درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/02/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: المطلق و المقيد/تعريف المطلق /نظر محقق حائری ره در مورد علم جنس

نظر محقق حائری ره در مورد علم جنس: ایشان در مقام دفاع از علمای ادبیات بر آمده و در صدد جمع کردن بین دو مطلب هستند.

    1. قضیه حملیه "هذه اُسامة" نظیر قضیه حملیه "هذا اسد" یک قضیه واقعی است و نیاز به هیچگونه تغییر و تجرید در معنای "اُسامة" نیست. در هر دو قضیه با توجه با اینکه مشارٌالیه "هذا" مصداق خارجی ماهیت "حیوان مفترس" است، قضیه، قضیه حملیه به حمل شائع است.

    2. معنای علم جنس، عبارت است از "ماهیت متعینه" است و تعین نیز عبارت است از ملحوظیت ذهنی است، اما از نظر محقق حائری ره، لحاظی که در معنای علم جنس اخذ می‌شود به یکی از دو صورت ممکن است باشد:

     لحاظ به معنای اسمی و مستقل ملحوظیت علاوه بر "حیوان مفترس" در معنای "اُسامة" اخذ شده باشد. در این صورت، اشکالات آخوند ره وارد است و بدون تجرید معنای اُسامة از قید "ملحوظیت" نمی‌توان قضیه "هذه اُسامة" را تشکیل داد.

     لحاظ به صورت غیر استقلالی (مراتی) در معنای اُسامة اخذ شده باشد، مثل اینکه به ما گفته شود، یک کلی در ذهن خود تصور کنیئ و ما کلی "انسان" را در ذهن تصور کنیم، که این انسان موجود در ذهن همانند انسان موجود در خارج از تشخیص در موطن خود برخوردار است و کلی نیست و از این حیث بین وجود ذهنی و وجود خارجی تفاوتی قائل نمی‌شوند، در اینصورت تصور و لحاظ، نقش مراة را ایفاء می‌کند و از استقلال برخوردار نیست درست همانگونه که چهره خود را در آینه به تماشا می‌نشینیم بدون اینکه خود آئینه را ببینیم، در مانحن فیه نیز تصور و لحاظ برای نشان دادن "کلی" است و مشتقل نیست.

ایشان در ادامه می‌فرماید: ملحوظیت ذهنی در علم جنس نیز همانند تماشای چهره در آینه بوده و یک ملحوظیت آلی است به این معنا که هرچند لفظ "اُسامة" برای دلالت برماهیت متعینه وضع شده و "تعین" به معنای ملحوظیت در ذهن است ولی این ملحوظیت، استقلالی ندارد بلکه مثل آئینه‌ای است که مغفول واقع شده است.

با چنین تصویری از "ملحوظیت" در معنای علم جنس می‌توان بین دو مطلب جمع کرد: از سوئی "هذه اُسامة" یک قضیه حملیه شائع است و از سوئی دیگر "تعّین مرآتی" در معنای اُسامة دخیل است وگرنه اگر عنوان "تعین" همانند اصل ماهیت حیوان مفترس به نحو استقلالی در مهنای اُسامة دخالت داشته باشد تشکیل قضیه "هذه اسامة" مواجه با لشکال خواهد شد؛ لان اعلام الاجناس لو کانت موضوعة للماهیةالمتعینة فی الذهن فلازم ذلک انها بمالها من المعنی غیر قابلة للحمل علی الخارجیات حیث لاموطن لها الّا الذهن، کما اینکه بین مصادیق خارجی یک ماهیت مانند زید و عمرو و... با وجود اینکه در طبیعت و ماهیت مشترکند نمی‌توان قضیه جمله‌ای مانند "زیدٌ عمروٌ" تشکیل داد.

بررسی فرمایش محقق حائری ره: به نظر می‌رسد که فرمایش ایشان ره مواجه با اشکال است؛ زیرا بحث در علم جنس وضع است و در هنگام وضع یک لفظ برای معنا، لازم است واضع هم لفظ و هم معنا را تصور نماید مثل اینکه در وضع اسم جنس (مانند اسد) لفظ "اسد" و معنا (حیوان مفترس) را به نحو آلیت احاظ می‌کند و چنین لحاظی نه در لفظ موضوع دخالت دارد و نه در معنای موضوع‌له بلکه خود لفظ است (بدون هیچ قید و شرطی) برای ماهیت حیوان مفترس (بدون هیچ قید و شرطی) وضع شد.

اما به هنگام وضع لفظ اسامه (علم جنس) این لفظ را لحاظ کرد (کما اینکه معنای حیوان مفترس را نیز لحاظ کرد و این دو لحاظ به نحو آلیت است ولی وقتی ملحوظیت را علاوه بر "حیوان مفترس" در معنای لفظ "اسامة" اخذ می‌کند این ملحوظیت، جنبه استقلالی دارد یعنی تصور ملحوظیت همانند تصور ماهیت "حیوان مفترس" مقدمه وضع است و جنبه آلیت اما ملحوظ آنها (حیوان مفترس و تعین ذهنی که هرکدام، جزئی از معنای موضوع‌له قرار داده می‌شود) نمی‌تواند جنبه آلیت داشته باشد.

از آنچه گفتیم روشن شد که مثالی که ایشان ره آوردند ارتباطی به ما نحن فیه ندارد؛ زیرا در تصور کلی انسان، پای دو لحاظ در میان نیست بلکه فقط یک لحاظ وجود دارد که عبارت از لحاظ آبی مقدمه برای وضع است و وقتی کلی انسان در ذهن لحاظ می‌شود صرفاً جنبه آلیت دارد و مورد توجه نیست به خلاف لحاظی که در معنای علم جنس به عنوان استقلالی اخذ شده و مورد توجه قرار گرفته است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo