درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/07/17

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /ادله قائلین به امتناع تعبد به ظن/بررسی دلیل اول ابن قبه

ادله قائلین به امتناع تعبد به ظن:

ابن قبه و پیروانش دو دلیل بر امتناع تعبد به ظن اقامه کرده اند:

دلیل اول: فقط در مورد خبر واحد.

دلیل دوم: شامل عموم ظنون.

دلیل اول: ایشان در مقام استدلال بر استحاله تعبد به خبر واحد فرموده است: لو جاز التعبد بخبر الواحد في الإخبار عن النبي (صلى الله عليه وآله) لجاز التعبد به في الإخبار عن الله تعالى، والتالي باطل إجماعا.[1]

وجه چنین تنظیری نیز روشن است چرا که خواه اخبار از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم باشد و خواه از خداوند، هر دو خبر واحدند و فرقی بین آنها نیست و از سوئی اجماع داریم که اگر کسی به خبر واحد بخواهد چیزی از خداوند نقل کند از او پذیرفته نخواهد شد، پس مقدم نیز باطل خواهد بود و در رابطه با إخبار از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نیز خبر واحد حجتی ندارد.

البته مراد از خبر واحد که به عنوان إخبار از خداوند است، خبر واحدی است که متعرض بیان حکم فرعی باشد مثل اینکه ادعا کند خداوند فلان حکم را به من الهام کرده است؛ زیرا در مسائل اعتقادی مثل وحی الهی به کسی نمی توان به ظن استناد کرد و آیاتی مانند: ﴿... إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا...[2] مربوط به مسائل اعتقادی است و قابل تخصیص نیست تا گفته شود: الّا فی الظنون الخاصة فی المسائل الفرعیة.

بررسی دلیل اول ابن قبه: سه اشکال بر چنین استدلال وارد است:

    1. ملازمه ای که ایشان ادعا کردند باطل است؛ زیرا مقایسه "اخبار عن الله" با "اخبار عن الرسول" قیاس مع الفارق است؛ چرا که إخبار از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم خواه بدون واسطه باشد و خواه با واسطه، إخبار عن حسٍ است، کسی که خبری را بلا واسطه از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم نقل می کند آنچه را از آن حضرت شنیده است، نقل می کند و کسی که مع الواسطه نقل می کند هر راوی آن را از راوی قبلی شنیده تا سلسله سند به راوی برسد که مستقیماً از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم شنیده است به خلاف إخبار عن الله تعالی که نمی توان إخبار عن حسٍ باشد؛ چون خاتمیت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله و سلم با ادله قطعیه ثابت شد و کسی نمی توان ادعای ارتباط با خداوند متعال از طریق فرشته وحی یا ایجاد کلام در درخت و امثال آن –که برای پیامبران اتفاق می افتاد- بنماید.

    2. بر فرض که وجود ملازمه بین اخبار عن الله و عن الرسول صل الله علیه و آله و سلم بپذیریم جمله "والتالی باطل اجماعاً" را قبول نداریم؛ زیرا اگر مراد وی این باشد که تعبد به إخبار عن الله واقع نشده است، خواهیم گفت: بحث در وقوع و عدم وقوع نیست بلکه بحث در امکان یا امتناع وقوع است یعنی بحث فعلی ما در مقام ثبوت است نه در مقام إثبات، به عبارت دیگر: مدعای ابن قبه که استحاله وقوعی تعبد به خبر واحد است با دلیل ایشان که اجماع استحاله تعبد به خبر واحد در اخبار از خداوند است، سازگار نیست؛ برای اینکه وقتی استحاله را مطرح می کند نباید اجماع را به دنبال آن بیاورد؛ زیرا بحث از امکان یا استحاله وقوعی تعبد به خبر واحد از مباحث عقلیه است و در چنین مباحثی تنها مرجع، عقل است و اجماع که دلیلی در مقابل عقل است کاربرد ندارد.

و اگر مراد ایشان این باشد که عدم وقوع تعبد به خبر واحد در اخبار عن الله اجماعی است (نه ادعای اجماع بر استحاله عقلیه) و روشن است که وقوع یا عدم وقوع یک شیء می تواند متعلق اجماع واقع شود، در این صورت خواهیم گفت: لازمه چنین فرمایشی این است که ابن قبه خود را در ردیف افرادی مانند ابن ادریس ره بداند که در عین قبول امکان تعبد به خبر واحد می گویند: تعبد به خبر واحد در شرع وجود ندارد؛ چون دلیلی بر اثبات آن پیدا نکردیم در حالی که مدعای ابن قبه، عدم وقوع نیست بلکه ایشان اجماع را بر استحاله وقوع آورده اند.

    3. بر فرض که از دو اشکال سابق الذکر صرف نظر کنیم اما در مقام اشکال می گوئیم: استدلال بر یک مطلب در مقام متقاعد کردن خصم صورت می پذیرد وگرنه شخص در مورد مطلبی که برای خودش محرز است در مقام استدلال بر نمی آید، بنابراین اجماعی که ایشان مطرح کرده برای متقاعد کردن است، لذا می گوئیم: بر فرض که اجماع ادعائی ایشان برای خودش اجماع محصّل بوده و حجیت داشته باشد ولی برای ما اجماع به حساب می آید که:

اولاً: از حجیت برخوردار نیست.

ثانیاً: بر فرض حجیت، به عنوان شعبه ای از خبر واحد حجت خواهد بود و بدیهی است که استدلال بر استحاله تعبد به خبر واحد به اجماع منقولی که خودش بر فرض حجیت از افراد خبر واحد به حساب می آید صحیح نیست.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo