درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1400/07/20

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المفاهيم/مفهوم الحصر /إستدلال به جمله "لااله‌الّاالله" برای دلالت بر جمله استثنائیه بر حصر

شیخ أعظم ره ( مطارح الأنظار ص 187) و نیز مرحوم صاحب فصول ره ( الفصول الغرویة فی الاصول الفقهیه ص 195) قائل به مفهوم جمله إستثنائیه شده و در مقام إستدلال بر خلاف آخوند خراسانی ره که به إنسباق و تبادر إستناد فرموده، به کلمه توحید (لا إله إلّا الله ) تمسک کرده و فرمودند: در صدر إسلام، هر کس خدمت حضرت رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) شرفیاب می‌شد و کلمه توحید را می‌گفت از طرف رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) به عنوان شهادت بر توحید پذیرفته می‌شد و قبول آن‌حضرت بالاترین شاهد بر مفهوم داشتن جمله إستثنائیه است، و معلوم می‌شود که إستثنای از نفی، إثبات است و معنای چنین جمله‌ای این است که " غیر از خداوند، معبود دیگری نیست و او یگانه معبود است"، در حالی که اگر جمله مزبور فقط حکم مستثنی‌منه را متعرض بود و نسبت به بیان حکم مستثنی ساکت بود و بر نفی یا إثبات دلالتی نداشت، نمی‌توانستیم این جمله را به عنوان کلمه توحید قلمداد کنیم؛ زیرا در این صورت معنای " لا إله إلّا الله " این بود که خدایان دیگر را نفی می‌کنیم ولی نسبت به "الله" فعلاً ساکت هستیم و نفی، إثبات، تصدیق و إعترافی نداریم، و روشن است که چنین معنائی مفید توحید نبود و مورد قبول رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) قرار نمی‌گرفت.

إشکال آخوند ره (کفایة الاصول ج 1 ص328):

ایشان در ردّ این استدلال می‌فرمایند که درست است که رسول اکرم (صل الله علیه وآله وسلم) از چنین جمله‌ای شهادت بر توحید را إستفاده می‌فرمودند، ولی شاید چنین استفاده‌ای به برکت یک سلسله قرائنِ حالیه و مَقالیه بوده و استفاده مفهوم به کمک قرائن، از محلِ نزاع در بحث مفهوم خارج است، چون بحث از مفهوم جمله إستثنائیه بحث از ظهور نفس آن جمله (بدون وجود قرینه) است و موارد خاصّ که دارای قرینه بر مفهوم و یا دارای قرینه بر عدم مفهوم باشد، از محل بحث که در نوع جملات إستثنائیه است، خارج است.

مرحوم آخوند ره در رابطه با کلمه " لا إله إلّا الله " به یک بحث اعتقادی اشاره فرموده که ارتباطی به علم اصول ندارد، ما نیز اشاره گذرا به این مطلب می‌نمائیم.

اشکال: با توجّه به اینکه لفظ " لا " در کلمه توحید " لا إله إلّا الله " برای نفی جنس بوده و از نواسخ مبتدا و خبر است، فلذا به خبری نیاز دارد که مقدَّر است، در خبری که در تقدیر گرفته می‌شود، دو احتمال وجود دارد که هرکدام از آن‌ها در تقدیر گرفته شود دلالت بر توحید نمی‌کند و مواجه با اشکال است.

إحتمال اوّل: محتمل است که لفط " ممکن " به عنوان خبر در تقدیر گرفته شود، « لا اله ممکنٌ... » و روشن است که در مبنای چنین جمله‌ای إثبات امکان برای " الله " است، نه اینکه وجود را برای وی ثابت نماید و می‌دانیم که در صورت وجود " الله " توحید صدق می‌کند، نه به صرف امکان " الله ".

إحتمال دوّم: محتمل است که لفظ " موجود " به عنوان خبر در تقدیر گرفته شود، « لا اله موجودٌ... » که در این صورت هر چند بر إثبات وجود " الله " دلالت می‌کند ولی آنچه در ناحیه مستثنی‌منه گفته شده، این است که « شریکُ‌الباری وجود ندارد » و حال آنکه وجود نداشتن شریکُ‌الباری برای اثبات توحید کفایت نمی‌کند، بلکه باید عدم امکان ( إمتناع ) شریکُ‌الباری ثابت شود تا چنین جمله‌ای بر توحید دلالت نماید.

پاسخ آخوند ره از اشکال: ایشان معتقدند که کلمه طیّبه " لا إله إلّا الله " نصاب کامل توحیدِ ناب از دیدگاه اسلام بوده و نقصی ندارد، زیرا مراد از لفظ " إله " در این عبارت، همان معنای واجب الوجود بالذات است که از هر حیثی واجب الوجود است و هیچ جهت امکانی برای آن ذات وجود ندارد.

لذا معنای کلمه طیّبه این است که " جز خداوند متعال واجب الوجود دیگری تحقق ندارد "، به این معنا که در ارتباط خداوند، وجوبِ وجود در ارتباط با شریک‌ُالباری، امتناع وجود مطرح است، و روشن است که در این مورد نفی وجود یا نفی امکان ملازمه دارد، وگرنه اگر " اله " و واجب الوجود دیگری بود، او نیز مصداق واجب الوجود بود و ضرورةً موجود می‌شد، بنابراین به صرف اینکه بوسیله کلمه توحید از معبودهای دیگر نفی وجود شود « لا اله الموجود » لازمه‌اش نفی امکان نیز خواهد بود، و در نتیجه روشن می‌شود که اشکالی بر دلالت جمله " لا إله إلّا الله " بر توحید وارد نمی‌شود.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo