درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/08/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/واجبات منى /امر دوم از مسئله هشتم/امر سوم از مسدله هشتم

الثاني: الصحّة والسلامة، فلايجزي المريض حتّى الأقرع على الأحوط.[1]

به نظر می رسد که حضرت امام خمینی ره این شرط را از شرط چهارم (أن يكون تامّ الأجزاء) استخراج نموده، کما اینکه محقق ره در شرائع، صحت و سلامت را ذکر نکرده و فقط به ذکر ضابطه اکتفا نموده و فرموده است: الثالث أن يكون تاما[2] .

محتمل است که ذکر مستقل این شرط از آن جهت باشد که شرط چهارم، به تام بودن از نظر کمّی برمی گردد ولی مراد از صحت، تمامیت کیفی است.

این شرط را می توان از صحیحه علی بن جعفر که در مقام بیان ضابطه کلیه است استفاده کرد،

محمد بن علي بن الحسين باسناده عن علي بن جعفر أنه سأل أخاه موسى ابن جعفر عليهما السلام عن الرجل يشتري الأضحية عوراء فلا يعلم إلا بعد شرائها، هل تجزي عنه؟ قال: نعم إلا أن يكون هديا واجبا فإنه لا يجوز أن يكون ناقصا.[3]

چرا که "أعور" حیوانی است که حسّ یکی از دو چشم از بین برود، در مقابل "أعمی" که حس هر دو چشم از بین رفته است.

ضابطه کلیه ای که از این صحیحه استفاده می شود مانعیت نقص و یا شرطیت تمام در هدی واجب است (خواه قبل از خریدن، علم به نقص داشته باشد و خواه بعد از خریدن، علم پیدا کند – ردّ حیوان ممکن باشد یا به – امکان تبدیل ناقص به فرد غیرناقص وجد داشته باشد یا نه).

آنچه در این صحیحه وارد شده، عدم نقصان است ولی روشن است که وقتی عیبهائی مانند (أعور بودن – بریده بودن گوش) مانع از إجزاء باشد مرض مزمن و هرگونه مریضی که موجب فساد گوشت حیوان شود به طریق اولی مانع از إجزاء خواهد بود.

همچنین می توان برای این شرط به آنچه در حدیث نبوی صل الله علیه و آله و سلم که از براء بن عازب وارد شده است، استدلال نمود که: قَامَ رَسُولُ اللهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ هَكَذَا وَيَدِي أَقْصَرُ مِنْ يَدِهِ فَقَالَ: " أَرْبَعٌ لَا يُجْزِينَ: الْعَوْرَاءُ الْبَيِّنُ عَوَرُهَا ، وَالْمَرِيضَةُ الْبَيِّنُ مَرَضُهَا ، وَالْعَرْجَاءُ الْبَيِّنُ ظَلَعُهَا ، وَالْكَسِيرَةُ الَّتِي لَا تَنْقَى[4] .

علامه ره در تفسیر این حدیث فرموده است: و معنی البین عورها، التی إنخسفت عینها و ذهبت، فان ذلک ینقصها؛ لان شحمة العین عضو یستطاب أکله، و العرجاء البيّن عرجها: التي عرجها متفاحش يمنعها السير مع الغنم و مشاركتهنّ في العلف و الرعي فتهزل،... و در ادامه فرموده است: و المريضة قيل: هي الجرباء؛ لأنّ الجرب يفسد اللحم. و الأقرب اعتبار كلّ مرض يؤثّر في هزالها و في فساد لحمها.[5]

معلوم می شود که بیکاری اگر به نحوی باشد که بدون اینکه موجب فساد گوشت شود به سرعت درمان شود، ایجاد مشکل نمی کند.

لفظ "أقرع" که در تحریر الوسیله آمئه، حیوانی است که در اثر بیماری، موی سرش ریخته باشد و وقتی مریضی را تحت عنوان نقص داخل بدانیم. دخول "أغرق" در تحت عنوان نقص، روشن تر خواهد بود.

الثالث: أن لايكون كبيراً جدّاً.[6]

با فحص که در فتاوی و نصوص انجام دادیم، دلیلی بر مانعیت "سنّ با لا = کبیر" نیافتیم و به نظر مس رسد که این اشتباه از تحریف "کسیرة" به "کبیرة" در روایت براءبن عازب پیدا شده است و آنچه صحیح است لفظ "کسیره = استخوان شکسته" است نه کبیر به معنای پیر.

علامه ره در تذکره فرموده: ويجب أن يكون تامّا‌ ، فلا تجزئ العوراء ، ولا العرجاء البيّن عرجها ، ولا المريضة البيّن مرضها ، ولا الكسيرة التي لا تنقي ، وقد وقع الاتّفاق بين العلماء على اعتبار هذه الصفات الأربع في المنع.[7] و در تفسیر " الكسيرة التي لا تنقي" فرموده است: التي لا مخّ لها لهزالها، یعنی مغز استخوان ندارد.

علامه ره در کتاب منتهی (ج11ص187) و نیز فاضل اصفهانی در کشف اللثام (ج6ص158) نظیر همین عبارت را دارند.

نتیجه: کِبَر (پیری) از موانع نیست بلکه "کسیر = استخوان شکسته بودن" از موانع است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo