درس خارج فقه استاد سید محمد واعظ موسوی

1402/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: المسألة السابعة

المسألة السابعة: لايعتبر في الشاة في الكفّارة المذكورة شرائط الهدي، وليس لذبحه محلّ خاصّ، فيجوز بعد الرجوع إلى‌ محلّه.[1]

دلیل عدم لزوم شروط هدی در کفاره، اطلاق روایات است که با تعبیراتی مانند: "علیه دم شاة" (در حدیث5)، یا "فعلیک دم"(در حدیث8) و... وارد شده اند و روشن است که کفاره غیر از هدی است و اعتبار شروطی در هدی دلیل بر اعتبار آن شروط در کفاره نخواهد بود.

...وليس لذبحه محلّ خاصّ، فيجوز بعد الرجوع إلى‌ محلّه.

دلیل بر عدم لزوم ذبح کفاره در محل خاص، اطلاق ادله وجوب کفاره و عدم وجود دلیل بر اعتبار محل خاص است.

البته کفاره اگر به جهت اخلال در محرمات احرام باشد از این نظر دارای حکم خاص است لذا اگر در احرام عمره، اخلال شود کفاره اش (گوسفند یا شتر) در مکه ذبح می شود و اگر در احرام حج باشد، در منی ذبح می شود منتهی چنین حکمی اختصاص به کفاره اخلال به محرمات احرام دارد نه این که در مورد کفاره ترک هر واجبی جریان داشته باشد.

المسألة الثامنة: من لم يكن تمام الليل في خارج منى‌، فإن كان مقداراً من أوّل الليل إلى‌ نصفه في منى‌ لا إشكال في عدم الكفّارة عليه. وإن خرج قبل نصفه، أو كان مقداراً من أوّل الليل خارجاً، فالأحوط لزوم الكفّارة عليه.[2]

آنچه حضرت امام خمینی ره در این مسئله فرموده اند مبنی بر نظر مبارک ایشان است که مقدار لازم از بیتوته در منی را همه نصف اول شب به نحو تعیین می دانند لذا در مورد کسی که قبل از نصف شب از منا خارج شود و یا مقداری از اول شب را خارج از منا باشد ثبوت کفاره را احتیاط واجب کرده اند ولی اگر نصف اول شب را در منی باشد کفاره ای ثابت نیست.

اما بر مبنای ما که مقدار واجب بیتوته در منا را نیمی از شب (به نحو تخییر بین نصف اول و نصف دوم) می دانیم فروع این مسئله به صورت زیر خواهد بود:

    1. مَن کان من اول اللیل الی نصفه فی منی فلاتجب الکفاره علیه بیتوته فی النصف الاول.

    2. من کان مقداراً من اول اللیل خارج منی و رجع الیها و بات باقی اللیل فیها فلایجب الکفاره علیه لبیتوته فی النصف الاخیر.

    3. من کان مقداراً من اول اللیل بمنی و خرج منها قبل انتصاف اللیل و لم یعد الیها فتجب الکفارة علیه لعدم البیتوته فی النصف الاول.

    4. من بات فی منی مقداراً من آخر النصف الاول و مقداراً من اول النصف الثانی فتجب الکفارة علیه لعدم البیتوته فی احد النصفین تماماً.

المسألة التاسعة: من جاز له النفر يوم الثاني عشر، يجب أن ينفر بعد الزوال ولايجوز قبله، ومن نفر يوم الثالث عشر جاز له ذلك في أيّ وقت منه شاء.[3]

در این مسئله زمان کوچ از منا برای دو گروه (کسانی که در نفر اول جائز است کوچ کنند – کسانی که در نفر دوم جائز است کوچ کنند) ذکر شده که قبل از بررسی ادله، لازم است به برخی از کلمات فقهاء در این زمینه اشاره کنیم.

شیخ ره در کتاب نهایه می فرماید: وإذا أراد ان ينفر في النفر الاول، فلا ينفر إلا بعد الزوال، إلا أن تدعوه ضرورة إليه من خوف وغيره، فإنه لا بأس أن ينفر قبل الزوال، وله أن ينفر بعد الزوال ما بينه وبين غروب الشمس. فإذا غابت الشمس، لم يجز له النفر، وليبت بمنى إلى الغد. وإذا نفر في النفر الاخير، جاز له أن ينفر من بعد طلوع الشمس أي وقت شاء.[4]

محقق ره در شرائع فرموده است: فمن نفر في الأول لم يجز إلا بعد الزوال- و في الثاني يجوز قبله.[5]

دلیل بر حکم فرع اول، روایتی است که صدوق ره به اسنادش از حلبی از امام صادق علیه السلام روایت کرده است:

محمد بن علي بن الحسين باسناده عن الحلبي انه سئل أبو عبد الله عليه السلام عن الرجل ينفر في النفر الأول قبل ان تزول الشمس، فقال: لا، ولكن يخرج ثقله إنشاء، ولا يخرج هو حتى تزول الشمس.[6]

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo