استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1400/11/12

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامی)/ کلیات فقه المسجد /الأمر السادس: اختلاف مراتب المساجد في مقدار فضل الصلاة (بیان مطالبی پیرامون ماه رجب، دوازدهم بهمن و رحلت آیت الله صافی گلپایگانی)

 

در مبحث امروز به بحث و گفتگو درباره چند مناسبت خواهیم پرداخت:

    1. ارتحال عالم و مرجع تقلید آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی&

    2. دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی ایران و ورود امام خمینی به وطن خویش (ایران)

    3. مطالبی پیرامون ماه رجب

اما مناسبت اول: ارتحال آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی&

ضمن عرض تسلیت این مصیب عظما (ارتحال آیت‌الله‌العظمی صافی گلپایگانی&) به محضر مولا و صاحبمان بقیه‌الله الاعظم، مطالبی را درباره‌ی این مرجع بزرگ بیان می‌کنیم.

فرحمه الله وتغمده بواسع رحمته وعظيم مغفرته واسکنه فسيح جنته وحشره مع محمد وآل محمد عليهم الصلاة و السلام

ایشان عالمی بزرگ بود که دو عرصه مرجعیت را (هم بیت مرحوم آیت‌الله سید محمدرضا گلپایگانی و هم بیت خودشان را) به هم پیوند داده بود؛ و در حقیقت، ایشان تداوم مسیر مرجعیت مرحوم آیت‌الله گلپایگانی بودند.

ایشان عمری مفید و بابرکت داشتند، به‌گونه‌ای که هم در حوزه‌ی خدمات علمی و هم در حوزه‌ی خدمات اجتماعی و سیاسی عمر خود را صرف نمودند. ایشان ازجمله مراجعی بودند که بستر مرجعیتشان را در انقلاب پهن کردند. همچنین ایشان ازجمله مراجعی بودند که در حوزه‌ی علم، در دفاع از مکتب اسلام و تشیع خصوصاً دفاع از حریم اهل‌البیت^ چیزی کم نگذاشتند و هرکجا که احساس وظیفه می‌کردند به میدان می‌آمدند؛ در حوزه‌ی سیاست نیز در دفاع از نظام و انقلاب کوشیدند؛ ایشان مدتی در نظام و جمهوری اسلامی مسئولیت داشتند و بعد هم در قالب مرجعیت حوزه‌های علمیه، به‌عنوان یکی از مراجع بزرگ خدمات بزرگی ارائه کردند.

ایشان همچنین در زمینه‌های علمی، ازجمله آثار فقهی و غیر فقهی و در حوزه مهدویت آثار بابرکت و مبارکی دارند.

خسارت فوت عالم و فقیه به اسلام در روایات

در روایتی که معروف هم هست، امام صادق× این‌گونه می‌فرمایند: «إِذَا مَاتَ‌ الْمُؤْمِنُ‌ الْفَقِيهُ‌ ثُلِمَ فِي الْإِسْلَامِ ثُلْمَةٌ لَا يَسُدُّهَا شَيْ‌ءٌ»[1] ؛ هرگاه مؤمن فقیهی از دنیا برود، رخنه و روزنه‌ای (ثُلمه‌ای) در اسلام ایجاد می‌شود که «لَا يَسُدُّهَا شَيْ‌ءٌ»؛ یعنی هیچ‌چیزی پر نمی‌کند.

یا در روایت دیگری از پیامبر اکرم| این‌گونه منقول است که حضرت فرمود: «مَوتُ العالِمِ ثُلمَةٌ في الإسلامِ لا تُسَدُّ ما اختَلَفَ اللَّيلُ و النَّهارُ»[2] ؛ مرگ عالم، رخنه‌ای است در اسلام كه تا شب و روز در گردش است، هیچ‌چیز آن را نمی‌بندد.

إن قُلت: ممکن است این سؤال به ذهن بیاید که چطور می‌شود که جای این عالم پر نمی‌شود؟ چون در طول تاریخ علمایی رفتند و شاگردانی آمدند که حتی گاهی از اوقات، شاگردان قوی‌تر از اساتید بوده‌اند. پس چرا در روایت می‌فرمایند: «لَا يَسُدُّهَا شَيْ‌ءٌ»؛ یا «لا تُسَدُّ ما اختَلَفَ اللَّيلُ و النَّهارُ»؟

قُلتُ: شاید حکمت و سر مطلب این باشد که شاگرد جای استاد را در بحث استادی و تعلیم می‌گیرد و شاید قوی‌تر هم از او باشد؛ اما هر عالمی صاحب یک فکر است و شاگرد او صاحب فکر جدید است؛ یعنی فکر او را ندارد؛ لذا جای صاحب آن فکر (فکر استاد) همیشه خالی است، به‌گونه‌ای که هیچ‌کس نمی‌تواند جای فکر دیگری و اندیشه دیگری را بگیرد. بله! ممکن است که جایگاه تعلیم، در حوزه پر بشود؛ اما جایگاه اندیشه‌ی او در حوزه همیشه خالی است.

مناسبت دوم: دهه مبارک فجر انقلاب اسلامی ایران و ورود امام خمینی به وطن خویش (ایران)

انقلاب اسلامی، انفجار نوری بود که از مرکز فکری و قلبی شخصیتی بزرگ و معنوی انفجار پیدا کرد و آن‌ شخصیت بزرگ کسی جز امام راحل+ نبود.

شخصیت امام خمینی+

نام امام همیشه باید در حوزه‌های علمیه و جامعه اسلامی زنده نگه داشته شود؛ به‌جهت این‌که ایشان حق بزرگی به گردن حوزه‌های علمیه، خصوصاً به عهده ما طلبه‌ها دارند. امام+ به گردن همه‌ی عالم حق دارد؛ اما حوزه‌های علمیه و به‌ویژه طلاب و روحانیونی که امروز حوزه علمیه را اداره می‌کنند این‌ها مدیون حقی هستند که امام به گردنشان دارد.

امام رضوان‌الله تعالی علیه ویژگی‌های فراوانی داشتند که در این‌جا به پنج ویژگی از ویژگی‌های ایشان اشاره می‌کنم و از آن می‌گذرم.

    1. اخلاص بالای ایشان

اولین محوری که در شخصیت امام خیلی به چشم می‌آید و توفیقات ایشان هم به این جهت است و در این نکته ریشه دارد، مسأله ی اخلاص امام بود. انسان‌های با اخلاص در عالم زیاد بوده و امروز هم هستند؛ اما اخلاص امام حقیقتاً یک سرآمدی داشت؛ یعنی اخلاصی که از امام به نمایش گذاشته می‌شد (توجه داشتن به خدا و در مقابل بی‌توجه به غیر خدا بودن) در امام نماد ویژه‌ای داشت.

شخصیتی را تصور کنید که رهبری انقلابی را عهده‌دار شده و به پیروزی هم رسیده است؛ حالا این شخصیت را دارند با عزت و احترام به کشور و وطنش برمی‌گردانند؛ کسی‌که سالیان سال تبعید بوده و اجازه‌ی آمدن به وطنش را هم نداشته است، فرزندش به شهادت رسیده، اهل‌وعیالش در سختی بودند؛ حتی فرزند ایشان (حاج احمد آقا) از کشور ممنوع‌الخروج است و اجازه ندارد به دیدار امام برود؛ و وقتی اجازه می‌یابد به دیدار امام برود که فرزند دومش به دنیا آمده است؛ آن زمان است که به نجف می‌رود و امام را می‌بیند؛ حتی امام+ عروس خود را نیز بعد از این‌که فرزندش به دنیا آمد ملاقات فرمود.

مرحوم امام همه‌ی این سختی‌ها را تحمل کرده و حالا دارند با عزت و احترام ایشان را با هواپیما به کشور برمی‌گردانند. میلیون‌ها انسان به استقبال این شخصیت رفته است؛ اما وقتی‌که از ایشان مصاحبه می‌شود و می‌پرسند که الآن چه احساسی دارید، ایشان می‌گوید: هیچ احساسی ندارم؛ یعنی برای امام تفاوتی در تبعید یا بازگشت با هواپیما وجود ندارد؛ یعنی برای امام فرقی نمی‌کند که در تبعید باشد یا این‌که در حسینیه جماران شعار بدهند: روح منی خمینی، بت‌شکنی خمینی؛ و این برخورد امام حکایت از اخلاص بالای ایشان دارد.

در روایت این‌گونه دارد که پیامبر گرامی اسلام| درباره‌ی برکات اخلاص فرمودند:

«مَنْ‌ أَخْلَصَ‌ لِلَّهِ‌ أَرْبَعِينَ‌ صَبَاحاً ظَهَرَتْ يَنَابِيعُ الْحِكْمَةِ مِنْ قَلْبِهِ عَلَى لِسَانِهِ»[3] ؛ هر کسی‌که چهل روز (چهل صبح) اخلاص پیشه کند -که عدد چهل حکایت از مدتی می‌کند که انسان بتواند استمرار داشته باشد و ادامه بدهد - حکمت از زبان انسان جاری می‌شود.

حکمت‌های امام هم واضح و روشن است.

    2. علاقه‌مندی و دلسوزی برای مردم

مرحوم امام+ به‌شدت علاقه‌مند به مردم و دلسوز آن‌ها بود. این ویژگی از اوصاف مهم رهبران دینی و الهی است.

خداوند وقتی‌که می‌خواهد پیامبرش را معرفی کند، این‌گونه می‌فرماید:

{لَقَدْ جَاءَكُمْ رَسُولٌ مِّنْ أَنفُسِكُمْ عَزِيزٌ عَلَيْهِ مَا عَنِتُّمْ حَرِيصٌ عَلَيْكُم بِالْمُؤْمِنِينَ رَءُوفٌ رَّحِيمٌ‌}[4] ؛ به‌یقین، رسولی از خود شما به سویتان آمد که رنجه‌ای شما بر او سخت است؛ و اصرار بر هدایت شما دارد؛ و نسبت به مؤمنان، رئوف و مهربان است!

پیامبر برای مردم حرص می‌ورزید. امام راحل هم این خصلت {حَرِيصٌ عَلَيْكُم} را داشت؛ ایشان به‌شدت علاقه‌مند مردم و دلسوز آن‌ها بود. به مردم محبت می‌ورزید؛ چون امام شاگرد مکتبی است که مولا علی× در آن مکتب خطاب به مالک این‌گونه می‌فرماید: «أَشْعِرْ قَلْبَكَ‌ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَالْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَاللُّطْفَ‌ بِهِمْ‌ وَ لَا تَكُونَنَ‌ عَلَيْهِمْ‌ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ»[5] ؛ مهربانى با مردم را پوشش دل خويش قرار ده و با همه دوست و مهربان باش. مبادا هرگز، چونان حيوان شكارى باشى كه خوردن آنان را غنيمت دانى، زيرا مردم دودسته‌اند، دسته‌ای برادر دينى تو و دسته ديگر همانند تو در آفرينش می‌باشند.

به تعبیری حضرت فرمود: دلت را از محبت به رعیت پر کن؛ یعنی به دلت اشعار کن. مردم بدانند مالک مردم‌دوست است و رعیت را دوست می‌دارد. جمله‌ی کوخ‌نشینان و کاخ‌نشینان از امام زبانزد است و این بر زبان امام+ بود[6] .

امام به‌شدت علاقه‌مند مردم بود؛ مردم هم علاقه‌مند به امام بودند. مصادیق آن‌هم واضح است.

وقتی‌که مقام معظم رهبری از یک سفری برگشتند، در آن سفر خانواده‌ای که دو شهید داده بود گفت: «سلامم را به امام برسان»؛ گفته بود من مادر دو شهید، شهید داده‌ام برای این‌که سر امام سلامت باشد و اگر فرزند دیگری هم داشته باشد برای امام در این راه ایثار می‌کنم و به جبهه می‌فرستم برای این‌که امام و انقلاب حفظ بشود.

مقام معظم رهبری فرمودند: وقتی این جمله را به امام گفتم، یکی از جاهایی که من گریه عمیق امام را دیدم این‌جا بود.

    3. اعتماد به خدا و مردم (توکل به خدا و اعتماد به مردم).

مرحوم امام توکل به خداوند داشت؛ وی به نصرت الهی اعتماد داشت، دست خدا در مسیر پیشبرد انقلاب را می‌دید؛ و به مردم هم اعتماد داشت؛ می‌دانست که این مردم پای‌کار ایستاده‌اند و هراس از این‌که مردم میدان را خالی کنند، نداشت.

صفات امام+ از منظر شهید مطهری&

شهید مطهری زمانی‌که در نوفل‌لوشاتو محضر امام رسید، خودش نقل می‌کند: وقتی‌که برگشتم عدّه‌ای از علمای بزرگ تهران جمع شدند، باهم نشسته بودیم، سؤال کردند که امام را در این سفر چگونه دیدی؟

«من که قریب دوازده سال در خدمت این مرد بزرگ تحصیل‌کرده‌ام، باز وقتی‌که در سفر اخیر به پاریس به ملاقات و زیارت ایشان رفتم، چیزهایی‌ از روحیه او درک کردم که نه‌فقط بر حیرت من، بلکه بر ایمانم نیز اضافه‌ کرد وقتی برگشتم، دوستانم پرسیدند چه دیدی؟ گفتم چهارتا «آمن» دیدم آمن بهدفه، به هدفش ایمان دارد دنیا اگر جمع بشود نمی‌تواند او را از هدفش منصرف کند آمن بسبیله، به راهی که انتخاب کرده ایمان دارد امکان ندارد بتوان او را از این راه منصرف کرد شبیه همان ایمانی که پیغمبر به هدفش و به راهش داشت‌ آمن بقوله، در میان همه رفقا و دوستانی که سراغ دارم احدی مثل ایشان به‌ روحیه مردم ایران ایمان ندارد به ایشان نصیحت می‌کنند که آقا کمی یواش‌تر، مردم دارند سرد می‌شوند، مردم دارند از پای‌ درمیایند، می‌گوید نه مردم این‌جور نیستند که شما می‌گویید من مردم را بهتر می‌شناسم و ما همگی میبینیم که روزبه‌روز صحت سخن ایشان بیشتر آشکار می‌شود و بالاخره بالاتر از همه آمن بربه، در یک جلسه خصوصی ایشان به من می‌گفت‌ فلانی این ما نیستیم که چنین می‌کنیم من دست خدا را به‌وضوح حس می‌کنم‌ آدمی که دست خدا و عنایت خدا را حس می‌کند و در راه خدا قدم برمی‌دارد، خدا هم به مصداق {إِن تَنصُرُوا اللَّهَ يَنصُرْكُمْ}[7] بر نصرت او اضافه می‌کند»[8] .

این‌جا تعبیر شهید مطهری این است که می‌گوید: من چند «آمن» (ایمان داشت) در امام دیدم:

    1. آمن بربه، دیدم که امام به خدای خودش ایمان داشت. هرگز از این لرزش پیدا نکرد که جایی برسد و خدا کمکش نکند؛ توکل به خدا داشت.

    2. آمن بهدفه. به هدف خودش ایمان داشت و می‌دانست که این هدف، هدفِ درستی است. شک نمی‌کرد که آیا این راه درست است یا خیر.

    3. آمن بسبیله، هدف را درست می‌دانست چون برای خدا بود، راهی را هم که می‌رفت، با اتکای به مردم در مسیر مبارزه با طاغوت حرکت می‌کرد و به این مسیر ایمان داشت.

    4. آمن بقوله، امام به قول مردم خودش هم ایمان دارد؛ یعنی خوف این ندارد که مردم کنار بروند و امام تنها بماند. اگرچه امام چون احساس تکلیف می‌کرد اگر روزی هم مردم امام را تنها می‌گذاشتند او قیام را رها نمی‌کرد؛ اما به قول مردمش هم مؤمن بود.

    4. ظلم‌ستیزی و استکبارستیزی

هرگز با استکبار و دشمن خدا کنار نیامد (ولو بلغ ما بلغ). بله! با تدبیر کار می‌کرد؛ ولی با دشمن خدا کنار نیامد.

وی مصداق این جمله قرآن بود که می‌فرماید: {فَمَن يَكْفُرْ بِالطَّاغُوتِ وَيُؤْمِن بِاللَّهِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَىٰ‌}[9] ؛ کسی‌که به طاغوت [= بت و شیطان و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است.

اول کفر به طاغوت می‌خواهد، بعد ایمان بالله حاصل می‌شود. این خصوصیت امام بود.

    5. هدفی در کارهای امام جز اقامه دین و انجام تکلیف دینی نبود

امام کارهای خودش را به‌حساب خدا می‌گذاشت؛ یعنی امام همه‌ی این کارها را برای اقامه دین انجام داد تا نام خدا و اسلام برپا باشد.

از مجموع سخنان مرحوم امام در ده سال آخر عمر خود که در مقام رهبری بودند می‌توان این‌گونه برداشت کرد که یکی از بیشترین کلماتی که ایشان زیاد به‌کار می‌بردند کلمه‌ی «خدا» بود.

همه‌ی هدف امام اقامه دین و انجام تکلیف دینی بود؛ لذا همیشه خدا را در این مسیر متذکر می‌شد.

مناسبت سوم: ماه رجب

ماه رجب، ماه بسیار باعظمتی است. آغاز یک دوره رفتارهای سلوکی و آغاز دوره‌ای برای مهمانی خدا است. مهمانی خدا، مقدماتش در رجب شروع می‌شود.

لذا رسول خدا| وقتی‌که هلال ماه رجب را می‌دید، این‌گونه دعا می‌کرد، (هم برای رجب، هم شعبان و هم برای رمضان) می‌فرمود:

«اللَّهُمَ‌ بَارِكْ‌ لَنَا فِي‌ رَجَبٍ‌ وَ شَعْبَانَ‌ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّيَامِ وَالْقِيَامِ وَحِفْظِ اللِّسَانِ وَغَضِّ الْبَصَرِ وَلَا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ»[10] ؛ خدایا برای ما رجب و شعبان را مبارک بگردان و ما را به ماه رمضان برسان؛ (یعنی ناامید نشویم و رمضان را درک کنیم). حضرت در این‌جا چهار کار از خدا می‌خواهد، می‌فرماید: خدایا! ما را با چهار کار کمک کن:

1- عَلَى الصِّيَامِ؛ یعنی روزه‌ی این ایام رجب و شعبان و رمضان؛

2- وَالْقِيَامِ؛ یعنی نماز شب و تهجد شبانه؛

3- وَحِفْظِ اللِّسَانِ وَغَضِّ الْبَصَرِ؛ یعنی حفظ زبان؛ (ماه رجب و شعبان ماه خودسازی و اصلاح زبان است؛ ماه اصلاح چشم و تمرین بر ترک گناه است[11] ؛ «وَغَضِّ الْبَصَرِ»؛ ماه چشم‌پوشی هم هست؛ یعنی روزه فقط روزه بطن نیست، بلکه روزه‌ی زبان و چشم هم هست.

4- آخرین دعای پیامبر هم این است که فرمود: «وَلَا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعُ وَالْعَطَشُ»؛ خدایا! از این روزه‌ای که می‌گیریم، حظ ما فقط تشنگی و گرسنگی نباشد.

حضرت در اول ماه رجب دعا می‌کند؛ لذا رجبی شدن و در زمزه رجبیون و شعبانیون و رمضانیون قرار گرفتن دو صورت دارد:

1- یا انسان با جسمش وارد این ایام می‌شود؛ یعنی تشنگی و گرسنگی می‌کشد؛

2- یا با روح و قلبش وارد می‌شود. مهم رمضانی شدن و جزء رجبیون و شعبانیون قرار گرفتن و با دل و قلب وارد شدن است؛ لذا این ایام هم ماه روزه است و هم ماه معنویت و عبادت و تهجدهای شبانه است. به‌ویژه در رجب و شعبان و رمضان که سفارش به دعا و عبادت شده است.

در روایت مشهور دیگری که سیدبن‌طاووس در اقبال آن را نقل کرده این‌گونه دارد:

«إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى نَصَبَ فِي السَّمَاءِ السَّابِعَةِ مَلَكاً يُقَالُ لَهُ الدَّاعِي فَإِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَجَبٍ يُنَادِي [نادى‌] ذَلِكَ الْمَلَكُ كُلَّ لَيْلَةٍ مِنْهُ إِلَى الصَّبَاحِ طُوبَى لِلذَّاكِرِينَ طُوبَى لِلطَّائِعِينَ وَ يَقُولُ اللَّهُ تَعَالَى أَنَا جَلِيسُ مَنْ جَالَسَنِي وَ مُطِيعُ مَنْ أَطَاعَنِي وَ غَافِرُ مَنِ اسْتَغْفَرَنِي، الشَّهْرُ شَهْرِي وَ الْعَبْدُ عَبْدِي وَ الرَّحْمَةُ رَحْمَتِي فَمَنْ دَعَانِي فِي هَذَا الشَّهْرِ أَجَبْتُهُ وَ مَنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ مَنِ اسْتَهْدَانِي هَدَيْتُهُ وَ جَعَلْتُ هَذَا الشَّهْرَ حَبْلًا بَيْنِي وَ بَيْنَ عِبَادِي فَمَنِ اعْتَصَمَ بِهِ وَصَلَ إِلَيَّ»[12] .

خداوند در آسمان هفتم فرشته‌ای به نام «داعی» (فراخواننده) قرار داده که هرگاه ماه رجب فرامی‌رسد، هر شب تا صبح ندا می‌دهد: خوشا به حال ذاکران، خوشا به حال اطاعت‌کنندگان. [سپس فرشته از قول خداوند می‌گوید] خداوند می‌فرماید: من هم‌نشین کسی هستم که هم‌نشین من باشد؛ و مطیع کسی هستم که مرا اطاعت کند؛ و آمرزنده کسی هستم که از من آمرزش بخواهد.

ماه، ماهِ من است و این بنده، بنده‌ی من است، رحمت هم رحمت خود من است؛ هر کسی‌که مرا بخواند اجابتش می‌کنم؛ و هر کس که از من درخواست کند عطا می‌کنم؛ و هر کس که (راه‌گم‌کرده) از من هدایت بخواهد، هدایتش می‌کنم. این ماه را ریسمانی بین خود و بندگانم قرار دادم. پس هرکسی به این حبل چنگ بزند و تمسک جوید، به من خواهد رسید.

تعبیر زیبا و قشنگی در این حدیث وجود دارد که نیاز به تفسیر دارد.

سفارش به روزه گرفتن در ماه رجب

به روزه‌ی این ماه سفارش زیادی شده است. در روایت که طولانی هم هست، مراحل رفتار ما در ماه رجب بیان شده است. گفته‌شده که این ماه عظمت دارد.

روایت این‌گونه دارد:

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: «أَلَا إِنَّ رجب [رَجَباً] شَهْرُ اللَّهِ الْأَصَمُّ وَ هُوَ شَهْرٌ عَظِيمٌ‌ وَ إِنَّمَا سُمِّيَ الْأَصَمَّ لِأَنَّهُ لَا يقائه [لا يقاريه‌] [يُقَارِنُهُ‌] شَهْرٌ مِنَ الشُّهُورِ حُرْمَةً وَ فَضْلًا عِنْدَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى وَ كَانَ أَهْلُ الْجَاهِلِيَّةِ يُعَظِّمُونَهُ فِي جَاهِلِيَّتِهَا فَلَمَّا جَاءَ الْإِسْلَامُ لَمْ يَزْدَدْ إِلَّا تَعْظِيماً وَ فَضْلًا.

أَلَا إِنَّ رجب [رَجَباً] وَ شَعْبَانَ شَهْرَايَ وَ شَهْرَ رَمَضَانَ شَهْرُ أُمَّتِي.

أَلَا فَمَنْ صَامَ مِنْ رَجَبٍ يَوْماً إِيمَاناً وَ احْتِسَاباً اسْتَوْجَبَ رِضْوَانَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ وَ أَطْفَى صَوْمُهُ فِي ذَلِكَ الْيَوْمِ غَضَبَ اللَّهِ وَ أَغْلَقَ عَنْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ النَّارِ وَ لَوْ أَعْطَى مِلْ‌ءَ الْأَرْضِ ذَهَباً مَا كَانَ بِأَفْضَلَ مِنْ صَوْمِهِ وَ لَا يَسْتَكْمِلُ أَجْرَهُ بِشَيْ‌ءٍ مِنَ الدُّنْيَا دُونَ الْحَسَنَاتِ إِذَا أَخْلَصَهُ لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...

قِيلَ: يَا نَبِيَّ اللَّهِ! فَمَنْ عَجَزَ عَنْ صِيَامِ رَجَبٍ لِضَعْفٍ أَوْ لِعِلَّةٍ كَانَتْ بِهِ أَوِ امْرَأَةٍ غَيْرِ طَاهِرٍ يَصْنَعُ مَا ذَا لِيَنَالَ مَا وَصَفْتَهُ؟

قَالَ|: يَتَصَدَّقُ كُلَّ يَوْمٍ بِرَغِيفٍ عَلَى الْمَسَاكِينِ وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ إِنَّهُ إِذَا تَصَدَّقَ بِهَذِهِ الصَّدَقَةِ كُلَّ يَوْمٍ نَالَ مَا وَصَفْتُ وَ أَكْثَرَ إِنَّهُ لَوِ اجْتَمَعَ جَمِيعُ الْخَلَائِقِ كُلُّهُمْ مِنْ أَهْلِ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ عَلَى أَنْ يُقَدِّرُوا قَدْرَ ثَوَابِهِ مَا بَلَغُوا عُشْرَ مَا يُصِيبُ فِي الْجِنَانِ مِنَ الْفَضَائِلِ وَ الدَّرَجَاتِ.

قِيلَ: يَا رَسُولَ اللَّهِ! فَمَنْ لَمْ يَقْدِرْ عَلَى هَذِهِ الصَّدَقَةِ يَصْنَعُ مَا ذَا لِيَنَالَ مَا وَصَفْتَ؟

قَالَ|: يُسَبِّحُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كُلَّ يَوْمٍ مِنْ رَجَبٍ إِلَى تَمَامِ ثَلَاثِينَ يَوْماً بِهَذَا التَّسْبِيحِ مِائَةَ مَرَّةٍ: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ»[13] .

فرمود: آگاه باشيد كه ماه رجب ماه بزرگ خداوند است. آن را ماه «اصم» خوانده‌اند؛ زيرا ماهى پيش خداوند در حرمت و فضل بدان پايه نمى‌رسد. مردم در عصر جاهلى رجب را تكريم مى‌كردند و اسلام بر فضل و تعظيم آن افزود.

آگاه باشيد كه ماه رجب و شعبان ماه‌های من هستند و رمضان ماه امت من است.

آگاه باشيد هركس که يك روز از ماه رجب را باایمان و اخلاص روزه بگيرد، سزاوار خشنودى بزرگ خداوند بوده و خشم او را خاموش خواهد ساخت و درى از درهاى دوزخ را به‌روى او خواهد بست. اگر خداوند بر زمين طلا ارزانى دارد، نيكوتر از روزه ماه رجب نخواهد بود؛ و پاداش روزه‌اش به چيزى از متاع دنيا تكميل نشود، مگر خوبى‌هاى روزه‌دار كه خالصانه كوشيده است.

بعد راوی می‌گوید: عدّه‌ای گفتند: اى پيامبر! کسی‌که به علت ضعف یا مرض نمی‌تواند روزه بگیرد؛ یا خانمی که غیر طاهر است و عذری دارد، چه‌کاری انجام دهد تا به آن برکاتی که فرمودید برسد؟

فرمود: آنان روزانه رغیفی (يك گرده) نان به بينوايان صدقه بدهند. قسم به كسى‌كه جان من در دست اوست، هركس روزانه اين صدقه را بدهد، به آنچه وصف كردم و حتى بيشتر از آن‌ها خواهد رسيد؛ و اگر همه‌ی آفريده‌شدگان از ساكنان آسمان‌ها و زمين گرد هم مى‌آيند كه پاداش او را اندازه‌گيرى كنند، نخواهند توانست به يك‌دهم آن پاداش‌ها در بهشت به لحاظ‌ فضيلت و منزلت نزديك شوند.

دوباره راوی بلند شد: اى پيامبر خدا! اگر كسى نتواند اين صدقه را بپردازند، چه‌كارى انجام دهند كه همان پاداش را به‌دست آورد؟

حضرت فرمودند: در هر روز از ماه رجب تا پايان آن صد بار اين تسبيح را بگوید: «سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِيلِ سُبْحَانَ مَنْ لَا يَنْبَغِي التَّسْبِيحُ إِلَّا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ»[14] .

یعنی اگر نمی‌تواند صدقه بدهد، لااقل زبانش را باز کند.

خداوند در این ماه شاه‌راهی را برای گرفتاری‌ها در این عالم و در این کشور باز کرده است و چه خوب است که از ظرفیت این ماه استفاده کنیم.

زیارت رجبیه در این ماه هم که میهمان امام رضا× هستیم بخوانیم و به حضرات معصومین و خصوصاً به ذیل عنایات امام الرئوف علی بن موسی‌الرضا‘ توسل پیدا کنیم.


[6] صحیفه‌ی امام، ج14، ص261؛ سخنرانى در جمع اقشار مختلف مردم جنوب تهران (نقش محرومان در انقلاب).
[11] - حفظ لسان فقط به روزه گرفتن نیست. حفظ لسان، زبان‌داری است. ماه روزه‌داری است، ماه زبان‌داری هم هست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo