درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1400/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/المخصص المجمل /بحثی پیرامون تنقیح عنوان "خطابات شفاهی"

بحثی پیرامون تنقیح عنوان "خطابات شفاهی"

حق این است که در این مسئله بحث شود که آیا آیات و روایاتی که در مقام بیان احکام شرعی وارد شده‌اند (خواه به صورت خطاب باشند و یا به صورت غیر خطاب) شامل معدومین نیز می‌شود یا نه؟

بدیهی است که مخاطب قرار دادن معدوم و توجه دادن تکلیف به او، امتناع عقلی دارد، ولی بحث در این است که اگر در خطابی مانند: "یا ایها الذین آمنوا " قائل شویم که شمول آن نسبت به موجودین حاضر در مجلس خطاب و غائبین از جلسه و حتی معدومین به یک نحو و بطور مستقیم است، آیا چنین نظریه‌ای مستلزم تکلیف معدوم و مخاطب قرار دادن اوست تا عقلاً ممتنع باشد یا اینکه چنین استلزامی وجود ندارد؟ مثل اینکه روشن شود که نحوه تمسک به آیه‌ای مانند: ﴿یا ایها الذین آمنوا اُفوا بالعقود﴾ که از مهمترین و کاربردی‌ترین ادله معاملات است، چگونه است؟

آیا حجت چنین آیه‌ای به حاضرین در مجلس تخاطب اختصاص دارد و سائر مکلفین از راه ضرورت و قاعده اشتراک و اجماع بر اشتراک، به آن، اخذ می‌کنند؟

و یا اینکه حجیت آن به حاضرین در مجلس تخاطب اختصاص ندارد بلکه شامل غائبین و معدومین نیز می‌شود، بطوری که گویا همه مکلفین (اعم از حاضرین و غائبین و معدومین) حقیقتاً مخاطب آیه هستند بدون اینکه توجه تکلیف به معدوم لازم آید؟

حال اگر چنین خطابی مستقیماً شامل حال معدومین نیز باشد، فهم آنها برای خودشان دارای حجیت خواهد بود، ولی اگر اختصاص به موجودین در زمان خطاب داشته باشد مکن است کسی بگوید: حجیت ظواهر کلمات به خصوص مخاطبین و یل خصوص وقصودین به إفهام، اختصاص دارد و چه بسا فهم دیگران در استفاده از آنها مورد مناقشه است؛ زیرا وقتی کلامی متوجه مخاطبین باشد، ممکن است آنها به گونه‌ای غیر از آنچه دیگران می‌فهمند، از آن استفاده نمایند و قاعده اشتراک هم این است که " هر چه برای مکلفین مورد خطاب ثابت است برای معدومین نیز ثابت است " امّا آنچه برای مخاطبین ثابت بوده برای معدومین روشن نیست.

برای روشن‌تر شدن چگونگی جعل احکام بیان شده در آیات و روایات، لازم است اقسام سه‌گانه قضایای منطقی ( طبیعیه، حقیقیه و خارجیه )را مرور می‌کنیم تا به دنبال آن، کیفیت جعل احکام شرعی راتبین نمائیم.

    1. قضایای طبیعیه: قضایائی هستند که نفس طبیعت با قطع نظر از وجود (اعم از ذهنی) موضوع حکم قرار گیرد، مثل قضیه "الانسان حیوان ناطق" که در مقام بیان ماهیت "انسان" است که از جزء اعم (جنس = حیوان) و جزء مساوی (فصل = نلطق) تشکیل شده است، هر چند هیچ فردی برای موضوع تحقق پیدا نکند، علامت این قضایا این است که می‌توان عنوان ماهیت را به موضوع آن افزود، مثلاً می‌توان گفت: ماهیة الانسان حیوان ناطق.

    2. قضایای خارجیه: قضایائی هستند که در مقابل طبیعیه هستند و موضوع آنها باید بالفعل از تحقق برخوردار باشد، فلذا صرف ماهیت را نمی‌توان موضوع چنین قضایائی قرار داد و گرنه کذب لازم می‌آید، مثلاً وقتی گفته شود " یجب علی الطلّاب الحضور فی تشییع الفلانی " روشن است که حکم به وجوب شرکت در تشییع جنازه ارتباطی با ماهیت ندارد، بلکه به وجود بالفعل آنها مربوط است و شامل کسانی که بعداً طلبه خواهند شد، نمی‌شود.

    3. قضایای حقیقیه: قضایائی که برزخ بین دو قسم قبلی است، از جهت اینکه حکم، به افراد موجود بالفعل اختصاص ندارد، شبیه قضیه طبیعیه است و از این جهت که در آن، پای وجود در میان است، شبیه قضیه خارجیه است، مثلاً قضیه‌ای مانند " کل نار حارة " یک قضیه حقیقیه است و نمی‌توان آنرا از قضایای طبیعیه شمرد؛ زیرا حرارت که در محمول قضیه ذکر شده ربطی به ماهیت آتش ندارد، بلکه لازمه وجود خارجی آن است، لذا اگر کسی طبیعت نار را تصور کرده و به آن وجود ذهنی دهد، حرارت بر آن مترتب نمی‌شود و ذهن او احساس گرما نمی‌کند.

در این قضیه، لفظ "نار" همانند "انسان" برای دلالت بر ماهیت وضع شده اگر چه با افراد خارجی متحد است، ولی در مقام دلالت و لفظ هیچ نوع حکایتی از افراد ندارد؛ زیرا هر فردی عبارت از ماهیتی است که با خصوصیات فردیه همراه شده و گرنه تمام موضوعٌ‌له یا جزء موضوعٌ‌له و یا لازم موضوعٌ‌له نیست، اتحاد در وجود خارجی مطلبی است و مقام دلالت و حکایت ( که به عالم لفظ مربوط می‌شود) مطلب دیگری است.

پس معنای قضیه " کل نار حارة " این است که هر فردی از افراد آتش که تحقق خارجی پیدا کند، گرم است، در چنین قضیه‌ای هر چند پای فردیه به میان آمده و حکم به اعتبار افراد خارجی جعل شده است ولی فعلی بودنِ وجودِ خارجیِ افراد خصوصیتی ندارد، بلکه اگر دهها و صدها سال دیگر هم فردی از آتش موجود شود، همین حکم را داراست و دخولِ آن در موضوع، در عرض افرادی است که بالفعل و در زمان صدور قضیه از متکلم موجودند.

در اینجا لازم است به اشکالی و جواب آن نیز متعرض شویم.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo