِمَّنْ يَقُولُ قَالَ عَلِيٌّ وَ أَنَا قُلْتُ.[10]

حدیث یازدهم:

حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَبْدِ الرَّحِيمِ بْنِ مُحَمَّدٍ الْأَسَدِيِّ عَنْ عَنْبَسَةَ الْعَابِدِ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ‌ إِنَّ فِي كِتَابِ الَّذِي هُوَ إِمْلَاءُ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطَّهُ عَلِيٌّ بِيَدِهِ إِنْ كَانَ فِي شَيْ‌ءٍ شُؤْمٌ فَفِي اللسان.[11]

چیزی به نام نحس وشومی وجود ندارد این لسان واعمال ما است که شومی ونحوست ویمن وخیر و برکت می آورد

 

حدیث یازدهم:

حَدَّثَنَا إِبْرَاهِيمُ بْنُ هَاشِمٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مَيْمُونٍ الْقَدَّاحِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَبِيهِ قَالَ: فِي كِتَابِ عَلِيٍّ كُلُّ شَيْ‌ءٍ يُحْتَاجُ إِلَيْهِ حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ وَ الْحرْش‌ [12]

(الحرش) تحولات روزگار

نظر استاد:

اینها روایاتی بود که در باب کتاب علی آورده شده است که بعضی از آنها را می توان حمل کرد برصحیفة الفرائض ، بعضی را می شود حمل بر جامعه کرد وبعضی هم بر کتاب علی حمل می شود

مستفاد از روایات این شد که صحیفة الفرائض مربوط به ارث است ،جامعه مربوط به فقه است،جفر مربوط به معارف وعقاید است، مصحف فاطمه در مورد حوادث آینده است و کتاب علی ظاهراً اخلاق ،سنن و حکم را در بردارد.

تا الان شش کتاب گفتیم غیر از مصحف فاطمه که در همه املا ءرسول خدا ص وخط علی ع

بنا بر نظر ما مصحف فاطمه س از سنت رسول خدا جدا می شود اما روی تعریف آیت الله سیستانی داخل در سنت پیامبر است چون ایشان رسول را پیامبر خاتم گرفتند برخلاف نظر ما که منظور از رسول فرشته یا جبرئیل است اما روی بیان ما چونکه بعد از وفات رسول خداست درسنت اهل بیت ع وارد می شود واز سنت رسول خدا خارج البته هر چند برای ما فرقی بین دوسنت درحجبت واعتبار آنها نیست

 


[1] الكافي (ط - الإسلامية)، ج‌1، ص: 42 .

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo