الأستاذ السيد ابوالفضل الطباطبائي

بحث الفقه

1401/07/19

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: المقدمة/الصحيح و الأعم /بقي هنا امور(الامر الثالث: چگونگی دخالت شرایط در نزاع صحیح و اعم)

 

در پایان امر دهم از امور سیزده‌گانه‌ای بودیم که مرحوم آخوند در مقدمه کفایه بیان کرده بود. یکی از مباحثی که مرحوم آخوند ذیل این امر (یعنی بحث صحیح و اعم) مطرح نموده، نزاع بین صحیحی و اعمی در وضع الفاظ شرعیه بود که آیا این الفاظ برای صحیح وضع‌شده یا برای اعم از صحیح و فاسد وضع شده است.

در ذیل این بحث گفتیم: «بقي هنا امور کما قاله صاحب الکفاية» سه امر بود:

الامر الاول: گفتیم: «هل يجري بحث الصحيح و الاعم في المعاملات کما جری في العبادات»؛ آیا صحیح و اعم که در عبادات بود در معاملات هم جریان می‌یابد یا خیر؟

الامر الثاني: گفتیم: «لو قلنا بجريان البحث في المعاملات هل يمکن الاثور الی الثمرة» آیا می‌توانیم آن ثمره‌ای را که در عبادات گفتیم -«الثمرة التي قلنا في العبادات و جواز التمسک باطلاق عند الشک في جزئية الجزء و شرطية الشرط او عدم التمسک»- بگوییم آن نزاع در این‌جا هم وجود دارد یا ندارد؟ این را هم بحث کردیم.

الامر الثالث: «کيفية تدخّل الاجزاء و الشرائط في تسمية الالفاظ في الصحيح او للاعم؟» کیفیت دخالت این اجزاء و شرایط در نام‌گذاری الفاظ در صحیح و اعم چگونه است؟ یعنی آیا اجزاء و شرایط در بحث «صحیح و اعم» نیز دخالتی دارند یا خیر؟ و اگر دخالت دارند چگونه است؟ بحث صحیح و اعم دیگر اختصاص به معاملات ندارد و به اصل عبادات برمی‌گردد. کیفیت وارد بودن و داخل بودن اجزاء و شرایط این لفظ نماز که برای رکعات مخصوصه وضع شده، چگونه است؟ مثلاً نماز، رکوع دارد، سجده دارد، قیام دارد، قعود دارد، استقبال قبله دارد، شرط مقارن دارد، شرط متقدم مثل وضو دارد، و ... هرکدام از این‌ها شرایطی دارد که خارج از آن است، تقید هم دارد، قید خارج است، این‌ها چه طور دخالت دارند؟

برخی‌ها ازجمله مرحوم آخوند[1] این بحث را به‌عنوان (ماهیات مرکبه اعتباری) مطرح نموده‌اند.

می‌فرمایند: دوگونه ماهیت داریم: 1- الماهيات الحقيقية؛ همانند اصل وجود انسان. 2- الماهيات الاعتبارية؛ همانند صلاة.

تردیدی نیست که در ماهیات حقیقیه همانند انسان، اموری وجود دارد که در اصل ماهیت آن دخالت دارد به‌گونه‌ای که با وجود آن، ماهیت هست و اگر نباشد، انسان هم نیست.

اموری از قبیل: (ممکن بودن)[2] ، (زمان‌دار بودن)[3] ، (نیاز به‌جا داشتن)[4] و ... در ماهیت انسان دخالت دارند و اگر این‌ها نباشند انسانی وجود نخواهد داشت. این‌ها جزء امور دخیله در اصل ماهیت انسان است.

برخی از امور هم هستند که در اصل ماهیت دخالت ندارند؛ اما در افراد آن ماهیت دخالت دارند که اصطلاحاً موجب تشخصات و خصوصیات فردیه، همانند قومیت، ملیت، جنسیت، مذهب و ... خواهند شد.

به‌تعبیری، همین انسان غیر از اصلش، افرادی هم دارد. هر شخصی یک فرد از انسان است؛ و تمام انسان نیست. فردی لغتش عربی است و فردی دیگر لغتش فارسی است. فلانی مذهبش سنی و دیگری مذهبش شیعه است. او سفیدپوست و دیگری سیاه‌پوست است؛ این‌ها تفاوت‌هایی است که بین انسان‌ها وجود دارد و هرکدام خصوصیت‌های یک فرد هستند. خصوصیات یک فرد این‌گونه نیست که اگر نباشد انسان هم نباشد؛ یعنی این‌گونه نیست که اگر کسی لغتش عربی نداشت انسان نیست! چرا او هم انسان است. یا اگر لغتش فارسی نباشد انسان نیست! چرا، انسان هستند. پس اگر فردی شیعه باشد، انسان است، اگر سنی باشد انسان است. اگر سفید باشد انسان است، اگر سیاه باشد انسان است؛ اما هرکدام از این‌ها خصوصیتی برای فرد ایجاد می‌کند. آن‌کس که یک لغت می‌داند، یک ویژگی دارد و آن‌کس که دو زبان می‌داند از ویژگی دیگری برخوردار است. این خصوصیت‌ها ازجمله اموری است که در ماهیت انسان دخالت دارند. این دخالت هم در فرد ماهیت است نه در اصل ماهیت.

این اموری که هست (چه در اصل و چه در فرد)، بخشی از آن امور وجودی و بخشی از آن‌هم امور عدمیه است؛ یعنی بخشی از آن باید باشد و بخشی از آن نباید باشد تا انسان وجود داشته باشد. به‌عنوان‌مثال، انسان باید واجب‌الوجود نباشد تا انسان باشد. این‌ها در ماهیات حقیقیه است.

این‌ها همه داخل در ماهیات حقیقه هستند.

اما در ماهیات اعتباریه همانند ماهیت صلاة نیز ماجرا از همین قرار است.

یعنی آن هنگام که صلاة را به‌عنوان یک ماهیت اعتباری و ماموربه مورد ملاحظه قرار می‌دهیم، متوجه نکته‌ای می‌شویم که برخی از قیود و خصوصیات، در آن ماموربه دخالتی ندارند، و ماموربه صلاة نسبت به آن‌ها قیود و خصوصیات لا بشرط است، همانند مردانگی، زنانگی، فقیر بودن، غنی بودن و ...

این‌ها هیچ دخالتی در اصل ماهیت نماز ندارند و نماز با بودن و نبودن هرکدام از این‌ها صدق می‌کند.

اما برخی خصوصیات و قیود هم هستند که در ماموربه دخالت دارند و بدون آن‌ها ماموربه نخواهد بود. همانند رکوع، سجده، وضو و ...

«الامور الدخيلة في الماهية الاعتباريةتنقسم الی قسمين»؛ اموری که در ماهیت اعتبار دخالت می‌کنند به دو قسم تقسیم می‌شوند:

القسم الاول: «الامور التي تتدخّل في اصل ماهية ماموربه» اموری که در اصل ماهیت دخالت می‌کنند؛ یعنی اموری که به‌وجود آن‌ها نماز هست و به عدم آن‌ها نمازی نیست.

القسم الثاني: آن اموری که در ماهیت دخالت می‌کند؛ اما نه در اصل ماهیت، بلکه در فرد ماهیت نماز دخالت می‌کند. ماهیت، فضیلت است که یا نماز را بالا می‌برد یا نماز را پایین می‌آورد؛ اما در اصل نماز بودن دخالت ندارد.

مرحوم صاحب کفایه می‌فرماید[5] : دخالت هر چیزی در ماموربه به چهار صورت ممکن است:

    1. دخالت در قوام و اصل ماهیت به‌عنوان جزئیت؛ همانند رکوع و سجود در نماز؛ که ماهیت در این‌جا نسبت به آن، بشرط شیء است؛ یعنی بعضی از امور هستند که در اصل نماز دخالت دارند، به‌گونه‌ای که اگر نباشند نمازی نیست؛ اما دخالتش از باب جزئیت است؛ مثل رکوع، سجده و ... که این‌ها جزء الصلاة هستند و در نماز دخالت دارند؛ یعنی اگر رکوع یا سجده و ... نباشد، صلاتی نخواهد بود. این‌ها به‌عنوان جزئیت دخالت در صلاة می‌کند؛ یعنی داخل در نماز هستند؛ رکوع، داخل در نماز است، سجود، داخل در نماز است. این عنوان جزئیت، آن‌هم جزئیت در اصل ماهیت است.

    2. بعضی از امور در قوام ماهیت دخالت دارند؛ اما نه با عنوان جزئیت، بلکه به‌عنوان شرطیت دخالت دارند؛ به‌گونه‌ای که اصل تقید داخل در ماهیت است و قید خارج خواهد بود. همانند طهارت و وضو نسبت به‌نماز.

شرط (چه در نماز، چه در روزه و چه در جاهای گوناگون دیگر چند قسم دارد: یک شرط متقدم، یک شرط متقارن و یک شرط متأخر؛ و به هر سه صورتش هست.

فرق شرط و جزء: «جزء داخلٌ في مامور به ولکن شرط خارج مامور به» جزء داخل در ماموربه است؛ اما شرط خارج از ماموربه، ولی با آن است.

شرط متقدم، مثل وضو؛ وضو در نماز دخالت دارد، چراکه اگر وضو نباشد، اصلاً نمازی نیست. اگر کسی وضو نگیرد و نماز بخواند، کأنّ اصلاً نمازی نخوانده است؛ لذا وضو شرط متقدم برای نماز است.

شرط متقارن، مثل استقبال قبله؛ استقبال قبله در اصل ماهیت نماز دخالت دارد و شرط مقارن و همراه نماز است؛ یعنی اگر کسی پشت به قبله نماز بخواند کأنّ اصلاً نمازی نخوانده و باید دوباره آن‌را از ابتدا بخواند.

شرط متأخر، مثل روزه؛ صحت روزه‌ی خانم مستحاضه که مشروط به انجام غسل در شب است که باید انجام بدهد که در روزه قبلش که در طول روز بوده، اثر دارد؛ یعنی آن غسلی که خانم مستحاضه در شب باید انجام بدهد، در صحت روزه‌ی آن روزش اثر دارد. این شرط متأخر است؛ یعنی با انجام غسل شب روزه‌ی او تمام است؛ اما اگر غسل نکند روزه‌ی آن روزش صحیح نیست. پس این شروط سه‌گانه (متقدم، متقارن و متأخر) در اصل ماهیت اثر دارد.

    3. دخالت در فردی از افراد ماهیت به‌عنوان جزئیت.

اما این دخالت در فرد ماهیت است نه در اصل ماهیت؛ یعنی نماز افرادی دارد. نماز در خانه، نماز در مسجد، نماز در کوچه، نماز در حمام. هر نمازی در هر جا یک فرد است. (نماز فرادی و نماز جماعت که هرکدام یک فردی از نماز است). نماز در مسجد، درحقیقت جزئی از نماز است و به‌عنوان جزئیت در نماز دخالت دارد؛ اما جزئیت در فرد این نماز دارد؛ یعنی در نماز في المسجد دخالت دارد.

این‌صورت از دخالت به‌خودی‌خود به دو قسم قابل تقسیم است: 1- دخالت ارتقائی در فرد. 2- دخالت انحطاطی در فرد.

دخالت ارتقائی همانند قنوت برای نماز؛ که در اصل ماهیت دخالتی ندارد؛ ولی موجب ارتقاء فرد نماز می‌شود؛ و یا تثلیث ذکر رکوع و سجده و غیره.

دخالت ارتقائی یعنی نماز شما فرد است، زمانی‌که در مسجد خوانده می‌شود، ثوابش بیشتر می‌گردد و ارتقا پیدا می‌کند. دخالت مسجد بودن سبب ارتقای نماز انسان می‌شود و به‌نحو جزئیت هم هست.

دخالت انحطاطی در فرد، همانند جمع میان دو سوره در نماز که «علی القول بکراهيته»؛ بنا بر مکروه بودن آن موجب کاهش ثواب نماز می‌شود و در اصل ماهیت نماز دخالت ندارد. این به‌نحو جزئیت است.

اگر در رکوع نماز، ذکر را یک‌بار بگویی، نمازت معمولی است؛ اگر سه بار بگویی، ثواب نمازت بیشتر است؛ یعنی نماز تو ارتقا پیدا می‌کند. این «تثليث ذکر الرکوع و تثليث ذکر السجدة» نماز انسان را ارتقاء می‌دهد؛ و این به‌عنوان جزء، در فرد نماز دخالت دارد نه در اصل نماز؛ چراکه اصل نماز با یک ذکر رکوع هم نماز است؛ اما گفتن ذکر رکوع برای سه بار، نماز انسان را بالاتر می‌برد و دخالت ارتقایی دارد؛ اما اگر در نماز بین دو سوره جمع کرد، «علی القول بکراهيته» خواندن این دو سوره فرد نماز انسان را پایین‌تر می‌آورد؛ یعنی این دخالت انحطاطی دارد.

    4. دخالت در فردی از افراد ماهیت به‌عنوان شرطیت.

این‌صورتِ دخالت هم به دو قسم تقسیم می‌شود: 1- دخالت ارتقائی؛ 2- دخالت انحطاطی.

دخالت ارتقائیِ شرط، همانند نماز «بشرط کونه جماعة»، نماز «بشرط کونه في المسجد»، شرط جماعت و شرط در مسجد بودن برای فرد افضل از نماز.

و دخالتِ انحطاطی شرط همانند، نماز «بشرط کونه في الحمام». همه این‌ها شرط است که دخالت در فردی از افراد ماهیت هم دارد؛ اما «في الحمام» به‌عنوان شرط، دخالتِ انحطاطی دارد؛ و «في المسجد» و «في الجماعة» دخالتِ ارتقایی دارد.

البته تقسیمات دیگری هم می‌تواند داشته باشد که همه‌ی قیود و شرایط، یا قیودِ وجودیه هستند که اصل ماهیت و فرد ماهیت نسبت به آن قیود بشرط شیء خواهد بود؛ و یا قیود عدمیه هستند که اصل ماهیت و فرد آن نسبت به آن قیود بشرط لا هستند.

حالا سخن درباره‌ی این است که این اقسام اربعه با فروعاتش در بحث صحیح و اعم چگونه وارد می‌شود؟ آیا در بحث صحیح و اعم، این لفظ -که در این‌جا برای صحیح وضع شده- با همه‌ی این دخالت‌ها (دخالت در جزئیت، دخالت در شرطیت، دخالت در اصل، دخالت در فرد ماهیت) وضع شده است، یا این‌که با بعضی از این دخالت‌ها وضع شده است؟ مرحوم آخوند& نظرش این است همه‌ی این دخالت‌ها در آن وجود دارد.

درباره‌ی قسم سوم و چهارم که مربوط به دخالت در ماهیت افراد بود، شکی نیست که داخل در بحث ما نیستند و در محل نزاع دخالتی ندارند؛ زیرا اصل ماهیت که محور نام‌گذاری هستند با آن قیود و بدون آن قیود وجود دارد و تأثیری بر آن ندارند؛ پس داخل در بحث نیستند.

اما قسم اول که دخالت در اصل ماهیت به‌عنوان جزئیت بود به‌طور حتم داخل در بحث و محل نزاع خواهد بود؛ چراکه نام «صلاة» را با فرض همه‌ی اجزاء آن بر «صلاة» صحیح می‌گذارد، چون قائل است که لفظ «صلاة» برای صحیح از آن وضع شده است؛ ولی اعمی برخی از اجزاء را دخیل در نام‌گذاری می‌داند؛ پس محل نزاع هست.

اما قسم دوم که دخالت در اصل ماهیت به‌عنوان شرط، تنها قسمی است که به‌طور جدی موردبحث واقع‌شده و محل اختلاف است که آیا داخل در بحث هست یا خیر؟

دراین‌باره مرحوم آخوند در ابتدای امر قائل به عدم دخول آن در بحث می‌شود؛ ولی بعدها در آخر بحث قائل به دخول آن در بحث می‌شود.

اقوال دیگری نیز وجود دارد که به‌تفصیل در جهات گوناگون منتهی می‌شود؛ همانند تفصیلی که محقق نائینی قائل شده است؛ تفصیلی که محقق عراقی قائل شده است؛ تفصیلی که مرحوم امام راحل+ در «تهذیب الاصول»[6] قائل شده است و همچنین تفصیلی که آية الله مکارم شیرازی بدان قائل شده است و در مباحث آینده بدان خواهیم پرداخت.

 


[2] اگر انسان ممکن نباشد و واجب باشد، اصلاً انسان نیست.
[3] رفت‌وآمد و حضور انسان دارای زمان است.
[4] انسان، ماده است و باید فضایی را اشغال کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo