درس خارج فقه استاد سید محمد واعظموسوی
99/09/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: كتاب الحج/الطواف /ابتدا به حجر الاسود در طواف
از آنچه گذشت روشن میشود که اگر قبل از حجرالاسود، طواف کنندهای وارد طواف شود به مقداری که قبل از رسیدن به حجرالاسود پیموده است، اعتنا نمیکند، و از حجرالاسود طواف را آغاز میکند.
اما آنچه در صحیحه معاویة بن عمار وارد شده است:
ح1: محمد بن يعقوب، عن علي بن إبراهيم، عن أبيه، عن ابن أبي عمير، عن معاوية بن عمار قال: قال أبو عبد الله عليه السلام: كنا نقول: لا بد أن نستفتح بالحجر ونختم به، فأما اليوم فقد كثر الناس " عليه ".[1]
نباید گمان شود که مراد از آن، جواز ابتداء طواف به غیر حجرالاسود است بلکه همانگونه که صاحب جواهر ره نیز فرموده است: انّ کثرة الحجاج تمنع من استلام الحجر فی البدء والختم.[2]
وگرنه ازدحام طواف کنندگان مجوز آغاز طواف از غیر حجرالاسود نمیشود ولی استلام حج که مستحب است به دلیل کثرت جمعیت، استحبابش ساقط میشود همانگونه که از حدیث دوم باب که معاویة بن عمار از امام صادق علیه السلام نقل کرده است استفاده میشود.
ح2: و بالاسناد عن معاوية بن عمار قال: سألت أبا عبد الله عليه السلام عن رجل حج و لم يستلم الحجر، فقال: هو من السنة، فإن لم يقدر " عليه " فالله أولى بالعذر.
و رواه الشيخ باسناده عن محمد بن يعقوب مثله.باید توجه نمود که طواف خانه خدا مانند طواف به دور هر چیز دیگری، یک امر عرفی است و اگر به نحوی انجام داده شود که عرفا طواف گفته شود صحیح خواهد بود، یعنی محاذات عرفی با حجرالاسود در آغاز طواف کفایت میکند کما اینکه در کیفیت طواف پیامبراکرم صلی الله علیه وآله وارد شده است که ایشان طواف خانه خدا و نیز سعی بین صفا و مروه را در حالی که بر مرکب سوار بودند بجا آوردند، بدون اینکه نیازی به محاذی قرار دادن اولین جزء مرکب سواری با اولین جزء حجر الاسود باشد تا علم یا گمان پیدا کند که همه بدن پس از نیت طواف از محاذات حجرالاسود گذشته است.
و از این روست که در متن تحریر نیز فرمودند که شروع طواف از اول یا وسط یا آخر حجرالاسود کفایت میکند و روشن است که به دلیل ازدحام موجود، علم پیدا کردن به محاذات حقیقی با حجرالاسود به غایت مشکل است لذا بر صدق محاذات عرفی اکتفا میشود (خواه اول یا وسط یا آخر حجرالاسود باشد) لذا به نظر ما وجهی برای فرمایش علامه ره در تذکره:
و يجب أن يحاذي بجميع بدنه الحجر الأسود في مروره حين الابتداء به في الطواف.[3]
و شهید ثانی ره در مسالک نیست.
که فرمودهاند:
و البداءة بالحجر، بأن يكون أوّل جزء منه محاذيا لأوّل جزء من مقاديم بدنه، بحيث يمرّ عليه، بعد النية بجميع بدنه علما أو ظنّا. [4]
لازم است اولین جزء از حجرالاسود را با اولین جزء از بدن خود (بینی، شکم، انگشت ابهام پا) قرار دهد به طوری که علم یا ظن پیدا کند که پس از نیت طواف، همه بدنش از محاذات حجرالاسود رد شده است.
لذا با توجه به اینکه پیامبراکرم صلی الله علیه وآله طواف را سواره انجام دادهاند، آنچه در متن تحریرالوسیله ذکر شده صحیح است.
نکتهای که باید مورد توجه قرار گیرد این است که: ابتدا به حجرالاسود و اختتام به آن در طواف واجب است، اما دلیلی که علاوه بر آن دلالت بر وجوب قصد نمودن ابتدا به حجرالاسود نماید وجود ندارد؛ زیرا آنچه برای امتثال امر خداوند (﴿و لیطّوّفوا بالبیت العتیق﴾) واجب است وجوب اشواط هفتگانه طواف از حجرالاسود تا حجرالاسود است، همانگونه که در سعی بین صفا و مروه نیز همینطور است، بنابراین نفس شروع طواف از حجرالاسود و ختم به آن در خارج کفایت میکند و نیازی به قصد عنوان (قصد شروع از حجرالاسود) نیست و ظاهرا کسی هم قائل به اعتبار چنین قصدی نشده است مثل روزه که از طلوع فجر تا غروب است و نفس امساک بین این دو وقت لازم است وکسی قائل به وجوب قصد امساک از طلوع فجر تا غروب نشده است.