درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/07/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/واجبات منى /فرع سوم از مساله اول

فرع سوم از مساله اول: ولو لم يتذكّر إلى‌ بعده فالأحوط الرمي من قابل ولو بالاستنابة.

تحدید زمان قضای رمی جمره مورد اختلاف است و در این رابطه سه قول در بین علمای شیعه وجود دارد:

    1. ظاهر فرمایش شیخ ره در کتاب "النهایة" است که ملاک وجوب یا عدم وجوب رجوع و انجام رمی را بودن در مکه (وبه طریق اولی در منی) و یا خروج از مکه قرار داده و در صورت اول، حکم به وجوب رمی مطلقا کرده (خواه وقت رمی باقی باشد یعنی در ایام تشریق باشد (یازده، دوازده و سیزدهم ذیحجه) و خواه سپری شده باشد، و در صورت دوم حتی اگر صورت زمان رمی نیز باقی باشد رمی، واجب نخواهد بود، عبارت ایشان ره این است:

ومن نسي رمي الجمار إلى أن أتى مكة، عاد إلى منى، ورماها، وليس عليه شئ.وحكم المرأة في جميع ما ذكرناه حكم الرجل سواء.فإن لم يذكر إلى أن يخرج من مكة، لم يكن عليه شئ.إلا أنه إن حج في العام المقبل، أعاد ما كان قد فاته من رمي الجمار.[1]

بخش اول از این قول را محقق خوئی ره اختیار کرده و فرموده است: أن مقتضی إطلاق صحاح معاویة بن عمار لزوم الرجوع و الرمی متی تذکر و لو کان بعد أیام التشریق[2] ، اما بخش دوم از این قول (عدم وجوب رجوع مطلقا ولو بقی زمان الرمی) از گفتار ایشان استفاده نمی شود.

    2. تا زمانی که در مکه است عود به منی واجب است مطلقا (خواه وقت رمی باقی باشد یا تمام شده باشد) ولی اگر از مکه خارج شده باشد فقط در صورتی که وقت رمی باقی باشد برگشتن به منی واجب است.

محقق ره در شرائع این قول را اختیار کرده و می فرماید: و لو نسي رمي الجمار حتى دخل مكة رجع و رمى- فإن خرج من مكة لم يكن عليه شي‌ء إذا انقضى زمان الرمي[3] ... .

این قول در بخش اول {وجوب عود به منی تا زمانی که در مکه است مطلقا(خواه وقت رمی باقی باشد یا نه)}با قول اول موفق است ولی با اطلاق بخش دوم از آن قول، متفاوت است و بر وجوب عود به منی در صورت بقاء وقت رمی دلالت می کند.

    3. میزان وجوب عود به منی، بقاء یا عدم بقاء وقت رمی است یعنی اگر وقت رمی باقی باشد لازمه اش برگشته و رمی کند (خواه در منی یا مکه باشد و خواه خارج شده باشد) و در صورت عدم بقاء وقت رمی، برگشتن به منی و انجام رمی لازم نیست حتی اگر در منی یا مکه و یا در طریق باشد.

چنین قولی ظاهر فرمایش امام خمینی ره در متن تحریرالوسیله است.

با توجه به اینکه مصدر این اقوال روایات است لازم است روایاتی را که در این زمینه وارد شده اند از نظر بگذرانیم.

در ما نحن فیه دو روایت وارد شده (هر چند ظاهر کتاب "الوسائل" و کتابهای فقهی، وجود چهار روایت است ولی با توجه به اینکه سه روایت را معاویة بن عمار نقل کرده و غالبا ابن ابی عمیر از او نقل کرده و اختلاف چندانی در عبارتشان وجود ندارد آنها را متعدد نمی دانیم).

    1. صحیحه معاویة بن عمار که یکبار به واسطه فضالة بن ایوب از معاویة بن عمار و یکبار به واسطه ابن ابی عمیر از معاویة بن عمار نقل شده است، لذا هر سه عبارت را مورد ملاحظه قرار می دهیم:

محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن الحسين بن سعيد عن فضالة بن أيوب، عن معاوية بن عمار قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام ما تقول في امرأة جهلت أن ترمي الجمار حتى نفرت إلى مكة؟ قال: فلترجع فلترم الجمار كما كانت ترمي، والرجل كذلك.[4]

وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: قلت: رجل نسي (رمي) الجمار حتى أتى مكة، قال: يرجع فيرمها يفصل بين كل رميتين بساعة، قلت: فاته ذلك وخرج، قال: ليس عليه شئ الحديث.[5]

وبإسناده عن موسى بن القاسم، عن النخعي، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: رجل نسي رمى الجمار، قال: يرجع فيرميها قلت: فإنه نسيها حتى أتى مكة، قال: يرجع فيرمي متفرقا يفصل بين كل رميتين بساعة، قلت: فإنه نسي أو جهل حتى فاته وخرج، قال: ليس عليه أن يعيد. أقول: حمله الشيخ على مضي أيام التشريق فيرمي في القابل لما مضى ويأتي.[6]


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo