استاد سيد ابوالفضل طباطبایی

درس فقه

1401/12/06

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: فقه المسجد (مسجد تراز انقلاب اسلامی)/امکانيات المسجد - الأدلة على حق السبق في المسجد /ماه شعبان و اعیاد آغازین آن

 

حلول ماه شعبان و هم‌چنین اعیاد آغاز این ماه را به محضرتان تبریک و تهنیت عرض می‌نمایم و به‌همین مناسبت نکاتی را درباره‌ی ماه شعبان و موالید این ایام تقدیم می‌کنم.

خدای عزوجل در زندگی بشر نسیم‌هایی -و به‌تعبیر نص روایات نفحاتی- قرار داده تا بتوانند با آن مواجه شوند و از برکات آن نسیم‌ها بهره‌مند گردند.

پیامبر گرامی اسلام در روایتی این‌گونه می‌فرمایند:

«إِنَّ لِرَبِّكُمْ فِي أَيَّامِ دَهْرِكُمْ نَفَحَاتٍ أَلَا فَتَعَرَّضُوا لَهَا»[1] ؛ برای پروردگارتان در روزگارتان [در زندگیتان] نفحات و نسیم‌هایی است که وزیدن می‌گیرد.

حضرت در ادامه فرمودند: خودتان را در معرض این نفخات قرار دهید؛ یعنی جایی بنشینید که این نسیم [معنوی] به چهره‌ی مبارک شما بوزد.

بعضی از نسخه‌های روایات، عبارت «فترصّدوا لها» دارد؛ رصد کنید، کمین کنید؛ یعنی در کمین بنشینید و ببینید که این نسیم کجا می‌وزد.

 

شکی نداریم که یکی از این نسیم‌ها و نفحات همین نفحه شعبانیه است که با حلول خودش فضاهایی گوناگون را برای جامعه ترسیم می‌کند. حقیقتاً ماه شعبان نسیم و نفحه‌ای بی‌نظیر است، چراکه هم نسیم ذاتی دارد و هم نسیم‌های عرضی که در آن نسیم زمانی تجلی یافته‌اند.

بخشی از این نسیم‌ها که همان فرصت‌ها هستند به‌خاطر خود زمان ماه شعبان است، چراکه زمان و مکان و افراد سه عامل تأثیرگذار در جامعه و در سرنوشت جامعه است که در تأمین سعادت و یا شقاوت آدمی مؤثر است.

و برخی دیگر از فرصت‌ها به‌خاطر موالید این ماه است که برکات این ماه به‌شمار می‌آیند و از نفحه‌های عارضی هستند که بر این ماه عارض شدند و به مبارکی این ماه زیادتی می‌بخشند. این نسیم‌ها [چه ذاتیه‌اش و چه عرضیه‌اش]، فرصت‌هایی در زندگی انسان است که هم به‌خاطر خود زمان ماه و هم به‌خاطر موالید این ماه و این ایام می‌باشد.

شکی نداریم که ماه رجب، ماه شعبان و ماه رمضان ازنظر زمانی قابل‌مقایسه با سایر ایام و ماه‌های سال نیستند؛ و نیز شکی نداریم که لحظه‌ی سحرهای ماه مبارک با سایر وقت‌ها قابل‌مقایسه نیست. یا نماز اول وقت با سایر اوقات نماز قابل‌مقایسه نیست. یا لیلة القدر با سایر لیالی سال قابل‌مقایسه نیست. هیچ شک و تردیدی در این موضوع نداریم.

مکان هم همین‌طور، به‌عنوان‌مثال، مسجد اعظم اماکن روی زمین است. مشاهد مشرفه نیز اعظم مشاهد است. قدم‌هایی که انسان در مشهد امام رضا× برمی‌دارد به عرش خدا نزدیک‌تر است و حتماً آن عنایتی که در حرم اهل بیت عصمت و طهارت^ به انسان می‌شود در جایی دیگر نمی‌شود.

شکی در این نیست آن عنایتی ‌که در مسجد به انسان می‌شود و آن نفحه‌ای که در مسجد به انسان می‌رسد به‌طورقطع و یقین از نفحات دیگر عظیم‌تر و بزرگ‌تر است. پس خود مکان اثر دارد.

حتی آن خانمی که می‌خواند برای نماز به مسجد برود؛ ولی به‌جهت این‌که به او گفته‌اند «مَسْجِدُ الْمَرْأَةِ بَيْتُهَا»[2] ؛ نماز خود را در خانه می‌خواند و به مسجد نمی‌رود، به‌همان اندازه که نماز در مسجد ثواب دارد به او ثواب می‌دهند. او می‌تواند به مسجد جامع برود و نمازش را در آن‌جا بخواند؛ ولی به‌خاطر دستور اسلام به مسجد نمی‌رود و نمازش را در خانه می‌خواند، همان ثواب مسجد جامع را به او می‌دهند.

ازدواج برای تأثیرگذاری نقش افراد در زندگی است. دوستی‌ها، رفاقت‌ها، هم‌نشینی‌ها و ... نیز همین‌طور است. معلم بر انسان تأثیر دارد، والدین تأثیر دارند. همه این‌ها نقش افراد است؛ پس همه‌ی این‌ها اثرگذار است.

پس ماه شعبان یکی از آن نسیم‌هایی است که در آن هر دو عنصر هست. هم عنصر زمان وجود دارد و هم عنصر افراد. عنصر زمان نفحه‌ی ذاتیه شعبان است؛ و عنصر افراد نفحه‌ی عرضیه شعبان است. امام حسین×، حضرت عباس×، امام زین‌العابدین×، ولادت حضرت علی اکبر× و ولادت حضرت بقية الاعظم# که در ماه شعبان است. این‌ها نسیم‌ها و نفحاتی است که در ماه شعبان وجود دارد و این ارزشمندی‌ها را به این زمان[ماه شعبان] می‌دهد.

به‌عنوان‌مثال، حضرت ابوالفضل العباس× گرچه رسماً نامش در زمره‌ی معصومین^ نیست؛ اما کمتر امام‌زاده‌ای داریم که امام معصوم× زیارتش را بیان کرده باشد. حال غیر از این‌که امام سجاد× درباره‌ی عمویشان بیاناتی دارند؛ اما امام صادق× ایشان را در زیارتش این‌گونه معرفی می‌کند؛ می‌فرماید

«السَّلَامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ- الْمُطِيعُ لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ وَلِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَيْن^‌»[3] . عبد صالح را باید در قرآن تعقیب کنیم، ببینیم که خداوند متعال در قرآن کریم چه مقامی برای عبد صالح قرار داده است. همچنین «الْمُطِيعُ لِلَّهِ»؛ را نیز باید در قرآن و روایات بررسی کنیم. این‌که اطاعت از خداوند انسان را به چه مقامی می‌رساند. باید ببینیم، اطاعت از ولی خدا انسان را به کجا می‌رساند.

لذا مقام حضرت اباالفضل العباس× مقام بسیار بالایی است. هیچ شکی در این مطلب نداریم.

«اضيفوا الی ذلک»؛ به این مطلب اضافه کنید آن‌چه را که در عصر روز تاسوعا اتفاق افتاد که البته این‌ها نیاز به تحلیل و تأمل دارد. وقتی‌که امام حسین× لحظه‌ای چشمان مبارکشان بسته شد و با صدای حرکت سپاه دشمن و سم اسبان بیدار شدند، امام حسین× به برادرش حضرت اباالفضل× فرمودند: برو ببین چه خبر است؟ وقتی‌که آقا رفت و برگشت و خبر آورد که دشمن گفته یا جنگ و یا بیعت! امام حسین× به برادرش اباالفضل العباس این‌طور فرمود: «يَا عَبَّاسُ، ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ يَا أَخِي ...»[4] ؛ ای عباس، سوار مرکب شو جان من حسین فدای تو عباس! فرمود: برو با آن‌ها حرف بزن اگر می‌توانی «تَسْأَلَهُمْ عَمَّا جَاءَ بِهِم‌» امشب را مهلت بگیر، فردا می‌جنگیم[5] . حال این‌که سرّ مهلت گرفتن چه بود بماند؛ اما نکته‌ی مهمی که در اینجا وجود دارد و خیلی جای تأمل است، این خطاب امام× نسبت به برادرش اباالفضل العباس است که فرمود: «ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ يَا أَخِي»؛ امام حسین× امام معصوم است، ولی خداست، شوخی هم نمی‌کند، مبالغه هم نمی‌کند؛ چگونه می‌تواند بفرماید: «ارْكَبْ بِنَفْسِي أَنْتَ»؛ جان من حسین به فدای تو عباس! چه سری در این مطلب نهفته است؟! حقیقتاً اسراری در این مطلب نهفته است که «لا يعلم الا الله و الراسخون في العلم»؛ جز خود خداوند و راسخون در علم که اهل بیت^ باشند کسی نمی‌داند که چه سرّی دارد.

لذا امام صادق× زبان به مدح حضرت اباالفضل× می‌گشاید.

این‌که امام سجاد× فرمود: «رحم الله عمّي العبّاس»[6] ؛ و این‌که فرمودند: شهدا به مقام حضرت اباالفضل غبطه می‌خورند، این‌ها هر کدامش نیاز به تأمل دارد. این‌ها همان نقش عنصر افراد و انسان در سعادت و شقاوت است که نفحه عرضیه این ماه شعبان است؛ و این‌ها برکت ماه شعبان را مضاعف کرده است.

یا امام حسین× که سوم این ماه، ولادتشان است، مولودی است که به‌خاطر ولادت او دستور به خاموش کردن موقت آتش دوزخ صادر می‌شود

اگر شیخ صدوق& این روایت را نقل نمی‌کرد، حقیقتاً انسان جرأت نمی‌کرد این روایت را بخواند، این روایت از اهمیت بالایی برخوردار است.

روایت این‌گونه دارد:

قَالَ ابْنُ عباس سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ| يَقُولُ: ...

«فَلَمَّا وُلِدَ الْحُسَيْنُ بْنُ عَلِيٍّ× وَكَانَ مَوْلِدُهُ عَشِيَّةَ الْخَمِيسِ لَيْلَةَ الْجُمُعَةِ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى‌ مَالِكٍ خَازِنِ النَّارِ أَنْ أَخْمِدِ النِّيرَانَ عَلَى أَهْلِهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ وَأَوْحَى إِلَى رِضْوَانَ خَازِنِ الْجِنَانِ أَنْ زَخْرِفِ الْجِنَانَ وَطَيِّبْهَا لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا، وَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِلَى حُورِ الْعِينِ تَزَيَّنَّ وَتَزَاوَرْنَ لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنْ قُومُوا صُفُوفاً بِالتَّسْبِيحِ وَالتَّحْمِيدِ وَالتَّمْجِيدِ وَالتَّكْبِيرِ لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا وَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِلَى جَبْرَئِيلَ× أَنِ اهْبِطْ إِلَى نَبِيِّي مُحَمَّدٍ| فِي أَلْفِ قَبِيلٍ وَالْقَبِيلُ أَلْفُ أَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ عَلَى خُيُولٍ بُلْقٍ مُسْرَجَةٍ مُلْجَمَةٍ عَلَيْهَا قِبَابُ الدُّرِّ وَالْيَاقُوتِ وَمَعَهُمْ مَلَائِكَةٌ يُقَالُ لَهُمُ الرُّوحَانِيُّونَ بِأَيْدِيهِمْ أَطْبَاقٌ مِنْ نُورٍ أَنْ هَنِّئُوا مُحَمَّداً بِمَوْلُودٍ وَأَخْبِرْهُ يَا جَبْرَئِيلُ أَنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُ الْحُسَيْنَ وَهَنِّئْهُ وَعَزِّهِ ...»[7] .

از ابن عباس روايت است كه گفت: از رسول خدا| شنيدم كه مى‌فرمود:

و چون حسين بن علی‘‌ پنجشنبه‌شب و در شب جمعه به‌دنیا آمد، خداى تعالى به مالك كه همان خازن دوزخ باشد وحى فرمود كه به‌واسطه‌ی كرامت مولودى كه براى محمّد زاده شده است آتش را بر اهلش خاموش سازد و به رضوان كه همان خازن بهشت باشد وحى فرمود كه به‌واسطه‌ی كرامت مولودى كه براى محمّد در دنيا زاده شده است بهشت را آذين بندد و معطّر سازد و خداى تعالى به حورالعین وحى فرمود كه به‌واسطه‌ی كرامت مولودى كه در دنيا براى محمّد زاده شده است خود را آرايش كنند و به ديدار یکدیگر بروند و خداى تعالى به ملائكه فرمان داد كه به‌خاطر مولودى كه براى محمّد در سراى دنيا زاده شده است به‌صف‌ ايستاده و خدا را تسبيح و تحميد و تمجيد و تكبير گويند؛ و خداى تعالى به جبرئيل× وحى فرمود كه به‌همراه هزار فوج-كه هر فوج يك ميليون فرشته است-بر اسب‌های ابلق كه بر آن‌ها زين و لگام و آراسته به قباب درّ و ياقوت باشند و به‌همراهى ملائكه‌اى كه به آن‌ها روحانیون مى‌گويند و در دستانشان طبق‌هاى نور است، بر پيامبر اكرم محمّد فرود آيند و قدم نورسيده را بدو تهنيت گويند، و بدو خبر داد كه اى جبرئيل! من نام او را حسين نهادم، او را تهنيت و تعزيت گوى ...

شرح روایت:

نکته‌ای که در این روایت حائز اهمیت است این است که «أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى‌ مَالِكٍ خَازِنِ النَّارِ أَنْ أَخْمِدِ النِّيرَانَ عَلَى أَهْلِهَا»؛ خدا به مالک خازن نیران دستور داد آتش را بر اهلش خاموش‌کن «لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ»؛ به‌خاطر کرامت آن فرزندی که برای پیامبر اسلام به‌دنیا آمده است.

حتماً این مطلب نیاز به تحلیل دارد. شک نکنیم که اخماد النار در این‌جا اخماد النار مطلق و ابدی نیست، بلکه یک عفو عمومی برای جهنمیان به‌صورت موقت است. فرصتی که آتش را بر اهلش خاموش کنند به‌خاطر این‌که خداوند به پیامبر اسلام| امام حسین× را عنایت فرموده است. این مولود آن‌قدر عظمت دارد که خداوند آتشی که برای مستحقین عذاب خلق کرده، به‌خاطر این مولود، یک عفو عمومی برای لحظه‌ای اعلام می‌کند.

همچنین «وَأَوْحَى إِلَى رِضْوَانَ خَازِنِ الْجِنَانِ»؛ به ملک رضوان که خازن بهشت بود دستور دادند که «أَنْ زَخْرِفِ الْجِنَانَ وَطَيِّبْهَا»؛ بهشت را آذین ببند، و آن‌را خوشبو کنید «لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا»؛ به‌خاطر کرامت فرزندی که برای پیامبر| به‌دنیا آمده است.

دوباره فرمود: «وَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِلَى حُورِ الْعِينِ تَزَيَّنَّ وَتَزَاوَرْنَ»؛ به حور العین دستور داد که آن‌ها هم زینت ببندند و به زیارت یکدیگر بروند، «لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا»؛ به‌خاطر کرامت فرزندی که برای پیامبر| به‌دنیا آمده است.

دوباره فرمود: «وَ أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ إِلَى الْمَلَائِكَةِ أَنْ قُومُوا صُفُوفاً بِالتَّسْبِيحِ وَالتَّحْمِيدِ وَالتَّمْجِيدِ وَالتَّكْبِيرِ»؛ به فرشتگان دستور داد صف ببندید، تسبیح کنید، تحمید کنید، تمجید کنید و الله‌اکبر بگویید «لِكَرَامَةِ مَوْلُودٍ وُلِدَ لِمُحَمَّدٍ فِي دَارِ الدُّنْيَا»؛ به‌خاطر کرامت فرزندی که برای پیامبر| به‌دنیا آمده است.

دوباره فرمود: «وَأَوْحَى اللَّهُ تَبَارَكَ وَتَعَالَى إِلَى جَبْرَئِيلَ× أَنِ اهْبِطْ إِلَى نَبِيِّي مُحَمَّدٍ|»؛ به جبرئیل دستور داد که به پیامبر من محمد| نازل شوید، «فِي أَلْفِ قَبِيلٍ وَالْقَبِيلُ أَلْفُ أَلْفٍ مِنَ الْمَلَائِكَةِ»؛ در هزار گروه از ملک؛ و هر قبیلی یک‌میلیون ملک است که فرمود: «عَلَى خُيُولٍ بُلْقٍ مُسْرَجَةٍ مُلْجَمَةٍ عَلَيْهَا قِبَابُ الدُّرِّ وَالْيَاقُوتِ وَمَعَهُمْ مَلَائِكَةٌ». آخرش فرمود: «أَنْ هَنِّئُوا مُحَمَّداً بِمَوْلُودٍ»؛ بروید و به پیامبر| تبریک و تهنیت بگویید. بگویید

بعد فرمود: «وَ أَخْبِرْهُ يَا جَبْرَئِيلُ أَنِّي قَدْ سَمَّيْتُهُ الْحُسَيْنَ»؛ به پیامبر| بگو که من او را حسین نامیدم؛ «وَ هَنِّئْهُ وَعَزِّهِ»؛ و به او تبریک بگویید و عزت بدهید، او را عزیز بدارید.

این روایت حکایت از این می‌کند که عنصر افراد در ماه شعبان بسیار مؤثر است که نفحه عرضیه ماه شعبان می‌باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo