< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد هادی نجفی

1400/03/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: التعادل و التراجيح/تدویین حدیث /

در بحث تاریخ تدوین حدیث کتابهایی را که امیرالمؤمنین ع در عصر رسالت یا بعد از عصر رسالت تدوین کردند بیان کردیم که فهرست آن را بیان می کنیم؛

1-صحیفة ذؤابة رسول الله وامیر المؤمنین علیهماالسلام(کاغذی که روی غلاف شمشیر رسول الله به املاء رسول الله وخط علی ع بود)

2- صحیفة الفرائض که کتاب تقسیم ارث بود

3-کتاب الجامعه که کتاب فقه وشریعت است

4-الجفر ؛ظاهر چنین بود که در بحث عقائد ومعارف باشد

5-مصحف فاطمه علیها السلام درمورد اخبار غیبی وآنچه درعالم هستی تا روز قیامت اتفاق می افتد، مصحف فاطمه نه عقائد بود نه فقه ونه معارف بلکه پیشگویی هایی است که در دنیا تا روز قیامت واقع خواهد شد که به آنها اخبار غیبی گفته می شود

6- کتاب علی علیه السلام همانطور که از روایات استفاده می شد در مورد سنن ومستحبات واخلاق وحکم ومواعظ بود.

7- مصحفُ علی علیه السلام؛

روایات در باب مصحف علی ع

كتاب سُلَيم بن قيس الهلالي متوفای 76 ه. ق

 

جناب سلیم بن قیس از تابعین است وکتابی دارد که برای ما نقل شده است راویِ از سُلیم ، ابان بن ابی عیاش است که ایشان تنها راویِ کتاب سلیم است وتوثیقی ندارد اما کتاب سلیم در نزد اصحاب تلقی به قبول شده است و این تلقی به قبول دال براین است که راوی را هم پذیرفته اند

 

نکته:گفته نشود که معلوم نیست این کتاب موجود همان کتاب سلیم باشد به جهت اینکه ما کتاب دیگری به عنوان کتاب سلیم نداریم تنها چیزی که به دست ما رسیده است همین کتاب است

حدیث اول:

الحديث الرابع

وَ عَنْ أَبَانِ بْنِ أَبِي عَيَّاشٍ عَنْ سُلَيْمِ بْنِ قَيْسٍ قَالَ سَمِعْتُ سَلْمَانَ الْفَارِسِيَّ قَال‌....

فَلَمَّا رَأَى غَدْرَهُمْ وَ قِلَّةَ وَفَائِهِمْ لَهُ لَزِمَ بَيْتَهُ وَ أَقْبَلَ عَلَى الْقُرْآنِ يُؤَلِّفُهُ وَ يَجْمَعُهُ فَلَمْ يَخْرُجْ مِنْ بَيْتِهِ حَتَّى جَمَعَهُ وَ كَانَ فِي الصُّحُفِ وَ الشِّظَاظِ وَ الْأَسْيَارِ وَ الرِّقَاعِ‌ فَلَمَّا جَمَعَهُ كُلَّهُ وَ كَتَبَهُ [بِيَدِهِ‌] َلَى تَنْزِيلِهِ [وَ تَأْوِيلِهِ‌] وَ النَّاسِخِ مِنْهُ وَ الْمَنْسُوخِ بَعَثَ إِلَيْهِ أَبُو بَكْرٍ أَنِ اخْرُجْ فَبَايِعْ فَبَعَثَ إِلَيْهِ عَلِيٌّ ع إِنِّي لَمَشْغُولٌ وَ قَدْ آلَيْتُ عَلَى نَفْسِي يَمِيناً أَنْ لَا أَرْتَدِيَ رِدَاءً إِلَّا لِلصَّلَاةِ حَتَّى أُؤَلِّفَ الْقُرْآنَ وَ أَجْمَعَهُ [فَسَكَتُوا عَنْهُ أَيَّاماً] فَجَمَعَهُ فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ وَ خَتَمَهُ ثُمَّ خَرَجَ إِلَى النَّاسِ وَ هُمْ مُجْتَمِعُونَ مَعَ أَبِي بَكْرٍ فِي مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَنَادَى عَلِيٌّ ع بِأَعْلَى صَوْتِهِ يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنِّي لَمْ أَزَلْ مُنْذُ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَشْغُولًا بِغُسْلِهِ ثُمَّ بِالْقُرْآنِ حَتَّى جَمَعْتُهُ كُلَّهُ فِي هَذَا الثَّوْبِ الْوَاحِدِ فَلَمْ يُنْزِلِ اللَّهُ عَلَى‌ رَسُولِ اللَّهِ ص آيَةً إِلَّا وَ قَدْ جَمَعْتُهَا وَ لَيْسَتْ مِنْهُ آيَةٌ إِلَّا وَ قَدْ جَمَعْتُهَا وَ لَيْسَتْ مِنْهُ آيَةٌ إِلَّا وَ قَدْ أَقْرَأَنِيهَا رَسُولُ اللَّهِ وَ عَلَّمَنِي تَأْوِيلَهَا [ثُمَّ قَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ ع لِئَلَّا تَقُولُوا غَداً إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ‌] ثُمَّ قَالَ لَهُمْ عَلِيٌّ ع لِئَلَّا تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنِّي لَمْ أَدْعُكُمْ إِلَى نُصْرَتِي وَ لَمْ أُذَكِّرْكُمْ حَقِّي وَ لَمْ أَدْعُكُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ مِنْ فَاتِحَتِهِ إِلَى خَاتِمَتِهِ فَقَالَ عُمَرُ مَا أَغْنَانَا مَا مَعَنَا مِنَ الْقُرْآنِ عَمَّا تَدْعُونَا إِلَيْهِ‌ ثُمَّ دَخَلَ عَلِيٌّ ع‌ بَيْتَهُ [1]

 

در کتاب فتن در باب غصب خلافت به نقل از کتاب سلیم بن قیس به روایت از سلمان رضی الله عنه گذشت که وقتی امیر المؤمنین علیه السلام عهدشکنی و بی وفایی صحابه را دید، خانه نشینی اختیار کرد و مشغول به تنظیم و جمع آوری قرآن شد، و از خانه اش خارج نشد تا آنکه آن را جمع آوری نمود در حالی که قبلا در اوراق و تکه چوب‌ها و پوست‌ها و کاغذها (نوشته شده) بود. وقتی حضرت همه قرآن را جمع می‌نمود و آن را با دست مبارک خویش طبق تنزیل و تأویلش و ناسخ و منسوخش می‌نوشت، ابو بکر به سراغ او فرستاد که بیرون بیا و بیعت کن. علی علیه السّلام جواب داد: «من مشغول هستم و با خود قسم یاد کرده‌ام که عبا بر دوش نیندازم جز برای نماز، تا آنکه قرآن را تنظیم و جمع نمایم». آنان هم چند روز در باره او سکوت اختیار کردند.

امیر المؤمنین علیه السّلام قرآن را در یک پارچه جمع آوری نمود و آن را مهر کرد. سپس بیرون آمد در حالی که مردم با ابو بکر در مسجد پیامبر صلی اللَّه علیه و آله اجتماع کرده بودند. حضرت با صدایی رسا فرمود:

«ای مردم! من از روزی که پیامبر صلی اللَّه علیه و آله از دنیا رفته به غسل آن حضرت و سپس به قرآن مشغول بوده‌ام تا آنکه همه آن را به صورت یک مجموعه در این پارچه جمع آوری نمودم. خداوند بر پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آیه ای نازل نکرده مگر آنکه آن را جمع آوری کرده ام، و آیه ای از قرآن نیست مگر آنکه آن را جمع نموده ام، و آیه ای از آن نیست مگر آنکه برای پیامبر صلی اللَّه علیه و آله آن را خوانده‌ام و تأویلش را به من آموخته است». سپس فرمود: «برای آنکه فردا نگوئید: ما از این مطلب بی خبر بودیم»! و بعد فرمود: «و بدین جهت که روز قیامت نگوئید: من شما را به یاری خویش دعوت نکردم و حق خود را برایتان یادآور نشدم، و شما را به کتاب خدا از ابتدا تا انتهایش دعوت نکردم»! عمر گفت: قرآنی که همراه خود داریم ما را از آنچه بدان دعوت می‌کنی بی نیاز می‌کند! » سپس علی علیه السّلام داخل خانه اش شد.

نکته:

کلمه"تاویلها" دلالت دارد براینکه مصحف به تنهایی نیست بلکه مصحف علی یک تفسیری از قران که صادر شده ازمعصوم است

روایت دوم:

الحدیث العاشر:........

فما نَزَلَتْ‌ عَلَيْهِ آيَةٌ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا أَقْرَأَنِيهَا وَ أَمْلَاهَا عَلَيَّ فَكَتَبْتُهَا بِخَطِّي وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يُفَهِّمَنِي [إِيَّاهَا] وَ يُحَفِّظَنِي فَمَا نَسِيتُ آيَةً مِنْ كِتَابِ اللَّهِ مُنْذُ حَفِظْتُهَا وَ عَلَّمَنِي‌ تَأْوِيلَهَا [فَحَفِظْتُهُ وَ أَمْلَاهُ عَلَيَّ فَكَتَبْتُهُ‌] وَ مَا تَرَكَ شَيْئاً عَلَّمَهُ اللَّهُ مِنْ حَلَالٍ وَ حَرَامٍ أَوْ أَمْرٍ وَ نَهْيٍ أَوْ طَاعَةٍ وَ مَعْصِيَةٍكَانَ أَوْ يَكُونُ [إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ] إِلَّا وَ قَدْ عَلَّمَنِيهِ وَ حَفِظْتُهُ وَ لَمْ أَنْسَ مِنْهُ حَرْفاً وَاحِداً ثُمَّ وَضَعَ يَدَهُ عَلَى صَدْرِي وَ دَعَا اللَّهَ أَنْ يَمْلَأَ قَلْبِي عِلْماً وَ فَهْماً [وَ فِقْهاً] وَ حُكْماً وَ نُوراً وَ أَنْ يُعَلِّمَنِي فَلَا أَجْهَلَ وَ أَنْ يُحَفِّظَنِي‌ فَلَا أَنْسَى‌ فَقُلْتُ لَهُ ذَاتَ يَوْمٍ يَا نَبِيَّ اللَّهِ إِنَّكَ مُنْذُ يَوْمٍ دَعَوْتَ اللَّهَ لِي بِمَا دَعَوْتَ لَمْ أَنْسَ شَيْئاً مِمَّا عَلَّمْتَنِي فَلِمَ تُمْلِيهِ عَلَيَّ وَ تَأْمُرُنِي بِكِتَابَتِهِ‌ أَ تَتَخَوَّفُ عَلَيَّ النِّسْيَانَ فَقَالَ يَا أَخِي لَسْتُ أَتَخَوَّفُ عَلَيْكَ النِّسْيَانَ وَ لَا الْجَهْلَ وَ قَدْ أَخْبَرَنِي اللَّهُ أَنَّهُ قَدِ اسْتَجَابَ لِي فِيكَ وَ فِي شُرَكَائِكَ الَّذِينَ يَكُونُونَ مِنْ بَعْدِكَ‌ قُلْتُ يَا نَبِيَّ اللَّهِ وَ مَنْ شُرَكَائِي قَالَ الَّذِينَ قَرَنَهُمُ .....[2]

 

از سلیم بن قیس هلالی روایت شده که گفت: شنیدم که امیر مؤمنان علیه السلام می‌فرمود: آیه ای بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل نشد، مگر آن که آن را برایم خواند و املا کرد؛ پس آن را به خط خود نوشتم و تأویل و تفسیر آن و ناسخ و منسوخ آن و محکم و متشابه آن را به من آموخت و از خدا برایم خواست که فهم و حفظ آن را به من بیاموزد. از زمانی که این دعا را برای من کرد، نه آیه ای از قرآن را فراموش کردم و نه علمی را که برایم املا کرد و نوشتم را از یاد بردم و هر آنچه را که خدا از حلال و حرام و امر و نهی در گذشته و آینده و نیز از طاعت و معصیت، به او آموخت، به من یاد داد و آن را حفظ کردم و حتی یک حرف آن را فراموش نکردم. سپس دستش را بر سینه‌ام گذاشت و از خدا خواست که قلبم را از علم و فهم و حکمت و نور پر کند و چیزی را فراموش نکردم و چیزی را نانوشته باقی نگذاشتم. گفتم: ای رسول خدا! آیا نمی ترسید که از این به بعد دچار فراموشی شوم؟ فرمود: از فراموشی یا نادانی تو نمی ترسم؛ چرا که پروردگارم مرا با خبر ساخته که او در مورد تو و شریکان تو که پس از تو خواهند بود، دعای مرا اجابت کرده است. گفتم: ای رسول خدا! شریکان من پس از من که هستند؟ فرمود: کسانی که خداوند آن‌ها را با خودش و با من مقرون ساخت. پس فرمود: اوصیا از نسل من تا زمانی که در کنار حوض بر من وارد شوند، همگی، هدایت شده اند و دیگران نمی توانند به آنان آسیبی بزنند. آنان با قرآن هستند و قرآن با آنهاست. قرآن از آن‌ها جدا نمی شود، آن‌ها نیز از قرآن جدا نمی شوند. به واسطه آن‌ها امت من پیروز می‌شود و به واسطه آن‌ها به باران می‌رسند و به واسطه آن‌ها بلا از آن‌ها دور می‌شود و به واسطه آن‌ها دعایشان مستجاب می‌شود. گفتم: ای رسول خدا صلی الله علیه و آله، آن‌ها را برایم نام ببر: به من فرمود: این فرزندم و دستش را بر سر حسن علیه السلام قرار داد، سپس این فرزندم و دستش را بر سر حسین علیه السلام قرار داد، سپس پسر او که به او علی گفته می‌شود و در ایام حیات تو متولد خواهد شد. سلام مرا به او برسان. سپس دوازده نفر از فرزندان محمد صلی الله علیه و آله کامل می‌شوند. به او گفتم: پدر و مادرم به فدایت، آن‌ها را برایم نام ببر، پس آن‌ها را فرد به فرد نام برد. به خدا سوگند، ای برادر بنی هلال، من می‌دانم چه کسی با مهدی امت محمد صلی الله علیه و آله که زمین را پس از آن که پر از ظلم و جور شده است، پر از عدل و داد خواهد کرد، بین رکن و مقام، بیعت خواهد کرد و حتی نام پدران و قبایل آنان را نیز می‌دانم.

روایت سوم:

فَقَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع يَا طَلْحَةُ إِنَّ كُلَّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ [فِي كِتَابِهِ‌]عَلَى مُحَمَّدٍ ص عِنْدِي بِإِمْلَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص [وَ خَطِّي بِيَدِي وَ تَأْوِيلُ كُلِّ آيَةٍ أَنْزَلَهَا اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ ص‌]وَ كُلُّ حَلَالِ أَوْ حَرَامٍ أَوْ حَدٍّ أَوْ حُكْمٍ أَوْ أَيُّ شَيْ‌ءٍ تَحْتَاجُ إِلَيْهِ الْأُمَّةُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ عِنْدِي مَكْتُوبٌ بِإِمْلَاءِرَسُولِ اللَّهِ وَ خَطِّ يَدِي‌حَتَّى أَرْشُ الْخَدْشِ قَالَ طَلْحَةُ كُلُّ شَيْ‌ءٍ مِنْ صَغِيرٍ أَوْ كَبِيرٍ أَوْ خَاصٍّ أَوْ عَامٍّ كَانَ أَوْ يَكُونُ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ فَهُوَ مَكْتُوبٌ عِنْدَكَ؟

قَالَ نَعَمْ وَ سِوَى ذَلِكَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَسَرَّ إِلَيَّ فِي مَرَضِهِ مِفْتَاحَ‌ أَلْفِ بَابٍ مِنَ الْعِلْمِ يُفَتِّحُ كُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَابٍ وَ لَوْ أَنَّ الْأُمَّةَ مُنْذُ قَبَضَ اللَّهُ نَبِيَّهُ اتَّبَعُونِي وَ أَطَاعُونِي‌ لَأَكَلُوا مِنْ فَوْقِهِمْ وَ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِهِمْ‌ [رَغَداً إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ][3]

امير المؤمنين عليه السّلام فرمود: اى طلحه‌، هر آيه‌اى كه خداوند در كتابش بر محمد صلى اللَّه عليه و آله نازل كرده، به املاى آن حضرت و خطّ خودم نزد من موجود است. و نيز تأويل هر آيه‌اى كه بر محمد صلى اللَّه عليه و آله نازل شده و هر حلال و حرام و هر حدّ و حكم و هر چيزى كه امت تا روز قيامت بدان احتياج دارند حتى ديه خراش بر بدن، به املاى پيامبر و خط خودم نزد من نوشته شده و موجود است.

طلحه پرسيد: آيا هر چيزى از كوچك و بزرگ و خاصّ و عامّ، آنچه بوده يا تا روز قيامت خواهد شد نوشته شده و نزد تو است؟

فرمود: بلى، و غير از آن پيامبر صلى اللَّه عليه و آله در بيماريش كليد هزار باب از علم را پنهانى به من آموخت كه از هر بابى هزار باب باز مى‌شود. اگر اين امّت از زمانى كه خداوند پيامبرش را قبض روح كرده تابع من مى‌شدند و مرا اطاعت مى‌كردند از بالاى سرشان و از زير پايشان تا روز قيامت با خوشى و وسعت نعمتهاى الهى را مى‌خوردند

روایت چهارم:

20- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عِيسَى عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ قَاسِمِ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: إِنَّ عِنْدَنَا صَحِيفَةً مِنْ كِتَابِ عَلِيٍّ أَوْ مُصْحَفِ‌ عَلِيٍ‌ ع طُولُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَنَحْنُ نَتَّبِعُ مَا فِيهَا فَلَا نَعْدُوهَا[4]

بصائر الدرجات: از حضرت باقر یا امام صادق علیهما السّلام نقل شده که فرمود: در نزد ما نوشته ای از کتاب علی علیه السّلام (یا فرمود: مصحفی از حضرت علی علیه السّلام) است به طول هفتاد ذراع. ما از آن پیروی می‌کنیم و هرگز مخالف آن رفتار نخواهیم کرد.

.نکته:

در اینجا کلمه او دارد که فصل می کند و مصحف علی را از کتاب علی جدا می کند والا همان کناب علی است

عین همین روایت در کافی هم دارد

روایت پنجم:

این روایت صحیحه است

2- حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ أَبِي الْمِقْدَامِ عَنْ جَابِرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ‌ مَا مِنْ أَحَدٍ مِنَ النَّاسِ يَقُولُ إِنَّهُ جَمَعَ الْقُرْآنَ كُلَّهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا كَذَّابٌ وَ مَا جَمَعَهُ‌ وَ مَا حَفِظَهُ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَّا عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ وَ الْأَئِمَّةُ مِنْ بَعْدِهِ.[5]

کما انزل الله یعنی به حسب ترتیب نزول قران

روایت ششم:

3- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي نَجْرَانَ عَنْ هَاشِمٍ عَنْ سَالِمِ بْنِ أَبِي سملة [سَلَمَةَ] قَالَ: قَرَأَ رَجُلٌ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع وَ أَنَا أَسْمَعُ حُرُوفاً مِنَ الْقُرْآنِ لَيْسَ عَلَى مَا يَقْرَؤُهَا النَّاسُ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مَهْ مَهْ كُفَّ عَنْ هَذِهِ الْقِرَاءَةِ اقْرَأْ كَمَا يَقْرَأُ النَّاسُ حَتَّى يَقُومَ الْقَائِمُ فَإِذَا قَامَ فَقَرَأَ كِتَابَ اللَّهِ عَلَى حَدِّهِ وَ أَخْرَجَ الْمُصْحَفَ الَّذِي كَتَبَهُ عَلِيٌّ ع وَ قَالَ أَخْرَجَهُ عَلِيٌّ ع إِلَى النَّاسِ حَيْثُ فَرَغَ مِنْهُ وَ كَتَبَهُ فَقَالَ لَهُمْ هَذَا كِتَابُ اللَّهِ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ قَدْ جَمَعْتُهُ بَيْنَ اللَّوْحَيْنِ قَالُوا هُوَ ذَا عِنْدَنَا مُصْحَفٌ جَامِعٌ فِيهِ الْقُرْآنُ لَا حَاجَةَ لَنَا فِيهِ قَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَا تَرَوْنَهُ بَعْدَ يَوْمِكُمْ هَذَا أَبَداً إِنَّمَا كَانَ عَلَيَّ أَنْ أُخْبِرَكُمْ بِهِ حِينَ جَمَعْتُهُ لِتَقْرَءُوه‌[6]

"بصائر الدرجات: سالم بن ابی سلمه روایت می‌کند: شخصی نزد امام صادق علیه السلام قرآن می‌خواند؛ من حروفی را از قرائت او می‌شنیدم که بر خلاف قرآنی بود که مردم قرائت می‌کنند. امام صادق علیه السلام فرمود: دست نگهدار! از این قرائت اجتناب کن و همان گونه که مردم قرآن را می‌خوانند، تو نیز همان گونه بخوان تا قائم - عج الله تعالی فرجه الشریف - قیام کند. پس هر گاه قیام کرد، آنگاه قرآن را بر اصلش قرائت کن. آنگاه امام علیه السلام قرآنی را که علی علیه السلام نوشته بود، بیرون آورد و فرمود: علی علیه السلام وقتی از نوشتن این قرآن فارغ شد، آن را به مردم ارائه کرد و به آنان گفت: این قرآن بر وفق آنچه خداوند بر رسول خدا صلی الله علیه و آله نازل کرده می‌باشد و من آن را بین دو لوح (چوبی یا کاغذی و یا پوست) جمع کرده ام. مردم در پاسخ او گفتند: نزد ما صحیفه ای جامع است که قرآن در آن است و نیازی به قرآن تو نیست. علی علیه السلام در پاسخ فرمود: سوگند به خدا دیگر آن را نخواهید دید. وظیفه من بود که پس از جمع آوری قرآن به شما خبر دهم تا آن را قرائت کنید.

این روایت در کافی (ج 2 ص633 ح 24 باب نوادر فضل القران) نیز وجود دارد

نجاشی در مورد سالم ابی سلمه می گوید: حدیثه لیس بنقی( حدیثهایش پاکیزه نیست)و ان کنا لانعرف منه الا خیرا له کتاب.(هرچند ما از او بدی نمی دانیم وبرای او کتابی است).

وحید بهبهانی از این بیان استفاده حسن کرده به این بیان که وقتی نجاشی می گوید:" و ان کنا لانعرف منه الا خیرا له کتاب"پس این آدمی حسن است .

نظر استاد:

اگر قول بهبهانی را بپذیریم روایت ما حسنه می شود والا روایت ضعیف می شود

 

روایت هفتم:

وَ عَنْهُ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ أَبِي بَكْرٍ الْحَضْرَمِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‌ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لِعَلِيٍّ:

يَا عَلِيُّ الْقُرْآنُ خَلْفَ‌ فِرَاشِي‌ فِي الصُّحُفِ- وَ الْحَرِيرِ وَ الْقَرَاطِيسِ فَخُذُوهُ وَ اجْمَعُوهُ- وَ لَا تُضَيِّعُوهُ كَمَا ضَيَّعَتِ الْيَهُودُ التَّوْرَاةَ فَانْطَلَقَ عَلِيٌّ ع فَجَمَعَهُ فِي ثَوْبٍ أَصْفَرَ- ثُمَّ خَتَمَ عَلَيْهِ فِي بَيْتِهِ وَ قَالَ: لَا أَرْتَدِي حَتَّى أَجْمَعَهُ- فَإِنَّهُ كَانَ الرَّجُلُ لَيَأْتِيهِ فَيَخْرُجُ إِلَيْهِ بِغَيْرِ رِدَاءٍ حَتَّى جَمَعَهُ، قَالَ وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ: لَوْ أَنَّ النَّاسَ قَرَءُوا الْقُرْآنَ كَمَا أَنْزَلَ اللَّهُ مَا اخْتَلَفَ اثْنَان‌[7]

"تفسیر قمی: امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله به علی علیه السلام فرمود: علی! قرآن، بالای بستر من در صحیفه و حریر و کاغذهایی است. آن را برگیرید و جمعش کنید و آن را ضایع نکنید، آن گونه که یهود تورات را ضایع کردند. پس علی علیه السلام اقدام به جمع آوری آن در پارچه ای زرد نمود و بر آن مهری زد و در خانه اش گذاشت. و گفت: ردا و عبا بر تن نخواهم کرد تا آن که قرآن را جمع آوری کنم. و چون کسی به سراغ او می‌رفت بدون ردا به استقبالش می‌رفت تا این که قرآن را جمع آوری کرد. امام صادق علیه السلام فرمود: رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: اگر مردم قرآن را آن گونه که نازل شد بخوانند، حتی دو نفر دچار اختلاف نمی شدند.

روایت هشتم:

حَدَّثَنَا جَعْفَرُ بْنُ أَحْمَدَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الْكَرِيمِ بْنُ عَبْدِ الرَّحِيمِ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيٍّ الْقُرَشِيُّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ‌ مَا أَحَدٌ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ جَمَعَ الْقُرْآنَ إِلَّا وَصِيُّ مُحَمَّدٍ ص‌[8]

روایت نهم:

فلما قبض نبي الله ص كان الذي كان لما قد قضى من الاختلاف- و عمد عمر فبايع أبا بكر و لم يدفن رسول الله ص بعد، فلما رأى ذلك علي ع و رأى الناس- قد بايعوا أبا بكر خشي أن يفتتن الناس- ففرغ إلى كتاب الله و أخذ بجمعه في مصحف فأرسل أبو بكر إليه أن تعال فبايع- فقال علي: لا أخرج حتى أجمع القرآن، فأرسل إليه مرة أخرى- فقال: لا أخرج حتى أفرغ- فأرسل إليه الثالثة ابن عم له‌ يقال قنفذ، فقامت فاطمة بنت رسول الله ص عليها- تحول بينه و بين علي ع‌ فضربها فانطلق قنفذ و ليس معه علي ع فخشي أن يجمع على الناس- فأمر بحطب فجعل حوالي بيته- ثم انطلق عمر بنار- فأراد أن يحرق على علي بيته- و فاطمة و الحسن و الحسين ص، فلما رأى علي ذلك- خرج فبايع كارها غير طائع‌[9]

. وقتی پیامبر خدا - صلی الله علیه و آله - وفات نمودند، آن اتفاقات افتاد؛ زیرا مقدر شده بود که اختلاف به وجود بیاید و در حالی که رسول خدا - صلی الله علیه و آله - هنوز دفن نشده بودند، عمر به عمد با ابوبکر بیعت کرد. وقتی علی علیه السلام آن [وضعیت] را دید و دید که مردم با ابوبکر بیعت کرده اند، ترسید که مردم دچار فتنه شوند و برای همین مشغول کتاب خدا شد و شروع به جمع آوری آن در یک مصحف کرد. سپس ابوبکر در پی ایشان فرستاد که بیاید و بیعت کند، اما علی - علیه السلام - فرمود: تا قرآن را گردآوری نکنم، بیرون نمی آیم. بار دیگر در پی او فرستاد و ایشان باز هم فرمود: تا قرآن را گردآوری نکنم، بیرون نمی آیم. عمر در مرتبه سوم مردی به نام قنفذ را در پی ایشان فرستاد. فاطمه - صلوات الله علیها - دختر رسول خدا، بین او و علی علیه السلام ایستاد و قنفذ ایشان را زد. قنفذ بدون علی بازگشت و ترسید که علی مردم را جمع کند؛ دستور داد هیزم جمع کنند و هیزم‌ها را در اطراف خانه ایشان گذاشت و سپس عمر آتش آورد و خواست که خانه را بر علی و فاطمه و حسن و حسین - صلوات الله علیهم – آتش بزند. وقتی علی - علیه السلام - این را دید، بیرون آمد و با اکراه و بدون میل خود بیعت کرد.

روایت دهم:

27- حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِصَامٍ الْكُلَيْنِيُّ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ الْكُلَيْنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ مَعْنٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ عَاتِكَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ النَّضْرِ الْفِهْرِيِّ عَنْ عَمْرٍو الْأَوْزَاعِيِّ عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرِبْنِ يَزِيدَ الْجُعْفِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْبَاقِرِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ ع قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي خُطْبَةٍ خَطَبَهَا بَعْدَ مَوْتِ النَّبِيِّ ص بِسَبْعَةِ أَيَّامٍ وَ ذَلِكَ حِينَ فَرَغَ مِنْ جَمْعِ الْقُرْآن‌[10] جمع آوری مصحف علی در این روایت هفت روز طول کشیده است

روایات اهل سنت

روایت اول:

الفصل الثالث في سبقه الأقران إلى جمع القرآن‌

22- حَدَّثَنِي أَبُو الْقَاسِمِ الْفَارِسِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبِي أَخْبَرَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ قَالَ: حَدَّثَنَا هِشَامُ بْنُ يُونُسَ قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو مُعَاوِيَةَ الضَّرِيرُ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ دِينَارٍ:

عَنِ ابْنِ سِيرِينَ‌ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ لَمَّا بُويِعَ جَلَسَ عَلِيٌّ فِي بَيْتِهِ- فَأَتَاهُ رَجُلٌ فَقَالَ: إِنَّ عَلِيّاً قَدْ كَرِهَكَ. فَأَرْسَلَ إِلَيْهِ فَقَالَ: أَ كَرِهْتَنِي فَقَالَ: وَ اللَّهِ مَا كَرِهْتُكَ‌ غَيْرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قُبِضَ وَ لَمْ يَجْمَعِ الْقُرْآنَ فَكَرِهْتُ أَنْ يُزَادَ فِيهِ فَآلَيْتُ بِيَمِينٍ- أَنْ لَا أَخْرُجَ إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ حَتَّى أَجْمَعَهُ. فَقَالَ: نِعْمَ مَا رَأَيْتَ.[11]

ابن سیرین گفت: وقتی با ابوبکر بیعت کردند، علی در خانه اش نشست، پس مردی نزد او آمد و گفت: علی از تو ناراحت است، او علی را پیش خود خواند و گفت: آیا از من ناراحتی؟ گفت: به خدا قسم از تو ناراحت نیستم (۱) جز اینکه پیامبر خدا از دنیا رفته و قرآن جمع آوری نشده، نخواستم چیزی بر آن افزوده گردد، پس قسم خوردم که از خانه بیرون نیایم جز برای نماز تا وقتی که آن را جمع آوری کنم. گفت: چه فکر خوبی!

روایت دوم:

23- وَ أَخْبَرَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ الطَّبَرِيُّ قَالَ: أَخْبَرَنَا أَبِي، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَلِيٍّ الْمُقْرِي قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو الْقَاسِمِ الْمُقْرِئُ قَالَ: حَدَّثَنَا حُرَيْثٌ عَنْ أَبِي عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ أَبِي حَمَّادٍ، عَنِ الْحَكَمِ بْنِ ظُهَيْرٍ، عَنِ السُّدِّيِّ:

عَنْ عَبْدِ خَيْرٍ، عَنْ عَلِيٍّ ع‌ أَنَّهُ رَأَى مِنَ النَّاسِ طِيَرَةً عِنْدَ وَفَاةِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَأَقْسَمَ أَنْ لَا يَضَعَ عَلَى ظَهْرِهِ رِدَاءً حَتَّى يَجْمَعَ الْقُرْآنَ، فَجَلَسَ فِي بَيْتِهِ حَتَّى جَمَعَ الْقُرْآنَ، فَهُوَ أَوَّلُ مُصْحَفٍ جُمِعَ فِيهِ الْقُرْآنُ، جَمَعَهُ مِنْ قَلْبِهِ، وَ كَانَ عِنْدَ آلِ جَعْفَرٍ .[12]

سدّی از عبد خیر نقل می‌کند که وقتی علیّ بن ابی طالب (ع) وضعیت بد مردم را به هنگام وفات رسول خدا (ص) ملاحظه کرد، سوگند خورد که عبا بر دوش نگیرد تا وقتی که قرآن را جمع آوری کند، پس در خانه اش نشست تا قرآن را جمع آوری کرد و آن نخستین مصحفی است که قرآن در آن جمع آوری شده است. او آن را از قلب خود جمع آوری کرد و نزد خاندان جعفر بود.

روایت سوم:

24 وَ حَدَّثُونَا عَنْ أَبِي الْعَبَّاسِ بْنِ عُقْدَةَ قَالَ: حَدَّثَنَا الْحَسَنُ بْنُ عَبَّاسٍ قَالَ: حَدَّثَنَا حَفْصُ بْنُ عُمَرَ قَالَ: حَدَّثَنَا عَبْدُ الرَّزَّاقِ، قَالَ: حَدَّثَنَا مُعَمَّرٌ، عَنْ أَيُّوبَ:

عَنْ عِكْرِمَةَ قَالَ‌ لَمَّا بُويِعَ لِأَبِي بَكْرٍ، تَخَلَّفَ عَلِيٌّ فِي بَيْتِهِ فَلَقِيَهُ عُمَرُ فَقَالَ: تَخَلَّفْتَ عَنْ بَيْعَةِ أَبِي بَكْرٍ! فَقَالَ: إِنِّي آلَيْتُ يَمِيناً حِينَ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ لَا أَرْتَدِيَ بِرِدَاءٍ إِلَّا إِلَى الصَّلَاةِ الْمَكْتُوبَةِ- حَتَّى أَجْمَعَ الْقُرْآنَ فَإِنِّي خَشِيتُ أَنْ يَنْقَلِبَ الْقُرْآنُ‌[13]

 

عکرمه گفت: وقتی با ابوبکر بیعت کردند، علی تخلف کرد و در خانه اش نشست، عمر با او ملاقات کرد و گفت: آیا از بیعت با ابوبکر تخلف می‌کنی؟ او گفت: وقتی پیامبر از دنیا رفت سوگند خوردم که عبا بر دوش نگیرم مگر برای نماز واجب تا وقتی که قرآن را جمع آوری کنم، چون ترسیدم که قرآن تغییر پیدا کند.

نظرات علما

شیخ مفید متوی413

در كتاب مسائل السرويه مي‌نويسد:

بي گمان، اميرمؤمنان قرآن نازل شده را از آغاز تا فرجام گرد آورده و بر طبق ترتيب نخستين تأليف كرده است؛ سوره‌هاي مكي را بر مدني و منسوخ را بر ناسخ مقدم داشته و هر آيه و سوره اي را در جاي خويش برنهاده است. از اين رو، امام جعفر بن محمد صادق (ع) فرموده است: «به خدا سوگند، اگر قرآن، چونان كه نازل شده بود خوانده مي‌شد، بي گمان نام ما را در آن مي‌يافتيد؛ همان گونه كه نامِ پيشينيان ما در آن يافت مي‌شد.( عياشي، محمد بن مسعود، تفسيرالعياشي، ج ۱، ص ۸۹، ح ۴۶. گويا مفاد حديث اين باشد كه ترتيب آيات بر اساس نزول، مطلب را روشن مي‌كرد؛ هر چند نام اشخاص برده نشده باشد)) ».[14]

شهرستانی در مفاتیح الاسرار:

محمد بن عبدالكريم شهرستاني (م ۵۴۸ ق) در مقدمه تفسير مفاتيح الاسرار، آنان را كه مصحف امام علي (ع) را به كنار نهادند، با لحني بازخواست كننده، مورد خطاب قرار مي‌دهد و مي‌نويسد:

چگونه آنان گردآوري علي بن ابي طالب را مطالبه نكردند؟ آيا زيد بن ثابت بهتر مي‌توانست بنويسد؟ آيا سعيد بن عاص اديب تر و به فنون و قواعد عرب آشناتر بود يا علي؟ آيا آنان به پيامبر خدا نزديك تر بودند يا ايشان؟ آري، همه آنان كار علي (ع) را وا نهادند و مصحفش را به كنار گذاردند و فراموشش كردند، در حالي كه چون از تجهيز و تدفين و نماز بر رسول خدا فارغ شد، سوگند ياد كرد كه عباي خويش را جز براي نماز جمعه بر دوش نيندازد مگر آن كه قرآن را گرد آورد. بي گمان، او مأمور اين كار بود. قرآن را گرد آورد؛ چونان كه نازل شده بود، بي تحريف و تبديل و كم و زياد. پيامبر گرامي همواره او را از موضع آيات و سوره‌ها آگاه كرده بود و جايگاه و تقدم و تأخر آن‌ها را نشان داده بود.

ابن ابی الحدید درشرح نهج البلاغه

ابن ابي الحديد به مناسبت ذكر حوادث پس از پيامبر، افزون بر اين كه به گردآوري قرآن در مصحف واحد اشاره مي‌كند، به موضوعي مي‌پردازد كه كم تر در متون تاريخي و حديثي به چشم مي‌آيد و آن موضوع همكاران حضرت در گردآوري مصحف است. [15]

 

ابن جزی کلبی

ابن جُزَي كلبي (م ۷۴۱ ق) در مقدمه تفسير التسهيل لعلوم التنزيل مي‌نويسد:

قرآن در عهد رسول خدا در صحيفه‌ها و سينه‌هاي مردم پراكنده بود. چون حضرت وفات كرد، علي بن ابي طالب در خانه نشست و قرآن را به ترتيب نزول گرد آورد. اگر مصحف او يافت مي‌شد، در آن دانستني‌هايي بسيار مي‌توانستيم بيابيم، اما افسوس كه يافت نشد. [16]

وعلمای دیگر

از ميان متأخرين، كساني بسيار به وصف مصحف امام علي (ع) پرداخته اند؛ مانند

فيض كاشاني، (فيض كاشاني، محسن، تفسيرالصافي، ج ۱، ص ۴۷. )

ابوعبداللَّه زنجاني، (زنجاني، ابوعبداللَّه، تاريخ القرآن، ص ۷۶)

علامه عسكري،( عسكري، سيد مرتضي، القرآن و روايات المدرستين، ج ۳، ص ۲۰۰.)

سيد جعفرمرتضي عاملي، (عاملي، سيد جعفر مرتضي، حقائق هامة حول القرآن الكريم، ص ۱۵۲ - ۱۷۲) ابن خطيب در كتاب الفرقان (ابن خطيب، الفرقان، ص ۴۷.)

ملاحويش آل غازي در تفسير بيان المعاني.( آل غازي، ملا حويش، بيان المعاني، ج ۱، ص ۴.)

آيت اللَّه خويي،( خويي، سيد ابوالقاسم، البيان في تفسيرالقرآن، ص ۲۲۲. )

آيت اللَّه خويي در يك جمع بندي درباره شبهه‌هاي قائلين به تحريف مي‌نويسد:

تسالم علماي اعلام بر وجود مصحف امام، ما را از اثبات اين كتاب بي نياز مي‌كند و از اين رو به بحث درباره اين مصحف پاي نمي نهيم. اما اين كه برخي پنداشته اند مصحف مشتمل بر چيزهايي افزون بر قرآن است، به اين معنا نيست كه آن چه افزون است، از قرآن باشد، بلكه زياداتي تفسيري و بيان تأويلي است. [17]

نظر استاد در مورد مصحف علی ع:

اهل سنت به ما ایراد می گیرند که اقرار ما به مصحف علی ع دال بر این است که شیعیان این قران موجود را قبول ندارند ومصحف علی را قبول دارند وحال اینکه همه شیعیان اتفاق دارند بر این که قران موجود همان قرانی است که پیامبرص نازل شده است وقائل به عدم تحریف قران هستند ومنظور از مصحف علی دراعتقاد شیعیان آن مصحفی است که از علی ع در نزد امام زمان به میراث گذاشته شده وهمین قران است اما همراه با تفسیر وتأویل و شأن نزول و استفاده هایی که از آیات می شود کرد یعنی یک تفسیر کامل است که علی ع از رسول رسول خدا ص ثبت وجمع آوری کرده است واین مصحف دال بر تحریف قران نیست آنچه که زیادتی در مصحف علی ع است جنبه تفسیری وتآویلی دارد.

 

تا اینجا هفت کتاب از امیرالمؤمنین ع بیان شد که به ید ایشان تدوین شده است که اگر این کتب در اختیارما بود چه ابوابی از علم به روی ما باز می شد که الان به جهت ظلم ظالمان از آنها محرومیم ومواریث اهل بیت ع است که در نزد امام زمان عج نگهداری می شود

تا اینجا تدوین حدیث در عهد رسالت به دست امیرالمؤمنین ع را بیان کردیم اما در مورد بقیه اصحاب جلسه بعد انشالله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo