استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/08/29

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات پیرامون مسجد /هویت مسجد (هوية‌الحضور والاجتماع)

 

تابه‌حال پنج جهت و بُعد از ابعاد هویتی مسجد را بیان کردیم.

هویت ششم: هویت حضور و اجتماع

ششمین جهت و بُعد از ابعاد هویتی مسجد، هویت حضور و اجتماع است. مسأله حضور پررنگ و پررونق در مسجد، یکی از جهاتی هویت‌بخش مسجد و ظاهر کننده‌ی حقیقت هویتی آن است و مسجد برای همین هدف بناشده است. نتیجه این حضور، اجتماع المسلمین است برای اهدافی که در آن اجتماع نهفته است. شکی نیست که یکی از جهات هویتی مسجد بناء آن برای حضور و اجتماع است. به‌تعبیری، حضور و اجتماع در مسجد و به‌دست آوردن برکاتی که خدای عزوجل در آن قرار داده، از اهداف بنای مسجد هست. با دقت و تأمل در روایات متعدد، برساخت و بنای مسجد تأکید شده است؛ روایات متعددی وجود دارند که اشاره به کوچکی مسجد از جهت مساحت و مقدار دارند؛ اما اصل بنای مسجد را مورد تأکید قرار داده‌اند.

علت این‌همه تأکید در روایات متعدد بر بنا و تأسیس مسجد، إعمار آن است که هدف اساسی از بنای مسجد هست. مقصود از إعمار در مسجد، ‌تنها إعمار مادی نیست، بلکه مقصود إعمار معنوی مسجد است؛ یعنی هدف اساسی از تأسیس مساجد تنها حضور و روی‌هم قرار دادن سنگ، چوب و آهن نیست، بلکه هدف، حضور مردم در مسجد و إعمار معنوی آن است.

به‌تعبیری دیگر: «إعمارالمساجد بحضور أهلها فيها»؛ إعمار مساجد به سبب حضور اهل آن در این مکان است. صرف بنای سنگ و چوب در مسجد موجب ایجاد و نزول برکات در آن نمی‌شود، بلکه حضور پررنگ مردم در مسجد است که سبب اخذ برکات می‌شود.

دلیل هویت بودن حضور و اجتماع برای مسجد

به چه دلیل، مسأله‌ی حضور و اجتماع از هویت‌های مسجد شمرده می‌شود؟

برای پاسخ به این سؤال به‌سراغ آیات و روایات می‌رویم.

قرآن

        1. خداوند در قرآن کریم می‌فرماید: {مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَىٰ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ}[1] ؛ مشرکین حق تعمیر مساجد را ندارند.

        2. در آیه‌ی دیگری نیز این‌گونه می‌فرماید: {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}[2] ؛ همانا آن‌هایی که ایمان به‌خدا و روز قیامت دارند مساجد خدا تعمیر می‌کنند و نماز برپا می‌کنند و زکات می‌دهند و ترسی از غیر خدا ندارند؛ امید است که ازجمله مهتدین قرار بگیرند.

{مَسَاجِدَ اللَّه} را {مَنْ آمَنَ بِاللَّه} تعمیر می‌کند؛ این {آمَنَ بِاللَّه} که از عمّار مسجد قرار گرفتند {عَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}؛ امید است که این‌ها مورد هدایت قرار بگیرند. هدایت، مسأله‌ای معنوی است نه مادی.

با نگاه به ذیل آیه که فرمود: کسانی‌که ایمان به‌خدا و روز آخرت دارند، اقامه نماز می‌کنند و زکات می‌دهند و از غیر خدا نیز نمی‌ترسند؛ اگر تعمیر مسجد انجام دهند شامل {عَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}؛ می‌شوند. و تعمیر مساجد نکته‌ای است که باید به ذیل آیه اضافه کنند تا امید به هدایت آن‌ها را در بربگیرد. {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ}؛ قدرت و قوتش بسیار بالاتر از این است که به تعمیر مسجد امر بکند؛ مانند زمانی‌که خدا دستور به امربه‌معروف و نهی از منکر می‌دهد؛ گاهی مانند قرآن می‌فرماید: {وَلْتَكُن مِّنكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنكَرِ}[3] ؛ امتی باید باشند تا امربه‌معروف و نهی از منکر شوند؛ ضرورت این‌که باید امتی برای امربه‌معروف و نهی از منکر باشند؛ اگر در باب وجوب نگوییم، حداقل در باب استحباب، قوت آن‌را می‌رساند؛ این‌جا نیز در باب مساجد همین‌طور است؛ حداقل در باب دلالتش بر استحباب، قوتش بیش از امر و دستور و به‌کارگیری صیغه «إِفْعَل» است. پیش‌ازاین نیز همین بحث در کتاب‌های اصول فقه در بحث الفاظ مطرح‌شده بود؛ همچنین در ادبیات نیز مطرح‌شده است که گاهی قوت فعل مضارع از صیغه فعل امر بیشتر است. این‌ها اگر بخواهند جزء مهتدین قرار بگیرند باید تعمیر مساجد را انجام بدهند.

اما این‌که آیا پیدا کردن راه و هدایت یافتن انسان منحصر در نهضت ساختمان‌سازی و بنای سنگ و چوب مسجد است و این سنگ و چوب، سبب هدایت بانی و عمّار مسجد خواهد شد؟

به‌نظر می‌رسد که منظور از إعمار، إعمار معنوی است یا دست‌کم تنها إعمار مادی نیست، بلکه إعمار معنوی را نیز در برمی‌گیرد؛ یعنی «إعمار عامٌ و شاملٌ» که «يشمل الإعمار المادی و الإعمار المعنوی»؛ هر دو را در برمی‌گیرد؛ چه مسجد بسازد و چه در آن حضور پیدا کند؛ یعنی کسی‌که افزون بر بنای مسجد، حضور در آن داشته باشد؛ نورٌ علی نور است؛ اما اگر حضور نداشته باشد، یقیناً معلوم نیست این جهت را شامل بشود.

در برخی مکان‌ها مسجدی برای اجتماع مؤمنین وجود ندارد؛ و اگر کسی بنایی را بدین منظور بسازد شامل {عَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}؛ می‌شود؛ یعنی هدایت در آیه شامل آن فرد نیز می‌شود؛ چراکه راه را برای هدایت و عبادت مردم بازکرده است؛ اما اگر این‌چنین نباشد، تنها إعمار مادی را در برمی‌گیرد.

        3. درجایی دیگر از قرآن نیز این‌گونه می‌فرماید: {وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}[4] ؛ کیست ستمکارتر از آن‌کس که از بردن نام خدا در مساجد او جلوگیری کرد و سعی در ویرانی آن‌ها نمود؟! شایسته نیست آنان، جز با ترس و وحشت، وارد این (کانون‌های عبادت) شوند. بهره آن‌ها در دنیا (فقط) رسوایی و در سرای دیگر، عذاب عظیم (الهی) است!!

معنای خراب کردن در این‌جا عام است و شامل خراب مادی و خراب معنوی هر دو می‌شود. عمران مسجد را در این چند آیه منحصر در عمران مادی (بنای سنگ و چوب) مسجد دانستن، خلاف اراده‌ی الهی است، چراکه ظهور {يَعْمُرُ} در آیه عنوان عامی است که هم عمران مادی و هم عمران معنوی را شامل می‌شود. دست‌کم این‌گونه است.

روایات

افزون براین آیات، روایات عدیده‌ای در تفسیر این آیات داریم که عمران را به عمران معنوی تفسیر کرده‌اند. این تفسیر دو‌گونه است:

    1. برخی از روایات در باب تعمیر مسجد از عنوان تعمیر معنوی، جداگانه صحبت کرده‌اند.

    2. برخی دیگر از روایات هم افزون براین مطلب، به آیه نیز استشهاد کرده‌اند؛ یعنی بیان عمران معنوی ذکرشده همان است که در آیه‌ی شریفه منظور است.

برخی از این روایات در ذیل این آیه شریفه وارد نشده، بلکه در باب دیگری است؛ اما با تأمل در آن‌ها دانسته می‌شود که مقصود همان تعمیر معنوی مسجد است.

روایت اوّل:

صاحب «وسائل الشيعة» در كتاب الصلاة "ابواب الملابس" بابی را با عنوان «بَابُ اسْتِحْبَابِ‌ التَّحْمِيدِ وَ الدُّعَاءِ بِالْمَأْثُورِ عِنْدَ لُبْسِ الْجَدِيد»؛ ایجاد کرده است که در باب مسجد نیست؛ در آنجا چند روایت ذکر کرده است؛ ایشان روایتی را از کتاب «الکافي» در این باب نقل کرده که امام صادق× از امیرمؤمنان علی× این‌گونه روایت می‌کند، می‌فرماید: «عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ| إِذَا لَبِسْتُ‌ ثَوْباً جَدِيداً، أَنْ‌ أَقُولَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي مِنَ اللِّبَاسِ مَا أَتَجَمَّلُ بِهِ فِي النَّاسِ، اللَّهُمَّ! اجْعَلْهَا ثِيَابَ بَرَكَةٍ أَسْعَى فِيهَا لِمَرْضَاتِكَ وَ أَعْمُرُ فِيهَا مَسَاجِدَكَ». فَقَالَ: يَا عَلِيُّ! مَنْ قَالَ ذَلِكَ لَمْ يَتَقَمَّصْهُ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ؟»[5] ؛ حضرت فرمود: پیامبر| به من تعلیم داد، هنگامی‌که لباس تازه پوشیدم این‌طور بگویم: حمد و ستایش خدای را که من را از لباس پوشاند؛ آن لباسی که سبب زینت من می‌شود؛ من با آن لباس، زیبایی به‌دست می‌آورم؛ خدایا! این لباس را برای من بابرکت قرار بده، تلاش کنم به‌وسیله آن دنبال تحصیل رضای تو باشم و در این لباس، مساجد تو را عمران کنم.

سؤال: با تأمل در این روایت، مقصود از «وأعمُرُ فيها مَساجِدَك»؛ آیا تأسیس مسجد و بنای مسجد است؟ یا حضور در مسجد مدنظر است؟

در جواب میگوییم: آن‌چه که از این روایت به‌ذهن انسان تبادر می‌کند ـ خصوصاً که فرمود: «أعمُرُ فيها مَساجِدَك»؛ مساجد تو را عمران کنم[6] ؛ و نفرمود: «أعمُرُ المسجدَ لَک»؛ مسجدی را برای شما عمران کنم ـ این است که می‌گوید: این مساجدی که بناشده را من عمران کنم؛ یعنی سبب حضور در مسجد بشوم. پس واضح است که مقصود از «أعمُرُ فيها مَساجِدَك»؛ عمران مادی و بنای ظاهری نیست، بلکه عمران و تعمیر معنوی مراد است؛و نیز برنامه‌های مسجد و تأثیرگذاری آن در مخاطبین که به فعال بودن مسجد می‌انجامد از عمران معنوی مسجد به‌شمار می‌آید. افضل از مصادیق عمران معنوی مساجد، حضور مردم در آن‌هاست. با تأمل در دعا به این حقیقت می‌رسیم که پیغمبر| به امیرمؤمنان علی× این دعا را آموخته تا شخصی که لباس جدید پوشید، از خداوند توفیق مشرف شدن به خانه خدا (مسجد) را درخواست کند.

بنابراین، «أعمُرُ فيها مَساجِدَك»؛ یعنی «وَفِّقْنِي لِلتَّشَرّف بِالْحُضُورِ فِي بَيْتِك وفی مَسْجِدِک»؛ دعا در حقیقت، طلب توفیق حضور در مسجد است.

انصراف اطلاق، منصرف به فرد أکمل آن است؛ وقتی می‌گوییم «حضور»؛ یعنی کسی‌که حاضر باشد؛ اگر این مطلق حضور، مقید به قیدی (یک‌روز و دو روز و سه روز) نشد، حکایت از این دارد که این اطلاق انصراف به فرد اکمل آن دارد و انصراف به فردی که بدون داشتن عذری حضور مستمر در مسجد را ترک نکند.

روایت دوم:

روایت دیگری در تائید روایت بالا هست که جناب ابوذر نقل می‌کند: «دَخَلْتُ‌ ذَاتَ‌ يَوْمٍ‌ فِي‌ صَدْرِ نَهَارِهِ‌ عَلَى‌ رَسُولِ‌ اللَّهِ| فِي مَسْجِدِهِ ... فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ‌ وَ أُمِّي! أَوْصِنِي بِوَصِيَّةٍ يَنْفَعُنِي اللَّهُ بِهَ،ا فَقَالَ: ...‌ يَا أَبَا ذَرٍّ! مَنْ‌ أَجَابَ‌ دَاعِيَ‌ اللَّهِ‌ وَأَحْسَنَ‌ عِمَارَةَ مَسَاجِدِ اللَّهِ،‌ كَانَ ثَوَابُهُ مِنَ اللَّهِ الْجَنَّةَ.

فَقُلْتُ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ! كَيْفَ يُعْمَرُ مَسَاجِدُ اللَّهِ؟

قَالَ: لَا يُرْفَعُ فِيهَا الْأَصْوَاتُ، وَلَا يُخَاضُ فِيهَا بِالْبَاطِلِ، وَلَا يُشْتَرَى فِيهَا وَلَا يُبَاع،ُ فَاتْرُكِ اللَّغْوَ مَا دُمْتَ فِيهَا، فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَا تَلُومَنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا نَفْسَك‌»[7] ؛ ابوذر می‌گوید: در وسط روز خدمت پیامبر| رسیده و عرض کردم: یا رسول‌الله! سفارشی به من بکن که به سبب عمل به این توصیه، خدا به من نفعی برساند. پیامبر| فرمود: هرکس که دو کار انجام دهد: 1- دعوت خدا را اجابت کند. 2- مساجد خدا را نیکو تعمیر کند، از طرف خداوند ثوابش بهشت است. گفتم: پدر و مادرم به فدای شما ای رسول خدا! چگونه مساجد خدا عمران پیدا می‌کنند؟

پیامبر| فرمود: (به چند کار)

    1. دادوفریاد، سروصدا و دعوا در مسجد نباشد، مسجد باید سبب آرامش بشود؛ نباید به بروز هیجان و برانگیختن احساسات، درگیری و دعوا بیانجامد وگرنه از هویت اطمینان و آرامش بخشی[8] مسجد جداست.

    2. از گفتن سخنان باطل و انجام کار باطل در مسجد پرهیز شود؛ در مسجد باید به‌دنبال حق باشیم.

    3. مسجد تبدیل به پایگاه اقتصادی صرف و درآمدزایی نشود؛ یعنی مسجد بازار نشود.

    4. مادامی‌که در مسجد حضور دارید از گفتن سخنان لغو و کارهای بیهوده بپرهیزید؛ اگر اهتمام عمل به این امور را نداشتی، تنها خودت را، در روز قیامت سرزنش کن و کسی دیگر را سرزنش نکن.

سؤال: این اموری که پیامبر| در عمران مسجد بیان فرمودند، آیا مناسب عمران مادی است یا عمران معنوی؟

در جواب میگوییم: روشن است که این اعمال مناسب عمران معنوی است؛ افزون براین پیامبر| فرمود: اگر این کارها را به هنگام حضور در مسجد انجام ندهی؛ روز قیامت اثرش ظاهر خواهد شد. لذا اگر عمران مادی منظور باشد؛ اثر ساخت مسجد در همین‌ دنیا ظاهر می‌شود، اگرچه ثوابش در قیامت داده خواهد شد؛ اما این‌که می‌فرماید: اثرش در قیامت ظاهر می‌شود دلالت بر عمران معنوی مسجد دارد؛ افزون براین ظاهر اعمالی که در روایت بیان‌شده با عمران معنوی مسجد تناسب دارد؛ و حداقل بخشی از عمران مسجد را بیان می‌کند که عمران معنوی را نیز در برمی‌گیرد.

 

فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس السابع والعشرون (14 ربيع الثاني 1443)

الباب الأول: كليات

وهي تشتمل على أمور:

الأمر الثالث: (هوية المسجد)

السادس: هوية الحضور والاجتما

مما لاشك في أنه يعتبر من هويات المسجد، بناءوه لحضور المومنين واجتماعهم فيه وأخذ بركاته التي جعلها الله فيه.

لأن الهدف الأساس من بناء المسجد والسر في التأكيد الذي ورد في الروايات والأحاديث على بنائه واعماره انما هو لأجل حضور المسلمين فيه واجتماعهم فيه. لأنه ليس لبناء المسجد من هدفٍ سوى حضور الناس فيه، والانتفاع ببركاته.

والدليل على ذلك أولا الآيات التي ذكرناها سابقا في الجهة الأولى من هوية المسجد، مثل هذه الآيات.

{مَا كَانَ لِلْمُشْرِكِينَ أَن يَعْمُرُوا مَسَاجِدَ اللَّهِ شَاهِدِينَ عَلَىٰ أَنفُسِهِم بِالْكُفْرِ ۚ أُولَٰئِكَ حَبِطَتْ أَعْمَالُهُمْ وَفِي النَّارِ هُمْ خَالِدُونَ}[9] .

{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}[10] .

وحينما يقول في سورة البقرة:

{وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّن مَّنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَن يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَىٰ فِي خَرَابِهَا ۚ أُولَٰئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَن يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ ۚ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}[11] .

ففي تفسير هذه الآيات والمراد من اعمار المسجد وخرابه، قد ورد بأن المراد منهما الاعمار والخراب المعنويان يعني الحضور في المساجد وتعطيلها.

واليكم نص بعض الروايات التي وردت في الباب.

ذكر صاحب وسائل الشيعة في كتاب الصلاة، «ابواب الملابس» (باب استحباب التحميد واالدعاء عند لبس الجديد).

محمد بن يعقوب، عَنْ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ، عَنْ أَبِيهِ، عَنِ النَّوْفَلِيِّ، عَنِ السَّكُونِيِّ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّه× قَالَ: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ×:‌ «عَلَّمَنِي رَسُولُ اللَّهِ| إِذَا لَبِسْتُ‌ ثَوْباً جَدِيداً، أَنْ‌ أَقُولَ: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي كَسَانِي مِنَ اللِّبَاسِ مَا أَتَجَمَّلُ بِهِ فِي النَّاسِ، اللَّهُمَّ! اجْعَلْهَا ثِيَابَ بَرَكَةٍ أَسْعَى فِيهَا لِمَرْضَاتِكَ وَ أَعْمُرُ فِيهَا مَسَاجِدَكَ». فَقَالَ: يَا عَلِيُّ! مَنْ قَالَ ذَلِكَ لَمْ يَتَقَمَّصْهُ حَتَّى يَغْفِرَ اللَّهُ لَهُ؟»[12] .

من الواضح أن رسول الله حين ما يعلم عليا هذا الدعاء ويقول فيه (أعمر مساجدك) فليس مراده من تعمير المسجد هو البناء الظاهري بل المراد منه التعمير المعنوي أي الحضور، لأن الحضور من أفضل مصاديق التعمير المعنوي.

يعني أن الشخص الذي لبس لباسا جديدا يسأل ربه في دعائه أن يوفقه للتشرف ببيت الله والحضور في المسجد والتوفيق للعمران المعنوي للمسجد.

وفي مكارم الأخلاق عن أبي ذرّ: «دَخَلْتُ‌ ذَاتَ‌ يَوْمٍ‌ فِي‌ صَدْرِ نَهَارِهِ‌ عَلَى‌ رَسُولِ‌ اللَّهِ| فِي مَسْجِدِهِ ... فَقُلْتُ: يَا رَسُولَ اللَّهِ بِأَبِي أَنْتَ‌ وَ أُمِّي! أَوْصِنِي بِوَصِيَّةٍ يَنْفَعُنِي اللَّهُ بِهَا، فَقَالَ: ...‌ يَا أَبَا ذَرٍّ! مَنْ‌ أَجَابَ‌ دَاعِيَ‌ اللَّهِ‌ وَأَحْسَنَ‌ عِمَارَةَ مَسَاجِدِ اللَّهِ،‌ كَانَ ثَوَابُهُ مِنَ اللَّهِ الْجَنَّةَ.

فَقُلْتُ: بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ! كَيْفَ يُعْمَرُ مَسَاجِدُ اللَّهِ؟

قَالَ: لَا يُرْفَعُ فِيهَا الْأَصْوَاتُ، وَلَا يُخَاضُ فِيهَا بِالْبَاطِلِ، وَلَا يُشْتَرَى فِيهَا وَلَا يُبَاعُ، فَاتْرُكِ اللَّغْوَ مَا دُمْتَ فِيهَا، فَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَلَا تَلُومَنَّ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِلَّا نَفْسَك‌»[13] .

كذلك واضح أن المراد من هذه الأمور التي ذكرت في الحديث يناسب الاعمار المعنوي اي الحضور في المسجد، ولا يناسبه الاعمار الظاهري.


[6] - مساجد تو را عمران کنم؛ یعنی مساجدی که بناشده و وجود دارد؛ یعنی پس از ساختش، عنوان مسجد ایجادشده است.
[8] - بعدها به این هویت مسجد پرداخته خواهد شد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo