درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/08/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/واجبات منى /المسألة الخامسة

المسألة الخامسة: يستناب في الرمي عن غير المتمكّن كالأطفال والمرضى‌ والمُغمى‌ عليهم، ويستحبّ حمل المريض مع الإمكان عند المرمى‌ ويُرمى‌ عنده، بل هو أحوط، ولو صحّ المريض أو أفاق المُغمى‌ عليه بعد تماميّة الرمي من النائب، لاتجب الإعادة، ولو كان ذلك في الأثناء استأنف من رأس، وكفاية ما رماه النائب محلّ إشكال.[1]

محقق ره در شرائع فرموده است: و يجوز أن يرمي عن المعذور كالمريض.[2]

علامه ره در منتهی فرموده است: و يجوز أن يرمى عن العليل و المبطون و المغمى عليه و الصبيّ و من أشبههم من أصحاب الأعذار‌؛ للضرورة.[3]

صاحب جواهر ره فرمودند: ولا خلاف أجده في أنه يجوز أن يرمى عن المعذور كالمريض إذا لم يزل عذره وقت الرمي[4] .

و چون مسئله، منصوصه است برخی از روایات وارده ذر این زمینه را ذکر می کنیم:

    1. صحیحه ای که معاویة بن عمار و عبدالرحمن بن حجاج جمیعاً از امام صادق علیه السلام روایت کرده اند:

محمد بن علي بن الحسين بإسناده عن معاوية بن عمار وعبد الرحمان بن الحجاج جميعا عن أبي عبد الله عليه السلام قال: الكسير والمبطون يرمى عنهما، قال: والصبيان يرمى عنهم.[5]

این روایت با روایت سوم همین باب که از نظر سند صحیح است متحد است منتهی اولی را صدوق ره و دومی را کلینی ره نقل کرده است.

عبدالرحمن بن حجاج علاوه بر اینکه توثیق خاص دارد (کان ثقة ثقة، ثبتاً وجهاً) از بزرگان اصحاب امام صادق علیه السلام و خواص و اصحاب سرّ و مورد اعتماد آن حضرت شمرده شده و روایاتی نیز در مدح وی وارد شده مثل اینکه امام کاظم علیه السلام فرموده است: "انّه ثقیل الفؤاد" یعنی جایگاه ویژه و عظیمی در قلب دارد، کما اینکه توثیقا عامه نیز در مورد وی وارد شده است.

    2. موثقه اسحاق بن عمار بنابر نقل کلینی ره

وعن أبي علي الأشعري، عن محمد بن عبد الجبار، عن صفوان بن يحيى، عن إسحاق بن عمار قال: سألت أبا إبراهيم عليه السلام عن المريض ترمى عنه الجمار؟ قال: نعم يحمل إلى الجمرة ويرمى عنه.[6]

    3. همان موثقه اسحاق بن عمار بنابر نقل صدوق که در آخرش اضافه ای نسبت به نقل کلینی ره دارد.

وبإسناده عن إسحاق بن عمار أنه سأل أبا الحسن موسى عليه السلام عن المريض ترمى عنه الجمار؟ قال: نعم يحمل إلى الجمرة ويرمى عنه، قلت: لا يطيق " ذلك "، قال: يترك في منزله ويرمى عنه.[7]

فرع دوم: ويستحبّ حمل المريض مع الإمكان عند المرمى‌ ويُرمى‌ عنده، بل هو أحوط،

چنین حکمی از موثقه اسحاق بن عمار که ذکرش گذشت، استفاده می شود.

فرع سوم: ولو صحّ المريض أو أفاق المُغمى‌ عليه بعد تماميّة الرمي من النائب، لاتجب الإعادة،

روشن است که در صورت امکان باید خود حاجی، اقدام به رمی نماید و در صورتی که امکان رمی "بنفسه" ندارد استابه می کند، بنابراین وقتی که نائب از طرف حاجی رمی می کند امتثال امر صورت گرفته و لزوم اعاده نیازمند دلیل است لذا اگر عذر مرتفع شود و وقت برای انجام رمی توسط شخص حاجی باقی باشد ظاهرا نیازی به انجام مباشری رمی نیست و چنین حکمی مقتضای قاعده إجزاست که در اصول تحقیق شده، گذشته از اینکه مقتضای روایاتی که در ما نحن فیه وارد شده اند حکم به إجزا است همانگونه که متفاهم عرفی از روایات، همین است؛ زیرا مفاد روایات، بیان صرف مشروئیت نیابت در رمی نیست بلکه در مقام بیان صحت رمی نائب در موارد عذر و عدم لزوم اعاده است.

فرع چهارم: ولو كان ذلك في الأثناء استأنف من رأس، وكفاية ما رماه النائب محلّ إشكال.

در صورتی که عذر در اثناء رمی بر طرف شود و برای حاجی اتیان مجموع رمی به صورت مباشری ممکن باشد، نائب نمی تواند بعد از زوال عذر (به هوش آمدن بی هوش یا سالم شدن مریض) بقیه رمی را کامل کند.

آنچه در این صورت محل بحث است، این است که آیا لازم است حاجی بعد از زوال عذر، مجموع رمی را ازسر بگسرد یا به آنچه نائب انجام داده اکتفاء کرده و باقیمانده را کامل می کند؟

از آنجا که نیابت بر خلاف قاعده است و جریان آن در هر موردی نیازمند دلیل دلالتگر بر آن است و شمول روایتی که گذشت بر ما نحن فیه، روشن نیست، حکم به استیناف مجموع رمی از ابتدا می شود؛ فلذا اکتفا نمودن به آنچه نائب، رمی کرده، مواجه با اشکال است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo