استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1401/08/09

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه‌المسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/ الباب الثاني: امكانيات المسجد /الثالث: قضاء حوائج الناس (تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع)

 

مقدمه

کلام در باب امکانیات المسجد بود؛ گفتیم یکی از ظرفیت‌ها و توانمندی‌های در مسجد بحث «قضاء حوائج الناس» است که می‌توان عنوان «تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع»؛ یعنی ارائه‌ی خدمات اجتماعی به‌جامعه را جایگزین عنوان «قضاء حوائج الناس» در امکانیات المسجد نمود.

موضوع امکانیات المسجد را در سال قبل و جلسات گذشته سال جاری به‌طور گسترده مورد بحث و بررسی قرار دادیم و گفتیم که در چه بخش‌هایی می‌توان از ظرفیت و توانمندی‌های مسجد برای جامعه بهره برد. بخش عمده‌ی این توانمندی‌ها در بخش آموزش بود که در ذیل آن انواع تعلیم در مسجد (تعلیم دینی، تربیتی، قرآن، تاریخ و دشمن‌شناسی و...) را مطرح نمودیم[1] ؛ پس‌ از آن به‌بحث تعلم مطلق‌العلم پرداختیم که آیا رجحان (استحباب) دارد یا مباح است؟ به‌طور گسترده بدان پرداختیم و در آخرین جلسه پیرامون این بحث به این نتیجه رسیدیم که علم و تعلم آن به‌عنوان اولیه، هم رجحان عقلی دارد و هم از باب ملازمه‌ی «کل ما حکم به العقل، حکم به الشرع»؛ از استحباب شرعی برخوردار است.

امکانيات المسجد: تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع

اکنون‌که این بحث به‌پایان رسید؛ وارد مسئله جدیدی از امکانیات المسجد می‌شویم که در ابتدای جلسه آن‌را با عنوان «تقديم الخدمات الاجتماعية للمجتمع»؛ یعنی نقش مسجد در ارائه خدمات اجتماعی برای جامعه، مطرح نمودیم.

یکی از اموری که می‌توان آن‌را در امکانیات المسجد اعتبار کرد؛ اهتمام به‌مسائل اجتماعی و برآوردن نیازهای مردم و برطرف کردن مشکلات و آسان کردن امور برای آن‌هاست. مسئله‌ای که باید بدان توجه نمود این است که اگر مسجد بما هو مسجد بخواهد مسجدِ واقعیِ اسلامی و تمدن‌ساز یا به‌اصطلاح، مسجد تراز اسلامی باشد نمی‌تواند نسبت به‌مسائل اجتماعی جامعه بی‌تفاوت باشد.

به‌صِرف این‌که درب مسجد در اوقات نماز باز شود و نمازی در آن خوانده شود کفایت می‌کند! مسجدِ تمدن‌ساز نسبت به‌مسائل اجتماعی از قبیل برآوردن نیازها، برطرف کردن مشکلات و آسان کردن امور برای مردم نمی‌تواند بی‌تفاوت باشد.

این موارد در عصر پیامبر’ و امامان معصوم^ نیز در مسجد انجام می‌شده و مسئله‌ی تازه‌ای نیست که امروزه بخواهیم آن‌را ایجاد کرده و پیرامونش صحبت کنیم؛ لکن از باب این‌که مورد غفلت واقع‌شده باید آن‌را دوباره بیان نمود.

ازاین‌رو می‌گوییم: «هذا كان من الأعمال المسجدية في عهد رسول الله| والائمة المعصومين^»؛ این توانمندی و ظرفیت از اعمال مسجد و از مسئولیت‌های آن در زمان رسول الله و ائمه معصومین ^ بوده است. نمونه‌هایی را از باب تأیید بر این مطلب بیان می‌کنیم:

    1. سیره‌ی رسول خدا| در تقسیم اموالی از قبیل هدایا، صدقه و ... میان مردم

ایشان این کار را در مسجد انجام داده‌اند؛ یعنی ایشان این اموال را با محوریت مسجد میان مردم توزیع می‌کرده است.

در همین رابطه ابن کثیر روایتی را از «بخاری» این‌گونه نقل می‌کند:

قَالَ الْبُخَارِيُّ وَقَالَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ طَهْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ صُهَيْبٍ عَنْ أَنَسٍ «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى‌اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمَ أُتِيَ بِمَالٍ مِنَ الْبَحْرَيْنِ، فَقَالَ: «انْثُرُوهُ فِي الْمَسْجِدِ». فَكَانَ أَكْثَرَ مَالٍ أُتِيَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ»[2] .

انس آورده که مالی از بحرین نزد پیامبر’ آوردند؛ سپس ایشان فرمودند: آن‌را در مسجد پخش کنید. این بیشترین مالی بود که تا آن زمان نزد رسول خدا’ آورده بودند.

پیامبر| تقسیم آن‌را از مسجد شروع کرد؛ یعنی سیره پیامبر این‌چنین بود که مسجد را مرکز اصلی حمایت اقتصادی جامعه و رسیدگی به امور آن قرار می‌داد. این کار عملی موردی از سوی پیامبر نبوده است، بلکه انجام این کار همیشگی و جزء سیره پیامبر| بوده است، حتی بسیاری از تقسیم غنائم را نیز در مسجد انجام می‌دادند. پس این ماجرا تنها نمونه در سیره پیامبر نبوده است.

سؤال: پیامبر با چه عنوان مالی (خمس، زکات، صدقه، هدیه و ...) آن پول را در مسجد تقسیم کرده‌اند؟

جواب: در روایت به این مورد اشاره نشده است؛ البته در بحث ما نیز این‌که تحت چه عنوانی تقسیم ‌شده، اهمیتی ندارد. بیشتر این اموال از باب هدایای رسیده به‌دست پیامبر و یا از وجوهات شرعیه‌ بوده است؛ اما آن‌چه در این بحث برای ما مهم است، استفاده از توانمندی و ظرفیت‌های مسجد برای رسیدگی به امور جامعه، ارائه خدمات اجتماعی، برآوردن نیازهای مردم، تسهیل امور، برطرف کردن مشکلات و حمایت اقتصادی از آن‌ها با مرکزیت مسجد است. پیامبر ’ نیز به این مهم اهتمام داشته است.

    2. نمونه‌ی دیگری را از فقها عرض می‌کنیم و به آن استدلال می‌نماییم و یا آن‌را از باب تأیید می‌آوریم؛ البته بهتر است اینجا به‌عنوان مؤید به‌حساب آوریم. فقهای ما نیز معتقدند بر این‌که برخی از امور اقتصادی، حمایت‌های اقتصادی، کمک‌ و رسیدگی به امور جامعه در مسجد انجام بشود؛ همانند آن چیزی که فقها درباره اجرای وصیّت، نذر و صدقه دادن در مسجد به آن فتوا داده‌اند و باید ملتزم به انجام آن در مسجد شد.

صاحب جواهر& در کتاب خویش روایتی را در باب نذر[3] و مسائل صدقه[4] نقل می‌کند. روایت این‌گونه دارد:

عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ× رَجُلٌ جَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ نَذْراً إِنْ قَضَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَاجَتَهُ أَنْ يَتَصَدَّقَ فِي مَسْجِدِهِ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ نَذْراً فَقَضَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَاجَتَهُ فَصَيَّرَ الدَّرَاهِمَ ذَهَباً وَوَجَّهَهَا إِلَيْكَ أَ يَجُوزُ ذَلِكَ أَمْ يُعِيدُ قَالَ: يُعِيد...»[5] .

علی بن مهزيار نقل کرده که به ابی الحسن[6] گفتم مردی نذری را بر خودش واجب کرده که اگر خدا حاجتش را بدهد، در مسجد هزار درهم صدقه بدهد؛ خدا حاجت او را برآورده کرد او یک تصرفی کرد و درهم‌ها را تبدیل به طلا نمود و برای شما فرستاد. آیا این کار جایز است یا نه؟ [یعنی نذر کرده بود هزار درهم در مسجد صدقه بدهد؛ اما آن‌ها را تبدیل به طلا کرده و نزد امام هادی × فرستاده و آن‌را در مسجد صرف نکرده است. علی بن مهزيار از جایز بودن یا نبودن این کار از امام× سؤال کرد که باید به نذرش عمل کند و نذرش را اعاده کند یا نه؟] امام× در پاسخ فرمودند: باید اعاده کند.

این‌جا دو تصرف در نذر انجام ‌شده است:

    1. درهم‌ها به طلا تبدیل ‌شده است.

    2. به‌جای به‌کار رفتن در مسجد آن‌ها را نزد امام× فرستاده‌ است.

امام× نیز حکم به اعاده‌ی آن مال نمود، گویا آن زمان که مال را پیش امام فرستاده، نگفته است که مال برای چیست! امام× نیز آن‌را مصرف کرده است؛ آنگاه امام پس از دانستن موضوع به اعاده آن مال حکم کرده است.

صاحب جواهر پس از نقل این روایت می‌فرماید: «هو شاهد على ما قلناه بناء على أن المراد يعيد الصدقة في مسجده»[7] ؛ این اعاده کردن تنها ناظر به درهم و دینار نیست، بلکه باید در مسجد اعاده نمود؛ بنابراین مقصود این است که امام× می‌خواهد بفرماید که صدقه‌اش را باید در مسجد اعاده کند.

پس علاوه‌براین، فتوای فقها نیز این‌چنین است که اگر نذری یا عهدی در مسجد شد باید در همان مسجد به‌کار رود و این حکایت از اهمیت موضوع هم از جهت نذر و هم از جهت التزام به‌کارگیری آن است که باید نقش مرکزیت مسجد در حمایت اقتصادی باقی بماند. این برداشت مفهومی از این روایت است.

فتوایی شبیه همین را برخی از فقها ازجمله مقام معظم رهبری مدظله‌العالی دارند؛ این‌چنین از ایشان سؤال کردند: «وقف شخص دکّانه لإنشاء صندوق القرض الحسن فيه تابع للمسجد، وقد مات وبقی المحل عدة سنوات مغلقاً، وهو الآن في معرض الخراب والإنهدام، فهل تجوز الإستفادة منه في أعمال أخری؟»

ایشان در جواب فرمودند: «إذا تم وقف الدکّان لإنشاء صندوق القرض الحسن فيه، ولکن لم يکن هناک حاجة فعلية لإنشاء صندوق القرض في ذلک المسجد، فلا مانع من الإستفادة منه لصناديق القرض الحسن الأخری التابعة لبقية المساجد. وإن لم يمکن هذا أيضاً فتجوز الاستفادة منه في وجوه البرّ»[8] .

سؤال کردند که، فردی مغازه خود را برای ایجاد صندوق قرض‌الحسنه وابسته به مسجد وقف کرده و از دنیا رفته است و چندین سال است که آن مکان بسته مانده و در حال حاضر در معرض خرابی است، آیا استفاده از آن برای کارهای دیگر جایز است؟

مقام معظم رهبری در پاسخ فرموده‌اند: اگر وقف مغازه برای ایجاد صندوق قرض‌الحسنه در آن، محقق شده باشد و فعلاً نیازی به ایجاد صندوق قرض‌الحسنه در آن مسجد نباشد، استفاده از آن برای صندوق‌های قرض‌الحسنه‌ای که وابسته به مساجد دیگر باشد، اشکال ندارد و اگر این هم ممکن نباشد استفاده از آن در هر کار خیری جایز است.

پس انشاء صندوق قرض‌الحسنه در مسجد مطابق فتوا «جائزٌ» از ظرفیت‌های مسجد است و هر کس که وقف نمود، مسجد باید مرکزیت داشته باشد؛ و اگر این مسجد نشد، باید به‌سراغ مسجد دیگری بروند.

پس آنچه بیان شد، مرکزیت مسجد را علی‌الخصوص برای ارائه خدمات اجتماعی-اقتصادی و حمایت‌های اقتصادی از فقرای جامعه و به‌اصطلاح امروزی دهک‌های پایین آن تأیید می‌کند.

    3. یکی دیگر از نمونه‌هایی که مؤید سخن ما است و سخن ما را تأیید می‌کند، روایتی است که جناب حمیری آن‌را نقل کرده است:

أَبُو الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ‘: «أَنَّ الْمَسَاكِينَ كَانُوا يَبِيتُونَ فِي الْمَسْجِدِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ|. فَأَفْطَرَ النَّبِيُّ| مَعَ الْمَسَاكِينِ الَّذِينَ فِي الْمَسْجِدِ ذَاتَ لَيْلَةٍ عِنْدَ الْمِنْبَرِ فِي بُرْمَةٍ، فَأَكَلَ مِنْهَا ثَلَاثُونَ رَجُلًا ثُمَّ رُدَّتْ إِلَى أَزْوَاجِهِ شِبَعَهُنَّ»[9] .

امام صادق از پدرش امام باقر‘ نقل می‌کند که در زمان رسول خدا| مساکین در مسجد می‌خوابیدند، شبی پیامبر همراه مساکین در کنار منبر روزه خود را افطار نمودند و از غذایی‌ که‌ در دیگى‌ سنگی‌ نهاده‌ شده‌ بود میل‌ فرمودند و به‌ برکت ‌حضور حضرت‌، سى‌ نفر از آنان‌ از آن‌ غذا خورده‌ و سیر شدند، سپس‌ آن‌ ظرف‌ نزد همسران‌ حضرت‌ بازگردانده‌ شد و همه‌ی آنان‌ نیز سیر شدند.

آنچه در این روایت مورد استناد است، اشاره به برآورده شدن و تأمین حاجت مساکین و فقرا ازجمله مسکن و غذا در مسجد است؛ همچنین همراهی رهبر جامعه با آن‌ها در مسجد انجام ‌شده است؛ یعنی هم در حوزه‌ی فرهنگی و اقتصادی و هم در حوزه‌ی مسکن از سوی مسجد انجام شده است.

البته این روایت به‌جهت وجود ابوالبختری دچار ضعف است؛ همان‌گونه که نجاشی درباره‌ی وی فرموده بود: «و کان کذّابا»[10] ؛ وی کذّاب بوده است؛ اما از باب این‌که این روایت در جاهای دیگر نقل‌شده و مضمونش درجاهای دیگر آمده است، وجود ابوالبختری، به این روایت ضرری نمی‌زند.

 

فقه‌المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس الرابع عشر: (09/08/1401 – 5 ربيع الثاني 1444)

الباب الثاني: امکانيات المسجد

الثالث: قضاء حوائج الناس

من الأمور التي يمكن اعتبارها في امكانيات المسجد الاهتمام بقضايا الاجتماعية وقضاء حوائج الناس وحل مشاکلهم وتيسير أمورهم.

وهذا كان من الأعمال المسجدية في عهد رسول الله والائمة المعصومين^.

منها ما كان من سيرة رسول الله في توزيع الأموال التي كان يريد توزيعها بين الناس من الهدايا والصدقات وغيرها.

روي ابن كثير في كتابه البداية والنهاية: قَالَ الْبُخَارِيُّ وَقَالَ إِبْرَاهِيمُ بْنُ طَهْمَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَزِيزِ بْنِ صُهَيْبٍ عَنْ أَنَسٍ «أَنَّ النَّبِيَّ صَلَّى‌اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ وسَلَّمَ أُتِيَ بِمَالٍ مِنَ الْبَحْرَيْنِ، فَقَالَ: «انْثُرُوهُ فِي الْمَسْجِدِ». فَكَانَ أَكْثَرَ مَالٍ أُتِيَ بِهِ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ»[11] .

لاشك في أن هذا كان من سيرته| وما كانت القضية في مورى واحد وليس المهم عنوان المال الذي أمره بتوزيعها في المسجد، بل المهم هنا أنه| أمر بتوزيعها بين الفقراء في المسجد؛ يعني أن رسول الله كان مهتما بالاستفادة من امكانيات المسجد في تقديم الخدمات الاجتماعية والاقتصادية للمجتمع.

وهذا ما أفتى به الفقهاء في تنفيذ الوصية والنذر بالتصدق في المسجد.مثل ما ذكره صاحب الجواهر في كتابه بعد أن ذكر حديث عن الشيخ الطوسي في التهذيب :

عَلِيُّ بْنُ مَهْزِيَارَ قَالَ: «قُلْتُ لِأَبِي الْحَسَنِ× رَجُلٌ جَعَلَ عَلَى نَفْسِهِ نَذْراً إِنْ قَضَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَاجَتَهُ أَنْ يَتَصَدَّقَ فِي مَسْجِدِهِ بِأَلْفِ دِرْهَمٍ نَذْراً فَقَضَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ حَاجَتَهُ فَصَيَّرَ الدَّرَاهِمَ ذَهَباً وَوَجَّهَهَا إِلَيْكَ أَ يَجُوزُ ذَلِكَ أَمْ يُعِيدُ قَالَ: يُعِيد...»[12] .

قال صاحب الجواهر& بعد نقل الحديث:

«هو شاهد على ما قلناه بناء على أن المراد يعيد الصدقة في مسجده»[13] .

ومنها ما أفتى به السيد الامام الخامنئي في الالتزام بوقفية المكان لصندوق القرض الحسن التابع للمسجد.

سؤال: «وقف شخص دکّانه لإنشاء صندوق القرض الحسن فيه تابع للمسجد، وقد مات وبقی المحل عدة سنوات مغلقاً، وهو الآن في معرض الخراب والإنهدام، فهل تجوز الإستفادة منه في أعمال أخری؟»

جواب: «إذا تم وقف الدکّان لإنشاء صندوق القرض الحسن فيه، ولکن لم يکن هناک حاجة فعلية لإنشاء صندوق القرض في ذلک المسجد، فلا مانع من الإستفادة منه لصناديق القرض الحسن الأخری التابعة لبقية المساجد. وإن لم يمکن هذا أيضاً فتجوز الاستفادة منه في وجوه البرّ»[14] .

ويؤيد ما قلنا في ذلك من مركزية المسجد لتقديم الخدمات الاجتماعي والاقتصادية وللدعم الاقتصادي بالنسبة الى الفقراء والمحتاجين ما ذكره الحميري في قرب الاسناد:

أَبُو الْبَخْتَرِيِّ، عَنْ جَعْفَرٍ، عَنْ أَبِيهِ‘: «أَنَّ الْمَسَاكِينَ كَانُوا يَبِيتُونَ فِي الْمَسْجِدِ عَلَى عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ|. فَأَفْطَرَ النَّبِيُّ| مَعَ الْمَسَاكِينِ الَّذِينَ فِي الْمَسْجِدِ ذَاتَ لَيْلَةٍ عِنْدَ الْمِنْبَرِ فِي بُرْمَةٍ، فَأَكَلَ مِنْهَا ثَلَاثُونَ رَجُلًا ثُمَّ رُدَّتْ إِلَى أَزْوَاجِهِ شِبَعَهُنَّ»[15] .

ان المشكلة في هذا الحديث مضافا الى ارساله اشتماله على (ابي البختري) وهو ضعيف جدا كما قلنا به نقلا عن النجاشي سابقا لأنه صرح وقال: «کان کذّابا»[16] .

ولكنه بما ورد هذا المضمون وهذا السيرة في أكثر من واحد من المصادر والمنابع لايضر ضعف ابوالبختري هنا.


[1] - ر.ک: جلسه 66-69 سال گذشته.
[3] - جواهر الکلام، ج35، ص381، متعلق النذر.
[4] - جواهر الکلام، ج35، ص420، مسائل الصدقة.
[6] - علی‌الظاهر مقصود از ابی الحسن در این‌جا باید امام هادی علیه‌السلام باشد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo