درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /مراحل مشترک بین کلام شارع و عقلاء

روشن شد که ظواهر کلمات شارع فی الجمله حجّت است و این حجیت به نحو امضائی است نه اینکه به صورت تاسیس باشد ولی برای تشخیص معنای ظاهری کلام لازم است مراحلی پیموده شود؛ زیرا در کلمات شارع علاوه بر خصوصیاتی که در کلام عقلاء مورد ملاحظه هستند خصوصیات دیگری نیز نقش دارند که به توضیح آنها می پردازیم:

    1. مراحل مشترک بین کلام شارع و عقلاء

معنای موضوعٌ له هر لفظی که در کلام به کار گرفته می شود دارای سه مرحله است:

الف. دلالت تصوریه: یعنی ذهن شنونده از شنیدن یک لفظ به معنای موضوعٌ له آن انتقال پیداکند این دلالت را دلالت لفظیه نیز می گویند.

دو خصوصیت در این مرحله از دلالت، معتبر است که عبارتند از: وضع شدن لفظ در مقابل معنا، علم شنونده و وضع ولی شرائط دیگری مثل جدّی بودن و حتی عاقل بودن متکلم دخالتی ندارد.

روشن است که دلالت تصوریه در صورتی که لفظی برای دلالت بر معنائی وضع شده ولی شنونده عالم به وضع نیست، تحقق پیدا نمی کند بلکه این لفظ برای شنونده ای که عالم به وضع نیست همانند لفظ مهمل است که منشا برای انتقال به معنائی نمی شود.

ب. دلالت تصدیقیه بر مراد استعمالی: در این مرحله، اراده معنای موضوعٌ له لفظ از سوی متکلم، مورد تصدیق شنونده واقع می شود لذا در این جا علاوه بر دو امری که در دلالت تصوریه مطرح بود وجود دو امر نیز مؤثر است.

     متکلم به هنگام تکلم به معنای لفظ التفات داشته و در مقام تفهیم مراد خود باشد، هر چند اراده اش به نحو جدی نباشد، پس کلماتی که از شخص نائم در حال خواب شنیده می شوند دارای چنین دلالتی نیستند.

     در کلام، قرینه متصلی بر خلاف معنای موضوعٌ له اولی لفظ وجود نداشته باشد؛ زیرا وجود چنین قرینه ای مانع از دلالت لفظ بر معنای موضوعٌ له خود می شود. مثلا وقتی متکلم می گوید: رأیت أسداً یرمی و قرینه متصلی (یرمی) می آورد مانع از ظهور لفظ "اسد" در معنای موضوعٌ له (حیوان مفترس) می شود، در این صورت دلالت تصدیقیه ای نسبت به معنای موضوعٌ له لفظ "اسد" شکل نمی گیرد.

ج. دلالت تصدیقیه بر مراد جدّی: در این مرحله، علاوه بر اینکه اراده معنای موضوعٌ له لفظ از سوی متکلم مورد تصدیق شنونده واقع می شود، تصدیق می کند که معنای موضوعٌ له، مراد جدی متکلم است؛ یعنی بین اراده استعمالی و اراده جدی تفکیک نیست.

این مرحله علاوه بر شرائط دو مرحله قبل متوقف بر دو شرط دیگر است:

    1. متکلم در ادای کلام خویش در مقام جدّ باشد نه در مقام هزل و شوخی.

    2. قرینه منفصلی بر خلاف معنای موضوعٌ له اولی وجود نداشته باشد.

باید توجه نمود همان گونه که در بحث عام و خاص گذشت وجود مخصص متصل، از اول امر مانع از انعقاد ظهور در عموم برای عام می شود ولی اگر مخصص به صورت منفصل ذکر شود، ابتدا ظهوری برای عام در عموم منعقد می شود و پس از ورود مخصص، محدوده دائره مراد جدی متکلم ضیق تر از دائره استعمال او می شود مثلا اگر خطاب عامی مثل ( اکرم کل عالم ) از مولا صادر شود در صورتی مراد جدی مولا نیز مانند مراد استعمال (که به جهت عدم قرینه متصله عموم است) عموم خواهد بود که در کلام منفصلی مانند ( لاتکرم زیداً العالم ) مخصص منفصلی از مولا صادر نشده باشد وگرنه اگر مخصص منفصلی برای عام وارد شده باشد کشف می کنیم که مراد جدی بر مراد استعمالی منطبق نیست.

با توجه به آنچه گفتیم مراد از مراحل سه گانه دلالت لفظ بر معنا روشن شد هر چند گاهی گفته می شود که: و نحن لا نتعقل هذا التقسيم ، بل الظهور قسم واحد ، و ليس هو الا دلالة اللفظ على مراد المتكلم . و هذه الدلالة هى التى نسميها الدلالة التصديقية . و هى أن يلزم من العلم بصدور اللفظ من المتكلم العالم بمراده من اللفظ ، او يلزم منه الظن بمراده . و الاول يسمى ( النص ) ، ويختص الثانى باسم ( الظهور )[1] .

و نیز در اشکال بر مرحله اول (دلالت تصوریه) می فرماید: و إن ما يسمونه بالدلالة التصورية ليست بدلالة ، و انما كان ذلك منهم تسامحا فى التعبير بل هى من باب تداعى المعانى ، فلا علم و لا ظن فيها بمراد المتكلم ، فلا دلالة فلا ظهور ، و إنما كان خطور . و الفرق بعيد بينهما .[2]

البته باید توجه داشت که خواه دلالت تصوریه را ظهور بنامیم یا نه، و خواه ظن بدوی را ظهور بنامیم یا نه، محل بحث در حجیت ظهور، عبارت از ظهوری است که کاشف از مراد جدی متکلم باشد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo