درس خارج اصول استاد سید محمد واعظموسوی
1400/09/13
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /ادامه بحث پیرامون جریان استصحاب عدم ازلی موضوع دلیل عام در شبهه مصداقیه مخصص منفصل
ادامه بحث پیرامون جریان استصحاب عدم ازلی موضوع دلیل عام در شبهه مصداقیه مخصص منفصل:
گفتیم که آخوند ره علاوه بر جریان استصحاب عدم در مصداقی که حالت سابقه متیقنه دارد، إستصحاب عدم ازلی را نیز برای احراز دلیل عام جاری دانسته و مسئله شک در قرشیت مرأة را طرح کردند.
حال در ادامه مباحث گذشته میگوئیم: آخوند ره برای جریان استصحاب عدم قرشیت و إحراز عنوان خطاب عام، دو راه در پیش دارد:
راه اوّل: توجیه محقق حائری ره پیرامون استصحاب عدم ازلی(دررالفوائد ص220):
ایشان برای هموار ساختن راه برای جریان استصحاب عدم ازلی میفرماید: عَرَض بر دو قسم است، "عرض ماهیت" و "عرض وجود"، و در مقام توضیح مراد خویش از این دو قسم میفرماید:
1. عرض ماهیت: عرضی است که معروض آن نفس ماهیت است، مثل زوجیت نسبت به اربعه، یعنی اگر با قطع نظر از وجود برای ماهیت، تقرر و ثبوتی فرض شود در همان فضائی که تقرر و ثبوت برای ماهیت فرض شده، زوجیت عارض بر اربعه میشود، لذا عروض زوجیت برای اربعه متوقف بر وجود خارجی یا وجود ذهنی نیست، بلکه معروض زوحیت، نفس ماهیت است و نسبت ماهیت به وجود (خواه ذهنی و خواه خارجی) و عدم وجود (خواه در ذهن و خواه در خارج) مساوی است نه وجودها برای آن ضرورت دارند و نه عدمها.
2. عرض وجود: عرضی است که معروض آن عبارت از وجود است، یعنی عروض عرض، متوقف بر وجود معروض است، مثل عروض "سواد" و "بیاض" بر جسم، روشن است که این عوارض بر ماهیت جسم عارض نمیشود، فلذا قضیه " الجسم أبیض " به منزله " الجسم الموجود أبیض " است، یعنی عنوان موجودیت هر چند در کلام ذکر نشود، ولی مفروض است، اکثر عوارض از این قبیلند که معروض آنها وجود خارجی یا وجود ذهنی است.
مرحوم حائری ره در ادامه میفرماید: مستصحب اگر از عوارض ماهیت باشد، نمیتوان عدم آنرا به عنوان " عدم ازلی " استصحاب نمود؛ زیرا حالت سابقه متیقنه ندارد. مثلاً در صورتیکه عروض زوجیت بر اربعه مورد تردید باشد، نمیتوان گفت: ماهیت اربعه قبلاً متصّف به زوجیت نبود و الآن در اتّصاف آن به زوجیت، تردید داریم؛ زیرا زوجیت اگر وجود داشته باشد، لازم خودِ ماهیت (عارض بر ماهیت) است، لذا هر ظرفی که برای ماهیت اربعه فرض شود، زوجیت نیز تحقق خواهد داشت و بین ماهیت و لازم آن در هیچ ظرفی نمیتوان تفکیک قائل شد.
امّا اگر مستصحب در استصحاب عدم ازلی از عوارض وجود باشد، چنین استصحابی بلا مانع است، یعنی این موجود (معروض) اگر در هنگام تحقق، متصف به این عرض باشد، اتصاف، تحقق دارد، مثلاً قرشیت از لوازم ماهیت "مرأة" به حساب نمیآید، بلکه وقتی "مرأة" وجود پیدا میکند، اگر انتساب به قریش داشته باشد، از هنگام وجودش قرشیت تحقق دارد و اگر چنین انتسابی نباشد از همان هنگام وجود، غیر قرشی است، در اینجا اگر در قرشیه یا غیر قرشیه بودن خانمی شک کنیم، غیر قرشیه بودن او را استصحاب میکنیم و میگوئیم: ماهیت این خانم، قبل از اینکه وجود پیدا کند، اتصاف به قرشیت نداشت (چون قرشیت مربوط به وجود است نه ماهیت) و پس از اینکه وجود پیدا کرد در اتصافِ یا عدم اتصاف آن به قرشیت تردید پیدا شده و عدم اتصاف به قرشیت، استصحاب میشود.
اشکال بر طریقی که محقق حائری ره در جریان استصخاب عدم ازلی پیموده:
مشهور بین محققین از فلاسفه متأخرین این است که: ماهیت، امری اعتباری است و قبل از وجود نمیتوان برای چیزی، ماهیت و حقیقتی قاول شد، همانگونه که حاجی سبزواری ره نیز میفرماید: « ان الوجود عندنا اصیل... دلیل من خالفنا علیل »(شرح المنظومه،قسم الفلسفه ص10).
بر اساس مبنای اصالة الوجود، چون ماهیت اصالتی ندارد، فلذا چیزی نیست که بخواهد قرشیه یا غیر قرشیه باشد و به همین خاطر است که قضیه متیقنهای نداریم که بگوئیم: «هذا الماهیة لم یکن قرشیة».
امّا اینکه لازم را به لازم وجود و لازم ماهیت تقسیم میکنند و لازمی مانند، زوجیت را لازم ماهیت اربعه میدانند، مراد این است که هر چند ماهیت چیزی نیست که دارای تقرر و ثبوتی باشد، ولی اگر برای آن، تأصل و تقریری (غیر از وجود ذهنی و وجود خارجی) تحقق داشت، باز هم زوجیت بر ماهیت عارض میشود، ولی چون غیر از وجود ذهنی و وجود خارجی چیزی که از اصالت برخوردار باشد، نداریم، بنابراین مسئله لازم ماهیت، به صورت قضیه تعلیقیه است که با «اگر» مطرح میشود، یعنی اگر نأصی برای ماهیت اربعه وجود داشته باشد، زوجیت، لازم آن است نه اینکه ماهیت اربعه با قطع نظر از وجود ذهنی و وجود خارجی دارای واقعیتی است که زوجیت لازم آن است.
از آنچه گذشت،بطلان راهی که محقق حائری ره در جریان استصحاب عدم ازلی پیموده، روشن شد و معلوم شد که آخوند ره از این طریق نمیتواند استصحاب عدم ازلی قرشیت را جاری نموده و مصداقیت فرد مشکوک القرشیة را برای خطاب عام إحراز نماید.