سید ابوالفضل طباطبائی

خارج اصول

1401/11/11

بسم الله الرحمن الرحيم

 

موضوع: الأوامر/مادة الأمر /بیان مطالبی درباره‌ی آغاز دهه‌ی مبارکه‌ی فجر و سال‌روز ورود امام خمینی (ره) به ایران

 

به‌مناسبت دوازدهم بهمن، آغاز دهه‌ی مبارکه‌ی فجر انقلاب اسلامی و سال‌روز ورود امام راحل به سرزمین ایران اسلامی چند نکته‌ای را محضر شما عزیزان تقدیم می‌کنم.

آینده‌ای که تجربه شد

یک آینده داریم، یک حال و گذشته. گذشته ماضی است و آن‌را تجربه کرده‌ایم و دیروزمان تجربه شده است. حال و امروز ما نیز در حال تجربه است؛ و نسبت به آینده نیز باید منتظر بمانیم تا آن‌را تجربه کنیم.

انقلاب اسلامی ایران آینده‌ای را برای ما ترسیم کرده که ما آن‌را تجربه کرده‌ایم؛ لذا به انقلاب اسلامی می‌توان گفت: آینده‌ای که تجربه شده است.

اگر بخواهیم شخصیت مرحوم امام خمینی& را در جمله‌ای کوتاه معرفی نماییم، بایستی بگوییم که ایشان شخصیتی بشارت‌دهنده به آینده‌ای بود که ما آن‌را تجربه کرده‌ایم؛ چراکه پس از گذشت 44 سال از انقلاب اسلامی، آنچه که امام وعده داده بود، تحقق یافته است.

در طول تاریخ افراد فراوانی وجود داشته‌اند که از آینده‌ی خودشان خبر داده‌اند؛ لکن برخی از آن‌ها تحقق یافته و برخی دیگر نیز واقع نشده است.

البته این سخن درباره‌ی حضرات معصومین^ متفاوت است، چراکه تحقق بشارت‌های این بزرگواران مسلم و حتمی است و هر آنچه که آن‌ها فرموده‌اند واقع شده است.

اما امام خمینی+ ازجمله شخصیت‌هایی بود که بسیاری از واقع‌بینی‌ها، آینده‌نگری‌ها و بشارت‌هایی که داده بود، تحقق یافت و آن‌ها را در زندگی خود تجربه کرده‌ایم؛ و این مهم‌ترین نکته در تقویت باور ما نسبت به آینده است.

هنگامی‌که می‌گوییم، 44 سال از انقلاب گذشته و هر آنچه که امام+ پیش‌بینی کرده بود تحقق یافته است؛ این عقیده برای امیدوار شدن و باور داشتن نسبت به آینده بسیار مؤثر است؛ لذا امروز دشمن تلاش می‌کند که گذشته‌ی تجربه شده را ناموفق نشان بدهد و بگوید هر آنچه که ایشان بشارت داده، تحقق پیدا نکرده است؛ و اگر این باور را از دست بدهیم، از لحاظ عقیده نسبت به آن‌ها ضعیف می‌شویم؛ ولی اگر گذشته‌ی خودمان را قوی بدانیم آینده‌مان هم قوی خواهد بود.

البته این سخن هرگز بدین معنا نیست که در زمان امام+ و پس از ایشان هیچ مشکلی رخ نداده است! ولی به‌رغم همه‌ی این مشکلات، ایشان در اوج سختی‌ها ما را به آینده‌ای بشارت داده که انفجار نور بود و ما آن‌را تجربه کرده‌ایم. لذا انقلاب امام+ را باید معجزه‌ی عصر نامید و لا غیر.

تحقق انقلابی همانند انقلاب اسلامی ایران در اوضاع زمانی آن روز، به‌غیراز راه معجزه ممکن نبود.

امام انقلابی به‌وجود آورد که به‌تمام ‌معنا انقلابی الهی و خدایی بود.

«الإمام الخميني هو المبشر بأُفولِ إمبراطوريةِ الشرِّ».

یکی از بشارت‌های مهم امام+ این بود که ایشان بشارت‌دهنده به افول امپراتوری شرارت و ابرقدرت دنیا؛ یعنی آمریکا بود. این بشارت هم زمانی داده شد که همه‌ی دشمنان ایران اسلامی دندان تیز کرده بودند و انقلاب ما هم نهال کوچکی بود که تازه روئیده بود و ممکن بود با یک سیلی کوچک بلرزیم و زمین بخوریم؛ اما در آن زمان امام+ بشارت داد که ما امریکا را زیر پا له می‌کنیم.

این بشارت‌های تجربه‌شده، زمانی ارائه شد که سخت‌ترین زمان‌ها برای انقلاب بود و کسی نمی‌توانست وقوع آن‌ها را حتی حدس بزند.

در اوج سختی‌ها بود که امام بشارت به‌تغییر روند جامعه‌ی بین‌المللی و جهانی می‌دهد، درحالی‌که در اوج سختی‌ها، گرفتاری‌ها و در محاصره بودیم.

ریشه‌ی این بشارت‌های امام نهفته در بشارت‌هایی بود که پیش‌تر نیز در اوج سختی‌های دوران معصومین^ نیز این‌چنین بشارت‌هایی توسط پیامبر اکرم| و اهل بیت ایشان^ داده شده است.

از آن جمله، ماجرای خندق و صخره سنگینی که پیامبر به آن ضربه زد و به چند تکه کرد. این ماجرا را همه نقل کرده‌اند و از متواترات است.

شیخ صدوق& دراین‌باره این‌گونه روایت فرموده است:

مُحَمَّدُ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ إِبْرَاهِيمَ الْمُعَاذِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْفَرَجِ الشُّرُوطِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدُ بْنُ يَزِيدَ بْنِ الْمُهَلَّبِ قَالَ: حَدَّثَنَا أَبُو أُسَامَةَ قَالَ: حَدَّثَنِي عَوْفٌ عَنْ مَيْمُونٍ قَالَ: أَخْبَرَنِي الْبَرَاءُ بْنُ عَازِبٍ قَالَ: «لَمَّا أَمَرَ رَسُولُ اللَّهِ| بِحَفْرِ الْخَنْدَقِ عَرَضَتْ لَهُ صَخْرَةٌ عَظِيمَةٌ شَدِيدَةٌ فِي عَرْضِ الْخَنْدَقِ لَا تَأْخُذُ مِنْهَا الْمَعَاوِلُ، فَجَاءَ رَسُولُ اللَّهِ| فَلَمَّا رَآهَا وَضَعَ ثَوْبَهُ وَ أَخَذَ الْمِعْوَلَ، وَقَالَ: بِسْمِ اللَّهِ وَضَرَبَ ضَرْبَةً فَكَسَرَ ثُلُثَهَا، وَقَالَ: اللَّهُ أَكْبَرُ أُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ الشَّامِ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُبْصِرُ قُصُورَهَا الْحَمْرَاءَ السَّاعَةَ، ثُمَّ ضَرَبَ الثَّانِيَةَ، فَقَالَ: بِسْمِ اللَّهِ، فَفَلَقَ ثُلُثاً آخَرَ، فَقَالَ: اللَّهُ أَكْبَرُ أُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ فَارِسَ وَاللَّهِ إِنِّي لَأُبْصِرُ قَصْرَ الْمَدَائِنِ الْأَبْيَضَ، ثُمَّ ضَرَبَ الثَّالِثَةَ، فَفَلَقَ بَقِيَّةَ الْحَجَرِ وَ قَالَ: اللَّهُ أَكْبَرُ أُعْطِيتُ مَفَاتِيحَ الْيَمَنِ وَ اللَّهِ إِنِّي لَأُبْصِرُ أَبْوَابَ الصَّنْعَاءِ مَكَانِي هَذَا»[1] .

براء بن عازب مى‌گويد: آنگاه كه پيامبر اکرم| فرمان حفر خندق را صادر فرمود، سنگ صخره مانندى در پهنای آن آشکار گشت کلنگ‌ها در آن کارگر نبود. به‌ناچار رسول اكرم | نزديك آمد و جامه خويش بر زمين گذاشت و کلنگ به‌دست گرفت و گفت: «بسم‌الله». با يك ضربت[پیامبر] ناگهان یک‌سوم سنگ سخت و بزرگ ترك خورد. پيامبر| فرمود: الله اكبر. اکنون كليدهاى شام را به‌دست من دادند و سوگند به‌خداوند كه هم‌اكنون قصرهای سرخ آن سرزمین را مشاهده مى‌كنم. آنگاه براى بار دوم گفت «بسم‌الله» و يك‌سوم ديگر سنگ شکافت. پيامبر| فرمود: الله اكبر؛ اکنون كليدهاى فارس را به‌دست من دادند. سوگند به‌خداوند كه قصرهای سفید مدائن را مشاهده مى‌كنم. پيامبر| کلنگ را [برای بار سوم] به سنگ زد و يك‌سوم ديگر سنگ شکست و فرمود: اکنون كليدهاى يمن را به‌دست من دادند. از اينجا دروازه‌هاى شهر «صنعاء» را مشاهده مى‌كنم.

این بشارت در حالی بود که محاصره شدید بود و کسی تصور تحقق آن‌را نمی‌کرد، و اتفاقاً شبهه هم می‌کردند که چگونه می‌شود این‌مطلب را پذیرفت.

کلینی نیز دراین‌باره این‌گونه نقل می‌کند:

سَهْلُ بْنُ زِيَادٍ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ، عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ، عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ، عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ× قَالَ: «لَمَّا حَفَرَ رَسُولُ اللَّهِ| الْخَنْدَقَ مَرُّوا بِكُدْيَةٍ، فَتَنَاوَلَ رَسُولُ اللَّهِ| الْمِعْوَلَ مِنْ يَدِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ× أَوْ مِنْ يَدِ سَلْمَانَ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ، فَضَرَبَ بِهَا ضَرْبَةً فَتَفَرَّقَتْ بِثَلَاثِ فِرَقٍ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ|: لَقَدْ فُتِحَ عَلَيَّ فِي ضَرْبَتِي هَذِهِ كُنُوزُ كِسْرَى وَقَيْصَرَ فَقَالَ: أَحَدُهُمَا لِصَاحِبِهِ يَعِدُنَا بِكُنُوزِ كِسْرَى وَقَيْصَرَ وَمَا يَقْدِرُ أَحَدُنَا أَنْ يَخْرُجَ يَتَخَلَّى‌»[2] .

از امام صادق× روایت كرده‌اند كه حضرت فرمود: هنگامی‌که (در جنگ خندق) رسول خدا| خندق را حفر می‌کرد مسلمانان به سنگ سختی رسیدند (كه کلنگ در آن اثر نمی‌کرد)، رسول خدا| کلنگ را از دست امیرمؤمنان علی× - يا از دست سلمان رضی‌الله‌عنه - گرفت و ضربتی بدان سنگ زد كه سه تکه شد، رسول خدا| فرمود: در اين ضربتی كه زدم گنج‌های پادشاه ایران و روم براى من فتح شد، يكى از آن دو (اولی و دومی) به رفیقش گفت: به‌ما وعده‌ی گنج‌های پادشاه ایران و روم را می‌دهد با این‌که (از شدت ترسى كه ما از دست اين يك مشت دشمن اندک داریم) قادر نيستيم براى قضای حاجت از اينجا دور شویم.

این شبهات در زمان پیامبر| نیز وجود داشت؛ اما ایشان در اوج ناباوری و در اوج شبهات وعده می‌داد که آینده از آن ماست؛ لذا درباره‌ی وعده‌هایی که داده شده شک نکنیم.

مرحوم امام و مقام معظم رهبری نیز این‌گونه بشارت‌هایی داده و می‌دهند و همان‌گونه که مسلمانان زمان پیامبر| تجربه کردند ما نیز بشارت‌های امام را تجربه کردیم، و در مورد بشارت‌های مقام معظم رهبری بخشی از آن‌را تجربه کردیم و بخشی از آن‌ها هم مربوط به آینده است.

در حضور علمای سوریه، حضرت آقا فرمودند: شما را ببینم که در قدس نماز می‌خوانید[3] ؛ وزیر اوقاف سوریه گفت: «وأنت امامنا في القدس»؛ شما امام ما در قدس هستید. حضرت آقا فرمودند: شما را می‌بینم که «ستصلون في القدس صلاة جماعةً».

مرحوم امام+ فرمود: «سنسحق أمريكا تحت أقدامنا».

اگر منصفانه و بدون هیچ‌گونه قصد و غرضی بخواهیم قضاوت کنیم، آیا امروز این سخن امام را در حوزه‌ی سیاست، در حوزه دیپلماسی و در نگاه مردم جهان تجربه نکرده‌ایم؟

آیا امروز واقعاً افول آمریکا بیشتر از گذشته نشده است؟ آیا اصلاً قابل مقایسه با قدیم هست.

در ماجرای تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در تهران، آیا وعده‌ی امام+ را تجربه نکردیم؟!

در داستان سقوط هواپیماهای آمریکایی در طبس که امام فرمود: شن‌ها جند الله بودند، آیا سخن و وعده‌ی امام را تجربه نکردیم؟! آیا آمریکا آن روز زیر پای ایرانیان قرار نگرفت؟!

در تغییر سفارت رژیم صهیونیستی به سفارت فلسطین، آیا وعده‌ی امام تحقق پیدا نکرد؟!

آیا در دوره‌ی هشت‌ساله دفاع مقدس که همه‌ی دشمنان تمام امکانات خود را روی هم ریختند تا ایران را شکست بدهند؛ اما یک وجب از خاکمان را در اختیار دشمن قرار ندادیم؛ آیا بشارت وعده امام راحل را مبنی بر اینکه ما پیروز جنگ هستیم تجربه نکردیم؟!

افول آمریکا در منطقه

امروزه حقیقتاً و به‌دور از هرگونه غرض و نگاهی جناحی، آیا برنده آمریکا است یا جمهوری اسلامی ایران؟

مشکلات درونی فراوان وجود دارد؛ آمریکا هم مشکل دارد؛ اما جمهوری اسلامی ایران و آمریکا را کنار هم بگذارید و ببینید، کدام‌یک پیشرفت بیشتری داشته‌اند و کدام‌یک پسرفت داشته‌اند؟!

باز نمی‌خواهیم بگوییم که آمریکا در دنیا تأثیرگذار نیست، یا اعوان‌وانصار در دنیا ندارد، چرا دارد؛ اما باید ببینیم که ایران و آمریکا کجا بودند و الآن ما کجا هستیم و آمریکا کجاست؟!

امروزه اگر جمهوری اسلامی ایران نخواهد، آیا آمریکا می‌تواند در جهان کاری به‌راحتی انجام بدهد؟!

حاج قاسم سلیمانی -که درود و رضوان الهی بر او باد- توطئه‌ی آمریکا را تغییر داد!

زمانی‌که سربازان آمریکایی در خلیج فارس مقابل فرزندان امام خمینی زانو زدند و گریه می‌کردند، آیا حقیقتاً این سخن مرحوم امام+ که فرمود: ما آمریکا را زیر پایمان له می‌کنیم، تجربه نکردیم؟!

یا زمانی‌که پهباد غول‌پیکر «RQ-170»؛ آرکیو 170 آمریکایی را شکار کردیم و بر زمین نشاندیم و آن‌را به‌نمایش گذاشتیم، آیا احساس نکردیم که آمریکا امروز زیر پای ایران اسلامی له شده است.

یا امروزه، وقتی‌که گستردگی محور مقاومت را مشاهده می‌کنیم که ملت‌های فراوانی در این محور هستند و تأثیرگذار می‌باشند، آیا تجربه‌ی جمله‌ی امام خمینی+ نیست؟ آیا تجربه‌ی بشارت‌های مقام معظم رهبری نیست؟ یک زمان فقط در ایران و مرگ بر امریکا می‌گفتند؛ ولی الآن در سراسر دنیا این شعار را خصوصاً در روز قدس سر می‌دهند.

آمریکا تلاش می‌کرد که فلسطین فراموش بشود؛ اما در بازی‌های جام جهانی شما دیدید که پرچم فلسطین از سوی کشورهای گوناگون تقریباً در بیشتر بازی‌ها برافراشته شد

و یا آن بشارتی که مقام معظم رهبری به سید حسن نصرالله دادند مبنی بر این‌که امیدوار باشید که پس از این جنگ شما به قدرت منطقه‌ای تبدیل خواهید شد، درحالی‌که هیچ‌کس این‌مطلب را باور نمی‌کرد، آیا این‌ها تجربه‌ی تحقق بشارت‌ها نیست.

وقتی‌که مقام معظم رهبری در همین مشهد و حرم مطهر امام رضا× اسرائیل را تهدید کردند که اگر غلطی بکند حیفا و تل‌آویو را با خاک یکسان می‌کنیم، آیا تحقق سخن امام+ نبود.

«لو ارتكبَت إسرائيلُ أصغرَ غلطةٍ، فإننا سَنُسَوِّي تل‌آويو وحيفا بالتراب».

یا آن‌گاه که نخست‌وزیر ژاپن، نامه‌ی رئیس‌جمهور وقت آمریکا (ترامپ احمق) را برای مقام معظم رهبری آورد و از سوی ایشان رد شد و ایشان فرمودند که من او را لایق تبادل نامه هم نمی‌دانم، آیا احساس نکردید که این تجربه‌ی سخن امام به زبان خلف صالح اوست؟

اگر این بشارت‌ها تجربه شده است، آینده نیز از آنِ ملت ایران و محور مقاومت و مردم مظلوم جهان خواهد بود و هیچ شک و تردیدی نباید دراین‌باره داشته باشیم.

لذا اگر بخواهیم مرحوم امام+ را در یک جمله معرفی کنیم، می‌گوییم که امام بشارت‌دهنده‌ای به آینده و جمهوری اسلامی ایران بود که ما آن‌را تجربه کرده‌ایم.


[3] - دیدار وزیر اوقاف و جمعی از علمای سوریه با رهبر انقلاب10/12/1396.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo