درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1400/12/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: العام و الخاص/تخصيص الكتاب بخبر الواحد /بحث پیرامون حکم تاخیر بیان از وقت حاجت

بحث پیرامون حکم تاخیر بیان از وقت حاجت

پس از تمهید مقدمه اجمالی پیرامون نحوه تاثیر عناوین، در حکم عقل به قبح اشیاء می‌گوئیم: اگر تاخیر بیان از وقت حاجت، عنوانی مانند " ظلم " باشد یعنی علّت تامه حکم عقلی به قبح به حساب می‌آید، راهی برای حل اشکال نخواهیم داشت امّا اگر مانند عنوان " کذب " صرفاً مقتضی برای حکم عقلی به قبح باشد چه بسا ممکن است جهت حُسنی در آن تحقق پیدا شده و مانع از تاثیر مقتضی در حکم به قبح شود که در این صورت، بر طرف نمودن اشکال، آسان خواهد شد.

توضیح مطلب: نفس عنوان " تاخیر بیان از وقت حاجت " هیچ‌گونه قبحی ندارد بلکه این عنوان، دارای جهتی است که آن جهت، معروض قبیح است و آن جهت که معروض قبیح می‌شود با توجه به اختلاف موارد، یکی از دو مطلب زیر است.

    1. در صورتی که حکم مستفاد از خطاب عام، حکم الزامی وجوب باشد و خطاب خاص قبل از حضور وقت عمل به عام وارد شود، مشکلی نمی‌شود ولی اگر بعد از حضور وقت عمل به عام وارد شود، مفسده‌ای که بر این تاخیر نترتب می‌شود صرفاً در مشقت افتادن عبد نسبت به اتیان خاص است. مثلاً اگر مولا بفرماید: " اکرم العلماء یوم الجمعه " و در مقام استثناء کردن " زید عالم " بعد از روز جمعه بفرماید: " لایجب اکرام زید العالم " تنها تالی فاسدی که در این مورد پیش می‌آید این است که عبد در مشقت افتاده و " زید عالم " را با اینکه واجب الاکرام نبود، اکرام نموده است.

    2. در صورتی که حکم مستفاد از خطاب عام، حکم غیر الزامی باشد، ولی حکم ماخوذ در خطاب خاص، لزومی باشد، چنانچه خاص، قبل از حضور وقت عمل به عام وارد شود مشکلی پیش نخواهد آمد ولی لازمه ورود خاص پس از حضور وقت عمل به عام، این است که یا مصلحت لازم الاستیفائی از عبد فوت شود و یا مفسده لازم الاجتنابی گریبانگیر او شود، مثلاً اگر مولا بگوید: " یجوز اکرام العلماء یوم الجمعه " و حال آنکه اکرام زید عالم واجب یا حرام باشد و خطاب مشتمل بر حکم خاص را بعد از فرارسیدن وقت عمل مطرح کند؛ زیرا اگر خطاب " یجب اکرام زید العالم " بعد از روز جمعه وارد شود و عبد با استناد به جواز اکرام علماء در روز جمعه، که مستفاد از خطاب عام است، زید را اکرام نکرده باشد مصلحت لازم الاستیفاء را از دست داده، و اگر مولا " یحرم اکرام زید العالم " را پس از روز جمعه بگوید و عبد با استناد به جواز اکرام علماء در روز جمعه که مستفاد از خطاب عام است، زید را اکرام کرده باشد، در مفسده لازم الاجتنابی گرفتار شده است.

از آنچه گفتیم روشن شد که در مورد " تاخیر بیان از وقت حاجت " سه عنوان مطرح است:

     ایجاد مشقت.

     تفویت مصلحت ملزمه و ایقاع در مفسده لازمه الاحتراز.

     حکم عقلی به قبح " تاخیر بیان از وقت حاجت " به لحاظ یکی از این سه عنوان است.

حال، سوال این است که چنین قبحی آیا از قبیل قبح ظلم است و یا از قبیل قبح کذب؟

به نظر می‌رسد که این قبح، مانند قبح ظلم نیست، برای اینکه اگر از عقلاء سوال شود که آیا قبح کذب بیشتر است یا قبح ایقاع عبد در مشقت؟ چه بسا پاسخ این باشد که قبح کذب بیشتر است و زحمتی که از ناحیه مولا برای عبد ایجاد می‌شود با توجه به اینکه غالباً بی‌جهت نبوده و بلکه ممکن است دارای مصالحی نیز باشد که در قمام مقایسه بر مشقت عبد ترجیح داشته باشد فلذا ایقاع در مشقت نمی‌تواند همانند ظلم، علّت تامه برای حکم به قبیح باشد، بلکه می‌توانیم ادعای بالاتر نموده و بگوئیم: حتی تفویت مصلحت لازم الاحتراز نیز علت تامه‌ای برای حکم عقلی به قبیح نیستند و هر چند ممکن است برخی از علماء، خلاف چنین معنائی را تصور کرده و برهمین اساس، حجیت خبر واحد را انکار نموده و در مقام تعلیل می‌گوئیم: تعبد به ظن در مثل حجیت خبر واحد، موجب القاء در مفسده یا تقویت مصلحت می‌شود فلذا جائز نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo