استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1401/09/29

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه‌المسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامي)/ الباب الثاني: امكانيات المسجد /دور المسجد في تأسيس الشغل والحِرَف وعمل الصنائع (قول العلامة الحلي في نهاية الاحكام)

 

در باب امکانیات المسجد به‌نقش مسجد در ایجاد کار، اشتغال، و زمینه‌های اقتصادی در جامعه پرداختیم. فقها از جهت این‌که عمل الصنائع چه حکمی در مسجد دارد متعرض این مسئله شده‌اند که آیا جایز است، مباح است، کراهت دارد و یا حرام است؟ تقریباً مشهور از فقها حکم به‌کراهت داده‌اند. اقوال پیرامون بحث و ادله آن‌ها را بیان کردیم که فقها در قول به‌کراهت به‌عموم تعلیل ذیل صحیحه محمد بن مسلم استدلال کرده بودند که پیامبر| از عبارت «سَلِّ السَّيْف‌ وبَرْيِ النَّبْل فِي الْمَسْجد»؛ نهی فرموده بودند و ذیل آن فرموده بودند: «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك‌»؛ مسجد برای غیر این‌ها ساخته ‌شده است. فقها نیز از ذیل این روایت استدلال به‌کراهت مطلق نسبت به‌عمل الصنائع در مسجد کرده‌اند.

اما در کیفیت استدلال آن‌ها اشکال کردیم و گفتیم که عطف «بَرْيِ النَّبْل» بر «سَلِ‌ السَّيْف‌» حکایت از اباحه یا غیر اباحه نسبت به‌عمل الصنائع ندارد، بلکه «بَرْيِ النَّبْل»، تیر تراشی نوعی از صنعت است؛ اما «سَلِ‌ السَّيْف‌» این‌گونه نیست و مربوط به‌مسئله‌ی «إلقاء الْخَوْف فِي قُلُوبِ اَلْمُصَلِّين» و برای اهل مسجد است و ملاک در عموم تعلیل باید برای این نکته باشد.

اشکال به استدلال فقها

به‌نظر می‌آید، استدلال فقها بر قول به‌کراهت با این اشکال از کار می‌افتد، چون ملاکِ درستی استخراج ‌نشده است و آن‌ها گفته‌اند که از «بَرْيِ النَّبْل»، عموم عمل الصنائع مکروه است و از انجام آن‌ها در مسجد نهی کرده‌اند؛ اما آن‌چه ما عرض می‌کنیم این است که ملاک در عطفی که در روایت انجام‌شده، ملاک «اخافة» است؛ حتی اگر کسی‌که «بَرْيِ النَّبْل» یا «سَلِ‌ السَّيْف‌» در مسجد انجام داده، قصد «اخافة» نداشته است، اما خوف حاصل ‌شده است. پس حاصل شدن خوف تابع قصد آن شخص نیست، بلکه «اخافة» تابع قصد است؛ بنابراین، استدلال به‌عموم تعلیل در ذیل صحیحه محمد بن مسلم برای قول به‌کراهت فایده‌ای ندارد.

همان‌طور که پیش‌تر بیان کردیم عبارت عمل الصنائع در هیچ نصی وارد نشده است، برخی از فقها ازجمله شهید اول[1] و محقق بحرانی[2] به این مطلب تصریح کرده‌اند و فرموده‌اند که ما دلیل خاصی بر این مطلب، جز اتفاق اصحاب نیافتیم.

اما مرحوم علامه حلی در «نهاية الاحکام» تعبیری دارد که پیش‌تر آن‌را خوانده‌ایم[3] و مشعر به نوع دیگری از استدلال است. ایشان می‌فرماید:

«ويكره عمل الصنائع في المساجد، لأنه وضع للعبادة لا لأمور الدنيا»[4] ؛ عمل الصنائع در مساجد مکروه است، زیرا مسجد برای عبادت و بندگی ساخته ‌شده است، نه برای امور دنیا؛ و عمل الصنائع از امور دنیایی است.

ملاک و محور اصلی انسان در مسجد، باید ارتباط با خدا باشد. پس هر چیزی که انسان را از خدا دور کند و به امور دنیا مشغول سازد، شایسته مسجد نیست. این کلام علامه، اشعار دارد به این‌که ایشان در استدلال خویش می‌فرمایند: موضوعٌ‌له مسجد «عبادت» است؛ یعنی همان چیزی که پیش‌تر از آن با عنوان هویت المسجد نام بردیم و عبادت را یکی از هویت‌های مسجد دانستیم و «الذی بُنی المسجد لأجله»[5] . مسجد برای ارتباط با خداست؛ اما عمل الصنائع از امور دنیایی است. پس به قید عموم تعلیل در صحیحه محمد بن مسلم باید بگوییم که مطلق عمل الصنائع مکروه است.

اما در برابر این بیان مرحوم علامه نیز یک اشکال و تسلیم داریم و تسلیم از این باب است که ما نیز با ایشان در وضع مسجد برای عبادت همراه و هم‌سخنیم و می‌گوییم، یکی از ابعاد هویتی مسجد، عبادت است. وضع مسجد باید برای ارتباط با خدا یا آن چیزهایی باشد که می‌تواند آن‌را در جامعه، حتی در حوزه اجتماعی و وحدت جامعه برای ارتباط هماهنگ با خدا تقویت کرد، اما اشکال ما به استدلال علامه این است که نکته مهم، شناختِ حقیقتِ عبادت است و نیز باید بدانیم که مراد از عبادت در «بُنی المسجد لأجله» چیست؟ آیا مسجد تنها برای نماز و روزه ساخته ‌شده است یا این‌که برای مطلق عبادت ساخته ‌شده است؟

عبادت به دو قسم قابل‌تقسیم است:

    1. «بمعنی الخاص» که به‌نماز، روزه و عبادات معروفه اطلاق می‌شود؛

    2. «بمعنی العام» که انحصار در عبادت خاصی ندارد، بلکه بر بسیاری از امور واجب و مستحب اطلاق می‌شود، حتی به طلب رزق حلال نیز عبادت گفته می‌شود و آن‌را نوعی عبادت می‌دانند، به‌گونه‌ای که در روایت، طلب حلال را به‌عنوان «افضل العبادة» معرفی کرده‌اند؛ به‌عنوان‌مثال، خداوند در حدیث معراج به‌پیامبر| فرمود:

«يَا أَحْمَدُ! إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَال‌»[6] ؛ عبادت ده جزء دارد که نه جزء آن طلب حلال است. مقصود این روایت این نیست که نماز نخوان، بلکه [می‌فرماید] طلب حلال نیز همچون نماز جزئی از عبادت است. یک جزء از عبادت ویژه نماز، روزه، حج و امثالهم است و نه جزء دیگر آن در تجارت، احکام و مسائل این‌چنینی ازجمله ایجاد شغل، صنعت و موضوعات [مربوط به آن] است.

یا در روایت دیگری که جناب شیخ صدوق& از امام صادق× نقل کرده است که پیامبر’ فرموده‌اند: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً وَأَفْضَلُهَا جُزْءاً طَلَبُ الْحَلَال‌»[7] ؛ عبادت هفتاد جزء است و بافضیلت‌ترین جزء آن طلب حلال است؛ بنابراین عبادت معنای گسترده‌ای دارد که طلب حلال را نیز در برمی‌گیرد.

با تأمل در معنای این روایات روشن می‌شود که ایجاد شغل و عمل الصنائع از امور دنیایی نیستند و اگر درست انجام شوند، از مصادیق عبادت نیز بشمار می‌آیند. مطلق علم الصنائع از اموری نیست که انسان را از خدا دور کند، بلکه طلب حلال، عمل الصنائع و ایجاد شغل از اموری هستند که موجب تقرب انسان به‌سوی خدای عزوجل می‌شوند؛ ازاین‌رو، در روایت فرموده‌اند: عبادت هفتاد جزء دارد و بافضیلت‌ترین آن طلب حلال است؛ یا این روایات که عبادت ده جزء است و نه جزء آن طلب حلال می‌باشد.

البته ما با جناب علامه در این مسئله همراهیم که مساجد برای عبادت بنا شده‌اند، اما این مطلب را که این عبادت منحصر در عبادات مخصوصه ای همچون نماز و روزه است، قبول نمی‌کنیم، بلکه عبادت بمعنی العام را که شامل طلب حلال نیز باشد قبول داریم؛ بنابراین، امور متعلق به‌دنیا، آن چیزی است که باید از آن در مسجد اجتناب شود.

مشکل در اینجا تطبیق مواردی از عمل الصنائع است که باید از آن اجتناب شود. آیا می‌توان گفت عمل الصنائع جزء آن مواردی است که باید آن‌را از مسجد دور کنیم یا نه؟ عمل الصنائع در همه‌جا انسان را از خدا دور نمی‌کند، بلکه در بسیاری از جاها از مصادیق تقرب انسان به‌خداست، زیرا برخی از عمل الصنائع عنوان عمل صالح به‌خود گرفته و جزء «افضل العبادة» می‌شوند.

چگونه معقول به‌نظر می‌رسد که بگوییم قائل به‌قول کراهت باشیم و عناوین «عبادة، عمل الصالح، افضل العبادة» را داشته ‌باشیم؟!

برای روشن شدن این مسئله، عبارتی از محقق اردبیلی را می‌خوانیم.

ایشان در ذیل آیه‌ی {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}[8] ؛ می‌فرماید: «فيها حثّ عظيم وترغيب جزيل على تعمير المساجد، وأنّ له شأنا كبيرا عند الله حتّى أنّه لا بدّ من اتّصاف فاعله بهذه الأوصاف الجليلة، وإلّا ففعله كعدمه فينبغي أن يكون التعمير ممّن يقيم الصّلاة ويؤتي الزكاة، ولم يخش إلّا الله وإلّا فتعميره ليس تعميرا مرضيّا ... ثمّ إنّه قيل يحتمل أن يكون المراد بالتعمير ... ويحتمل أن يكون المراد شغلها بالعبادة مثل الصّلاة والزكاة وتلاوة القرآن، وتجنّبها من أعمال الدّنيا واللهو واللّعب وعمل الصنائع بل الحديث فإنّه روي: الحديث في المسجد يأكل الحسنات كما تأكل النّار الحطب ...»[9] ؛ سال گذشته دراین‌باره در باب هوية المسجد مفصل بحث کردیم[10] ؛ و به جهات گوناگون و در موارد بی‌شماری به آن تمسک کردیم. محقق اردبیلی در ذیل این آیه می‌فرماید: در این آیه سفارش بزرگ و تشویق فراوانی به آبادانی مسجد شده است، نزد خداوند متعال مسجد از جایگاهی بلند برخوردار است تا جایی‌که تعمیرکننده‌ی مسجد باید متصف به اوصافی باشد که در آیه بیان‌شده است.

{إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ}؛ همه این ویژگی‌ها برای کسی است که می‌خواهد معمار مسجد باشد، وگرنه اگر متصف به این ویژگی‌ها نباشد، تعمیر کردن مسجد توسط وی همانند تعمیر نکردن است و ثمره‌ای ندارد؛ پس شایسته است، تعمیر مسجد برای کسانی باشد که دارای این ویژگی‌ها باشند، وگرنه تعمیر مسجد از سوی آن‌ها مورد رضایت خداوند نیست.

در سال گذشته به‌معنای «يَعْمُرُ» پرداختیم[11] ؛ محقق اردبیلی نیز به احتمالات پیرامون تعمیر مسجد می‌پردازد و می‌فرماید: برخی گفته‌اند که مراد از «تعمیر»، مشغول کردن مساجد به عبادت همانند نماز، زکات و تلاوت قرآن است و دور کردن مساجد از کارهای دنیا مانند لهو و لعب و عمل الصنائع است؛ و جناب محقق اردبیلی این‌ها را به هم عطف کرده است که همه‌ی این‌ها ازجمله عمل الصنائع را از کارهای دنیایی دانسته است.

پس با توجه به‌عبارت محقق اردبیلی و کلام علامه حلی برمی‌آید که ملاک در قول به‌کراهت، دنیوی بودن امور است. تعلق داشتن و اشتغال به امور دنیا بودن با هویت مسجد و با آن‌چه که انسان را به‌دنیا مرتبط می‌کند منافات دارد. ما نیز این مطلب را قبول داریم. روشن است آن‌چه که انسان را از خدای عزوجل و توجه به ایشان دور ساخته و به‌دنیا سرگرم می‌کند با حضور در مسجد و هویت آن منافات دارد، اما سخن ما این است، اگر شما می‌خواهید به‌عموم تعلیل «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك‌» استدلال کنید و بگویید «إنما وضع المسجد للعبادة لا لأمور الدنيا» -همان‌طور که علامه حلی در «نهاية الأحکام» فرمودند- پس باید بگویید که ملاک در کراهت، دنیوی بودن امور است، نه عمل الصنائع؛ یعنی بگوییم، هر عملی که مرتبط با دنیاست و انسان را به‌دنیا نزدیک می‌کند، انجام آن در مسجد مکروه است، چون با هویت مسجد منافات دارد و کراهت مطلق عمل الصنائع، درست نیست، زیرا اگرچه برخی از عمل الصنائع انسان را از خدا دور کرده و به‌دنیا نزدیک می‌کند، اما برخی دیگر نیز عنوان «عمل الصالح، العبادة و أفضل العبادة» را به‌خود می‌گیرد؛ بنابراین، اگر ملاک امور دنیایی شد، عموم تعلیل ما را به‌مکروه بودن عمل الصنائع نمی‌کشاند، بلکه ما را به این سمت هل می‌دهد که بگوییم هر عملی «مِن عمل الصنائع أو من قولٍ أو فعلٍ» که در مسجد باشد و انسان در آن‌جا بنشیند و حرف دنیایی بزند، این حرف دنیایی نیز مکروه می‌شود، چون از امور دنیایی است؛ یعنی اگر سخنران روی منبر مسجد از مسائلی سخن به میان آورد که دنیایی باشد و مردم را از خدا دور کرده و به‌دنیا نزدیک کند، مکروه خواهد بود. اگرچه به سخنرانی او با این ویژگی‌ها عمل الصنائع گفته نمی‌شود، ولی سخنرانی وی مربوط به امور دنیا و تشویق به آن است.

پس اگر بنا باشد که به‌عموم تعلیل در کلام علامه حلی و محقق اردبیلی استدلال کنیم، باید با هر آن‌چه از عمل الصنائع تا غیر آن‌که با هویت مسجد مخالف داشته باشد قائل به‌کراهت شویم و بگوییم که آن‌ها مکروه هستند؛ یعنی هر عملی از عمل الصنائع و غیر آن تا زمانی‌که با هویت مسجد که «بنی لأجله» مخالفت داشته باشد مکروه است که مقصود از هویت در اینجا همان عبادت است. هنگامی‌که مکروه شد، بالتالی با هویت مسجد منافات پیدا می‌کند و مکروه می‌شود.

پس آن ملاکی که به‌دست می‌آید این است که: عموم تعلیل ذیل صحیحه محمد بن مسلم را بیان کردیم و در تطبیقش بر عمل الصنائع تشکیک کردیم؛ همچنین در تطبیق عموم تعلیل کلام مرحوم علامه حلی (لأنه وضع للعبادة، لا لأمور الدنيا) بر عمل الصنائع نیز اشکال کردیم. اشکال ما در استدلال به‌عموم تعلیل نیست، زیرا ما نیز این را قبول داریم و کسی نمی‌تواند عموم تعلیل را اشکال کند، اما اشکال ما در تطبیق عموم تعلیل بر عمل الصنائع است؛ یعنی آیا عمل الصنائع می‌تواند از عموم تعلیل، مکروه شود یا نمی‌تواند؟

 

فقه‌المسجد (مسجد طراز انقلاب اسلامي)

الدرس الثالث والاربعون: (29/09/1401 - 25 جمادي الاولی 1444)

الباب الثاني: امكانيات المسجد

دور المسجد في تأسيس الشغل والحِرَف وعمل الصنائع (قول العلامة الحلي في نهاية الاحكام)

بعد أن تحدثنا حول قول مشهور الفقهاء من كراهة مطلق عمل الصنائع في المساجد، واستدلالهم بعموم التعليل الذي ذكر في صحيحة محمد بن مسلم من نقل كلام النبي| «إِنَّمَا بُنِيَ لِغَيْرِ ذَلِك‌»؛ وأشكلنا في كيفية الاستدلال بعموم التعليل وظهر لنا أن عموم التعليل لا يفيد الكراهة، نبدء هنا باستدلال العلامة في نهاية الاحكام:

أما ما قاله العلامة الحلي في نهاية الاحكام من أنه:

«ويكره عمل الصنائع في المساجد، لأنه وضع للعبادة لا لأمور الدنيا»[12] .

فنقول: نعم نحن کذلک نقول بأن العبادة من أبعاد هوية المسجد وقد بينا سابقا في قسم هوية المسجد.

ولكن المهم أن نعرف حقيقة العبادة ونعرف ما هو المراد من العبادة في القرأن والراوايات؟

هل العبادة هي منحصرة في العبادات المخصوصة مثل الصلاة والصيام وغيرهما أو يشمل قسما كبيرا من الاعمال والواجبات والمستحبات؟

العبادة تنقسم الي قسمين: 1- العبادة بالمعنى الخاص. 2- العبادة بالمعنى العام.

الظاهر من الأدلة أن العبادة تطلق علي كثير من الأمور حتى على طلب الحلال بل أن طلب الحلال من أفضل اقسام العبادة.

كما ورد في حديثِ المِعراجِ : «يَا أَحْمَدُ! إِنَّ الْعِبَادَةَ عَشَرَةُ أَجْزَاءٍ تِسْعَةٌ مِنْهَا طَلَبُ الْحَلَال‌»[13] .

أو ما ورد عَن رسول الله|: «الْعِبَادَةُ سَبْعُونَ جُزْءاً وَأَفْضَلُهَا جُزْءاً طَلَبُ الْحَلَال‌»[14] .

فيظهر بالتأمل في مثل هذه الأحاديث أن ايجاد الشغل وعمل الصنائع ليس من أمور الدنيا بل هي من العبادات بالمعنى العام.

نعم نحن معكم في أن المساجد بنيت للعبادة ولكنه لا نسلم أن العبادة التي بني المسجد لأجلها هي العبادة بالمعنى الخاص الذي يشمل الصلاة والصيام وغيرهما!

بناء على ذلك أن الذي يجب تجنيب المساجد عنه انما هي الأمور المتعقلة بالدنيا ولكن المشكلة في تطبيقها على عمل الصنائع، لأن بعض عمل الصنائع مما حث عليه الاسلام بعنوان عمل صالح أو بعنوان عبادة أو بعنوان أفضل العبادة وغيرها.

فكيف يعقل القول بكراهته في المسجد مع الالتفات بهذه العناوين!!

انظروا الى ما قاله الأردبيلي في زبدة البيان:

«قال: الثامنة: {إِنَّمَا يَعْمُرُ مَسَاجِدَ اللَّهِ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَأَقَامَ الصَّلَاةَ وَآتَى الزَّكَاةَ وَلَمْ يَخْشَ إِلَّا اللَّهَ ۖ فَعَسَىٰ أُولَٰئِكَ أَن يَكُونُوا مِنَ الْمُهْتَدِينَ}[15] ؛ فيها حثّ عظيم وترغيب جزيل على تعمير المساجد، وأنّ له شأنا كبيرا عند الله حتّى أنّه لا بدّ من اتّصاف فاعله بهذه الأوصاف الجليلة، وإلّا ففعله كعدمه فينبغي أن يكون التعمير ممّن يقيم الصّلاة ويؤتي الزكاة، ولم يخش إلّا الله وإلّا فتعميره ليس تعميرا مرضيّا ... ثمّ إنّه قيل يحتمل أن يكون المراد بالتعمير ... ويحتمل أن يكون المراد شغلها بالعبادة مثل الصّلاة والزكاة وتلاوة القرآن، وتجنّبها من أعمال الدّنيا واللهو واللّعب وعمل الصنائع بل الحديث فإنّه روي: الحديث في المسجد يأكل الحسنات كما تأكل النّار الحطب ...»[16] .

بناء على ذلك ظهر مما ذكرنا من كلام العلامة والمحقق الأردبيلي، أن الملاك المهم والأساس في القول بالكراهة في عمل الصنائع في المساجد، الاشتغال بأمور الدنيا في المسجد وما يربط الانسان بالدنيا. واعتبر عل الصنائع من جملة الاشتغال بأمور الدنيا.

ومن الواضح أن الاشتغال بأمور الدنيا مخالف لما بني المسجد لأجله وهو الذي عبرنا عنه سابقا بهوية المسجد.

بناء على ذلك لو أردنا الاستدلال بعموم التعليل وفي كلام العلامه والمحقق الأردبيلي فلابد من القول بالكراهة في جميع ما كان مخالفا لهوية المسجد فكل عمل من عمل الصنائع وغيرها اذا كان مخالفا لهوية المسجد التي بني المسجد لأجلها فهو مكروه. وبالتالي اذا لم يكن منافيا لهويته فلايكره.


[1] - ر.ک: ذكرى الشيعة في أحكام الشريعة‌، ج3، ص128.
[2] - ر.ک: الحدائق الناضرة في أحكام العترة الطاهرة‌، ج7، ص298.
[3] - ر.ک: جلسه 41 فقه‌المسجد، سال 1401-1402.
[5] - ر.ک: جلسه 21-23 فقه‌المسجد، سال 1400-1401.
[10] - برای نمونه ر.ک: جلسه 21 تا 28 فقه‌المسجد، سال 1401-1400.
[11] - ر.ک: جلسه 27 فقه‌المسجد، سال 1401-1400.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo