درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1402/03/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: كتاب الحج/الحلق أو التقصير /فرع دوم از مسئله بیست و هشتم/فرع سوم از مسئله بیست و هشتم

فرع دوم از مسئله بیست و هشتم: والأحوط لمن عليه الحلق أن يحلق جميع رأسه.

کسی که حلق بر او متعین است، آیا می تواند به حلق مقداری از سر بسنده کند (همانند تقصیر در مو یا ناجن) یا حلق همه سر واجب است؟

مرحوم نراقی فرموده است: الظاهر كفاية المسمّى في كلّ من الحلق والتقصير ، لإطلاق النصوص.[1]

ولی به نظر می رسد که نمی توان مدعای مرحوم نراقی را در مورد حلق مبنی بر کفایت مسمای حلق پذیرفت؛ زیرا متبادر از قول خداوند: ﴿وَلاَ تَحْلِقُواْ رُؤُوسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ﴾[2] و نیز فرمایش امام صادق علیه السلام در صحیحه هشام ابن سالم، إذا عقص الرجل رأسه أو لبده في الحج أو العمرة فقد وجب عليه الحلق.[3] عبارت از حلق همه سر است وگرنه عقص و تلبید زائل نمی شود.

موثقه عمار ساباطی از امام صادق علیه السلام نیز مؤید این مطلب است:

وباسناده عن عمرو بن سعيد، عن مصدق بن صدقة، عن عمار الساباطي عن أبي عبد الله عليه السلام قال: سألته عن رجل برأسه قروح لا يقدر على الحلق، قال: إن كان قد حج قبلها فلينتجر شعره وإن كان لم يحج فلا بد له من الحلق[4] .

زیرا وجود قروح مانع از تراشیدن بعض سسر نمی شود؛ چراکه بعید است که قروح آنچنان تمام سر را بپوشاند که امکان تراشیدن بعضی از سر نیز وجود نداشته باشد و در ضمن مستفاد از سؤال راوی این است که وجوب حلق همه سر بین راوی و امام امر مسلّمی بوده وگرنه جای چنین سؤالی نبود.

همچنین این مطلب توسط روایاتی که در فرع بعدی خواهیم آورد، تأیید می شود.

فرع سوم از مسئله بیست و هشتم: ويجوز فيهما المباشرة والإيكال إلى الغير...

إیکال به غیر نیز همانند مباشرت در حلق و تقصیر جائز است، دلیل بر چنین جوازی علاوه بر اینکه اولاً سیره، ثابت است و ثانیاً غالب افراد نمی توانند سر خود را بتراشند، روایاتی است که در این زمینه وارد شده اند مثل:

    1. صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام

محمد بن الحسن باسناده عن يعقوب بن يزيد، عن ابن أبي عمير، عن معاوية ابن عمار، عن أبي عبد الله عليه السلام (في حديث) قال: كان الذي حلق رأس رسول الله صلى الله عليه وآله يوم الحديبية خراش بن أمية الخزاعي، والذي حلق رأس النبي صلى الله عليه وآله في حجته معمر بن عبد الله، فقالت قريش أي معمر اذن رسول الله صلى الله عليه وآله في يدك وفي يدك الموسى، فقال: معمر: أي والله، إني لأعده فضلا من الله عظيما علي الحديث.[5]

    2. صحیحه معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام

محمد بن الحسن بإسناده عن موسى بن القاسم، عن صفوان، عن معاوية، عن أبي جعفر عليه السلام قال: أمر الحلاق أن يضع الموسى على قرنه الأيمن، ثم أمره أن يحلق وسمى هو، وقال: اللهم اعطني بكل شعرة نورا يوم القيامة.[6]

مراد از قرن همان قسمت بالای سر است و این معنا از ظاهر چنین لفظی استفاده می شود؛ چرا که همین نقطه محل شاخ در حیوانات است

    3. روایتی که غیاث ابن ابراهیم توسط امام جعفر صادق علیه السلام از حضرت علی علیه السلام نقل کرده است:

محمد بن يعقوب، عن محمد بن يحيى " عن أحمد بن محمد، عن محمد بن يحيى كذا في النسخة "، عن غياث بن إبراهيم، عن جعفر، عن آبائه، عن علي عليهم السلام قال: السنة في الحلق أن تبلغ العظمين.[7]

و محقق نائینی ره در تفسسیر این روایت در کتاب مناسک فرموده است: "العظمين النابتين قبالة وتد الأذنين[8] این تفسیر با آنچه که مرحوم صدوق در کتاب "المقنع" آورده موافقت دارد (المقنع ص88).

ظاهر نقل علامه ره در تذکره که از عامه نقل کرده این است که پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم همه سرشان را حلق کردند: أنّ رسول اللهصل الله علیه و آله وسلم دعا بالحلاّق ، فأخذ شقّ رأسه الأيمن فحلقه ، فجعل يقسم بين من يليه الشعرة والشعرتين ثم أخذ شقّ رأسه الأيسر فحلقه[9] .

پس از روشن شدن جواز إیکال در حلق، می گوئیم: از نظر جواز إیکال کسی قائل به فرق بین حلق و تقصیر نشده است لذا حکم إیکال در تقصیر هم روشن است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo