درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/08/21

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/واجبات منى /المسألة الثامنة: یعتبر فی الهدی امور/امر اول

المسألة الثامنة: يعتبر في الهدي امور:

الأوّل: السنّ، فيعتبر في الإبل الدخول في السنة السادسة، وفي البقر الدخول في الثالثة على الأحوط، والمعز كالبقر، وفي الضأن الدخول في الثانية على الأحوط.[1]

فقهای شیعه اتفاق نظر دارند که شتر، گاو و بز در هدی باید "ثنی" باشند و در میش "جَذَع" کفایت می کند، بطوری که مرحوم صاحب مدارک، این حکم را ممالاخلافٌ‌فیه دانسته است.(المدارک ج8ص26).

مرحوم نراقی در المستند می فرماید: إن كان الهدي إبلا أو بقرا أو معزا يجب أن يكون ثنيّا ، وإن كان ضأنا يجزئ فيه الجذع ، بلا خلاف فيه يعلم[2] .

صاحب جواهر ره نیز پس از نقل چنین عبارتی از محقق ره فرموده است: بلا خلاف اجده فی الحکم (الجواهر ج19ص126).

بنابراین می توان گفت: ضابطه کلی در مورد سن حیوانات، مورد اتفاق فقهاء است و اگر اختلافی وجود دارد در تفسیر دو لفظ "ثَنی – جذع" است. این ضابطه کلی را می توان از صحیحه عیص بن القاسم که بواسطه امام صادق علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل کرده، استفاده نمود.

محمد بن الحسن باسناده عن موسى بن القاسم، عن عبد الرحمان، عن صفوان عن عيص بن القاسم، عن أبي عبد الله عليه السلام عن علي عليه السلام أنه كان يقول: الثنية من الإبل، والثنية من البقر، والثنية من المعز، والجذعة من الضأن.[3]

البته این حدیث از اطلاق برخوردار است؛ فلذا هم اُضحیة و هم هدی را شامل می شود.

اما در مورد شتر، نص و فتوی متوافتند بر اینکه، کمترین مرتبه آن که مجزی است "ثنی" است که 5 سال را تمام کرده و داخل 6 سال شده باشد، اما در مورد گاو اختلاف شده، عده ای "ثنی" را گاوی می دانند که یکسال را تمام کرده و وارد سال دوم شده و عده ای می گویند: گاوی است که داخل سه سالگی شده که ئندانهای ثنایایش دراین سنّ می افتند.

هر چند ظاهر صحیحه حلبی از امام صادق علیه السلام:

وعن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن حماد، عن الحلبي قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الإبل والبقر أيهما أفضل أن يضحى بها؟ قال: ذوات الأرحام، وسألته عن أسنانها، فقال: أما البقر فلا يضرك بأي أسنانها ضحيت وأما الإبل فلا يصلح إلا الثنى فما فوق [4] ، عدم اعتبار سن خاص در گاو است ولی صدق "بقر" و انطباق چنین عنوانی متوقف بر گذشت زمانی است؛ زیرا گوساله را در عربی "عجل" می گویند؛ فلذا حداقل باید یکسال بگذرد تا این لفظ صدق کند.

در مورد گاو صحیحه محمد بن حمران از امام رضا علیه السلام نیز وارد شده:

وعن علي، عن أبيه، عن ابن أبي نجران، عن محمد بن حمران، عن أبي عبد الله عليه السلام قال: أسنان البقر تبيعها ومسنها في الذبح سواء[5] ، که لفظ "تبعیة" در آن ذکر شده که مراد از آن گائی است که یکسال را تمام کرده و وارد دوسالگی شده باشد، لذا می توان گفت: مراد از "تبعیة" همان "ثنی" است.

از آنچه گفتیم روشن می شود اختلافی در مورد گاو در روایات وجود ندارد و وجهی برای احتیاط وجوبی که در متن تحریرالوسیله آمده، نیست و صرفاً جای احتیاط استحبابی است.

اما در مورد غنم بین دو نوع (بز – میش) تفصیل وجود دارد، در بُز، ثنی یا بالاتر از آن معتبر است و ثنی در اینجا همانند ثنی در گاو است، ولی در مورد میش، تعدادی از روایات، اکتفاء به جَذَع را اقتضا می کنند، از جمله:

     صحیحه عیص که گذشت.

     صحیحه عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام

وعنه، عن عبد الرحمان، عن ابن سنان قال: سمعت أبا عبد الله عليه السلام يقول يجزي من الضأن الجذع، ولا يجزي من المعز الا الثنى.[6]

     صحیحه محمد بن مسلم از احدهما علیهم السلام

وبإسناده عن الحسين بن سعيد، عن صفوان بن يحيى، وفضالة، عن العلاء عن محمد بن مسلم، عن أحدهما أنه سئل عن الأضحية، فقال: أقرن " إلى أن قال: " والجذع من الضأن يجزي، والثني من المعز الحديث.[7]

     صحیحه حماد بن عثمان از امام صادق علیه السلام

وبإسناده عن أحمد بن محمد بن عيسى، عن البرقي، عن محمد بن يحيى، عن حماد بن عثمان قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام أدنى ما يجزي من أسنان الغنم في الهدي، فقال: الجذع من الضأن، قلت: فالمعز قال: لا يجوز الجذع من المعز، قلت: ولم؟ قال: لان الجذع من الضأن يلقح، والجذع من المعز لا يلقح.[8]

     صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام

وعنه، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام (في حديث) قال: ويجزي في المتعة الجذع من الضأن، ولا يجزي جذع من المعز.[9]

هر چند در تفسیر لفظ "جَذَع" اختلاف شده، گاهی آن را گوسفندی می دانند که وارد دوسالگی شود و گاهی گوسفندی می دانند که وارد دوسالگی نشده باشد و گاهی آن را گوسفندی می دانند که 7 ماهه باشد و گاهی به 6 ماهه می گویند، ولی با توجه به اینکه ثنی در گوسفند به حیوانی که یکسال را تمام کرده باشد می گویند، لازم است جذع به کوچکتر از آن گفته شود تا اختلاف بین ثنی و جذع که در روایات مورد تصریح قرار گرفته است، تحقق پیدا کند.

با توجه به اختلافی که در تفسیر این دو لفظ وجود دارد و هیچکدام از تفاسیر ثابت نیست لازم است به اصل عملی که احتیاط است رجوع کنیم.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo