درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/10/19

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/واجبات منى /شواهد بر صحت جمع/ وجه الجمع بین دو آیه

جمع بین دو آیه:

بین دو آیه که ظاهرا اختلاف دارند ( مفاد آیه اول تقسیم به مناصفه و مفاد آیه دوم تقسیم تثلیث است) به دو وجه جمع می شود که هر کدام شواهدی دارند:

وجه الجمع اول بین دو آیه: دو لفظ "قانع – معتر" بر دو صنف از فقیر دلالت می کنند که اولی به آنچه داده می شود و دیگری گویا به نحوی عمل می کند که عملا سؤال می کند هر چند چیزی نمی گوید، این دو صنف در آیه دوم به نحو تفصیل ذکر شده اند ولی در آیه اول به نحو اجمال ﴿وَأَطْعِمُوا الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾ که مراد زا آن "بیچاره"ای است که فقیر نیز هست و به جعت فقرش از گوشت به او می دهند نه بخاطر سبب دیگری مثل مریضی و نداشتن فرزند و گرفتاری و...، بنابراین ﴿الْبَائِسَ الْفَقِيرَ﴾ هر دو قسم فقیر (قانع – معتر) را شامل است و تقسیم گوشت قربانی به صورت ثنائی است (اکل – اطعام بائس الفقیر) هر چند با در نظر گرفتن دو صنف فقیر، تقسیم به نحو ثلاثی است.

شاهد بر صحت چنین جمعی، روایاتی است که در تفسیر دو لفظ "القانع – المعتبر" وارد شده است مثل:

    1. خبر عبدالرحمن ابن عبدالله از امام جعفر صادق علیه السلام

وعن حميد بن زياد، عن ابن سماعة، عن غير واحد، عن أبان بن عثمان عن عبد الرحمان بن أبي عبد الله، عن أبي عبد الله عليه السلام في قول الله جل ثناؤه " فإذا وجبت جنوبها " قال: إذا وقعت على الأرض فكلوا منها. وأطعموا القانع والمعتر قال: القانع الذي يرضى بما أعطيته ولا يسخط ولا يكلح ولا يلوي شدقه غضبا، والمعتر المار بك لتطعمه.[1]

    2. صحیح بزنطی از امام رضا علیه السلام

وعن أحمد بن محمد بن عيسى، عن أحمد بن محمد بن أبي نصر البزنطي، عن الرضا عليه السلام قال: سألته عن القانع قال: القانع الذي يقنع بما أعطيته، والمعتر الذي يعتريك " بك خ ل ". أقول: وتقدم ما يدل على ذلك، ويأتي ما يدل عليه.[2]

    3. مرسله ای که صدوق ره از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل کرده است.

قال: وقال رسول الله صلى الله عليه وآله: إنما جعل الله هذا الأضحى لتشبع مساكينهم من اللحم فأطعموهم.[3]

وجه الجمع دوم بین دو آیه: مراد از دو لفظ "القانع – المعتبر" معنائی غیر از "البائس الفقیر" باشد که در این صورت تقسیم ثلاثی از جمع بین دو آیه استفاده می شود:

    1. بخشی را حاجی با همراهان بخورد.

    2. بخشی را به قانع و معتر که فقر در آنها شرط نیست بدهد.

    3. بخشی را به بائس که فقیر است بدهد که چه بسا از او به مسکین سائل تعبیر می شود.

در این صورت لازم است آیه ای را که در آن دو صنف ذکر شده به وسیله آیه ای که در آن یک صنف ذکر شده است نقیید بزنیم تا اصناف ثلاثه تحقق پیدا کند، در این جمع، آنچه به قانع و معتر داده می شود به عنوان "هدیه" است و آنچه به "بائس فقیر" داده می شود صدقه است لذا در هدیه قصد قربت معتبر نیست بخلاف صدقه، اکثر روایات وارده از معصومین علیم السلام این وجه الجمع را تایید می کنند که به برخی از آنها اشاره می کنیم:

    1. صحیحه سیف التمار که روایتی از امام باقر علیه السلام را به نقل از امام صادق علیه السلام نقل کرده است.

وعنه، عن ابن أبي عمير، عن سيف التمار قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: إن سعيد بن عبد الملك قدم حاجا فلقى أبي فقال: إني سقت هديا فكيف أصنع؟ فقال له أبي: أطعم أهلك ثلثا، وأطعم القانع والمعتر ثلثا، وأطعم المساكين ثلثا، فقلت: المساكين هم السؤال؟ فقال: نعم، وقال: القانع الذي يقنع بما أرسلت إليه من البضعة فما فوقها، والمعتر ينبغي له أكثر من ذلك هو أغنى من القانع يعتريك فلا يسألك.[4]

البته در این حدیث لازم است به دو نکته توجه شود:

     مورد حدیث، سوق هدی برای حجِ قِران است ولی امام علیه السلام در صدد تفسیر آیه 36 سوره مبارکه حج است که اختصاص به تقسیم گوشت هدی در حج قِرا ندارد.

     این حدیث صرلحت دارد که "قانع" و "معتر" از یک صنف هستند و آن دو در مقابل مسکین قرار داده شده اند.

نتیجه: از این حدیث، ثلاثی بودن تقسیم استفاده می شود:

     اطعام النفس و العیال.

     اطعام القانع و المعترّ و لایشترط فیهما الفقر.

     اطعام المسکین.

    2. خبر صحیحی که ابی الصباح الکنانی از امام صادق علیه السلام روایت کرده.

وعن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن محمد، عن محمد بن إسماعيل، عن محمد بن الفضيل، عن أبي الصباح الكناني قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن لحوم الأضاحي، فقال: كان علي بن الحسين وأبو جعفر عليهما السلام يتصدقان بثلث على جيرانهم وثلث على السؤال، وثلث يمسكانه لأهل البيت.[5]

اولاً: تعبیر به "تصدق" در مورد هدیه به همسایه ها به جهت حفظ سیاق حدیث است وگرنه روشن است که همه آنها از فقرا نیستند.

ثانیاً: از نظر مورد مصرف فرقی بین اُضحیه و هدی وجود ندارد (به زودی به این مطلب خواهیم پرداخت).

    3. موثقه شعیب العقرقوفی از امام صادق علیه السلام

وعن محمد بن يحيى، عن أحمد بن محمد، عن ابن فضال، عن يونس بن يعقوب، عن شعيب العقرقوفي قال: قلت لأبي عبد الله عليه السلام: سقت في العمرة بدنة فأين أنحرها؟ قال: بمكة، قلت أي شئ أعطى منها؟ قال: كل ثلثا، واهد ثلثا، وتصدق بثلث.[6]

    4. روایات دیگری که در تفسیر نورالثقلین از سوی مؤلف آن (عبد علی بن جمعةالحویزی) نقل شده اند.

همانگونه که متذکر شدیم این مجموعه از روایات، وجه الجمع دوم بین دو آیه (ثلاثی بودن تقسیم گوشت هدی) را تایید می کنند هر چند وجهالجمع اول، أظهر است (قانع و معتر دو نوع از فقر هستند و مفاد دو آیه متحد است و چه بسا مقابله بین مسکین با قانع و معتبر از قبیل مقابل بین فقیر و مسکین باشد که می گویند: اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا.

البته با توجه با اینکه این موارد را مصارف گوشت هدی خواهیم دانست نه صاحبان سهام، ثمره عملی بر ثنائی یا ثلاثی بودن تقسیم، مترتب نمی شود و اشتمال بعضی از آیات بر دو و بعضی دیگر بر سه مورد، اشکال ایجاد نمی کند؛ چر اکه هدف اصلی، منع از ذخیره کردن همه گوشت هدی است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo