درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/واجبات منى /المسالة التاسع

 

المسالة التاسع: لو لم يوجد غير الخصيّ لايبعد الاجتزاء به؛ وإن كان الأحوط الجمع بينه وبين التامّ في ذي الحجّة من هذا العام، وإن لم يتيسّر ففي العام القابل أو الجمع بين الناقص والصوم. ولو وجد الناقص غير الخصيّ، فالأحوط الجمع بينه وبين التامّ في بقيّة ذي الحجّة، وإن لم يمكن ففي العام القابل، والاحتياط التامّ الجمع بينهما وبين الصوم.[1]

دو فرع در این مسئله مطرح شده است:

فرع اول: در صورتی که غیر از خصّی (که دو خُصیه اش خارج شده) حیوان دیگری برای هدی یافت نشود چهار وجه از سوی حضرت امام خمینی ره در متن تحریرالوسیله ذکر شده است:

    1. اکتفا نمودن به همان خصّی

    2. جمع بین خصّی و هدی تام تا آخر ماه ذی الحجه همان سال تا آخر ماه هدی تام پیدا نشد در ذی الحجه سال بعد.

    3. جمع بین حصّی و ده روز روزه؛ زیرا برای کسی که هدی نمی یابد گرفتن ده روز روزه (سه روز در حج و هفت روز پس از برگشت به محل زندگی) واجب است.

    4. جمع بین امور سه گانه (خصی، هدی تام در ذی الحجه، روزه گرفتن ده روز).

اگر دلیل بر إجزاء خصی دلالت کند وجهی برای سه وجه دیگر که میتنی بر احتیاط و احتمال شمول ادله موجود در مقام هستند، نخواهد بود.

استدلال بر مجزی بودن خصی در صورت اضطرار:

    1. آیه شریفه می فرماید: ﴿...فَمَن تَمَتَّعَ بِالْعُمْرَةِ إِلَى الْحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ...﴾[2] و فرض این است که خصی، میسور است و غیر آن معسور است لذا میسور متعین می شود اشکال بر استدلال به آیه: لفظ هدی در آیه، مفید به غیر خصی است به طوری که گویا خداوند فرموده باشد "فما استیسر من الهدی غیرالخصی". بنابراین نمی توان به مطلقی که هر چند در ظاهر دارای اطلاق است ولی در واقع مفید است، تمسک نمود.

    2. صحیحه عبدالرحمن ابن الحجاج

وعنه، عن صفوان، عن عبد الرحمان بن الحجاج قال: سألت أبا إبراهيم عليه السلام عن الرجل يشتري الهدي، فلما ذبحه إذا هو خصي مجبوب، ولم يكن يعلم أن الخصي لا يجزي في الهدي، هل يجزيه أم يعيده؟ قال: لا يجزيه إلا أن يكون لا قوة به عليه.[3]

ممکن است گفته شود: این روایت ارتباطی به مانحن فیه ندارد؛ زیرا محل بحث، جائی است که غیر خصی در آنجا یافت نمی شود وگرنه اگر وجود داشته باشد متمکن از خریداری آن است، اما روایت در مورد است که از خرید مجدد تام، ممکن نیست با وجود اینکه در بازار موجود است.

پاسخ این است: عدم تمکن از خریداری مجدد، از موارد عدم قدرت است لذا موضوع حقیقی روایت همان عدم قدرتی است که محل بحث است و عدم قدرت ممکن است به خاطر عدم مال باشد و ممکن باشد و ممکن است به خاطر عدم وجود هدی تام باشد.

بر فرض که حدیث شامل صورتِ عدم وجدان هدی تام نشود ولی می توان حکم مانحن فیه را از باب اولویت، از حدیث استفاده کرد.

    3. صحیحه دیگر عبدالرحمان ابن الحجاج از امام صادق علیه السلام

وبإسناده عن موسى بن القاسم، عن صفوان، عن عبد الرحمان بن الحجاج قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن الرجل يشتري الكبش فيجده خصيا مجبوبا قال: إن كان صاحبه مؤسرا فليشتر مكانه.[4]

روشن است که اختلاف مسئول عنه دلیل بر این است که عبد الرحمان ابن الحجاج دو روایت نقل کرده است.

معنای حدیث این است که بر موسر واجب است که قربانی دیگری خریداری کرده و ذبح نماید فلذا آنچه به ذهن تبادر می کند این است که فقیر بر "خصی" اکتفا می کند و اشکال و جوابی که در حدیث اول گفتیم در اینجا نیز می آید.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo