درس خارج اصول استاد سید محمد واعظ‌موسوی

1401/09/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: الأمارات/حجية ظواهر الألفاظ /اجماع

اجماع:

این لفظ در لغت به معنای متعددی استعمال می شود گاهی به معنای قصد و زمانی به معنای عزم و در برخی از موارد به معنای اتفاق بر چیزی است متفقین هر کسی باشند و مسدله مورد اتفاق هر چیزی باشد و در اصطلاح به اتفاق نظر مجموعه ای از علماء گفته می شود که جایگاهی در اثبات حکم شرعی داشته باشد.

هر چند اجماع در نزد فقهای امامیه در ردیف کتاب و سنت و عقل یکی از ادله اربعه ذکر شده است ولی باید توجه کرد که "اجماع بما هو اجماع" به عنوان دلیل مستقل مطرح نبوده و حجتی ندارد؛ زیرا نه عقل بر حجیت آن دلالت دارد و نه نقل، بلکه به جهت مماشات با اهل سنت، آن را در ردیف سائر ادله قرار داده اند وگرنه حجیت آن در صورتی است که کاشف از رأی معصوم علیه السلام و یا دلیل معتبر غیر قابل خدشه باشد، بنابراین اجماع شعبه ای از سنت به حساب می آید که حجیت آن به اعتبار منکشف (رأی معصوم علیه السلام) است وجود کاشف (اجاع بما هو اجماع) حجیتی ندارد.

تاریخچه اجماع نشانگر این است که اولین اجماعی که به عنوان دلیلی در تاریخ اتخاذ شده اجماعی است که بر تبعیت ابی بگر به عنوان خلیفه مسلمین ادعا شده است چرا که وقتی دلیلی از طریق نصّ قرآن و سنت نبوی برای این بیعت وجود نداشت مجبور شدند تا شرعیت آن را از طریق اجماع تصحیح نماید و همانگونه که مرحوم مظفر نیز در کتاب "اصول الفقه" فرموده اند: سه مرحله را طی کردند:

    1. ان المسلمين من أهل المدينة او اهل الحل و العقد منهم أجمعوا على بيعته .

    2. ان الامامة من الفروع لا من الاصول .(پس نیازی به برهان عقلی ندارد و با اجماع هم قابل اثبات است).

    3. ان الاجماع حجة فى مقابل الكتاب و السنة ، أى انه دليل ثالث غير الكتاب و السنة .[1]

و به دنبال اثبات مشروعیت بیعت، دلیلیت اجماع را به جمیع مسائل شرعیه فرعیه توسعه دادند و به زعم خود، از سه طریق (کتاب، سنت و عقل) حجیت آن را اثبات نمودند اما همانگونه که امام غزالی پس از بررسی آیاتس که بدین منظور مورد استدلال واقع شده اند (مثل آیه 115 سوره مبارکه نساء) می گوید: "این آیات، ظهوری در حجیت اجماع ندارد" ما نیز نیازی به ذکر آیات و مناقشه در استدلال به آنها نمی بینیم.

عمده ترین دلیل اهل سنت بر حجت اجماع:

روایاتی است که نقل کرده اند و مضمون آنها این است: "لاتجتمع امتی علی خطأ" و از این احادیث استفاده کرده اند که گویا اجماع امت، دارای عصمت است و خطا و گمراهی در آن راه ندارد و همانند قول معصوم علیه السلام از حجت برخوردار بوده و به عنوان منبع مستقلی در شناخت حکم شرعی فرعی است.

بررسی دلالت حدیث "لا تجتمع امتی علی خطأ" بر حجیت اجماع:

اشکالات متعددی بر استدلال به این حدیث وارد است:

    1. اصل صدور چنین روایتی از پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم ثابت نشده و هیچکدام از ائمه علیهم السلام آن را نقل نفرموده اند، و اهل سنت آن را برایتوجیه مسئله خلاف مطرح کرده اند در حالی که چنین حدیثی از آن حضرت صادر می شد یقیناً باید حضرت علی علیه السلام و سائر ائمه علیهم السلام از آن اطلاع داشته باشند.

    2. بر فرض که چنین جمله ای از فرمایشات پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم باشد ولی نمی توان حجیت اجماع را از آن بدست آورد؛ زیرا مفاد چنین جمله ای این است که امّت در حال اجماع، از خطا معصوم علیه السلام است و چنین معنائی را نمی توان با خبر واحد اثبات نمود چون ادله حجیت هبر واحد شامل اخبار از موضوعات نمی شود.

    3. بدیهی است که مراد از "اجتماع امت" اجتماع مسلمین از زمان پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم تا روز قیامت نیست بلکه مراد از آن، اجتماع احادیث امت اسلامی در هر عصر است، بنابراین مستفاد از چنین گفتاری – بر فرض ثبوت- این است که: یکی از عنایات حضرت حق بر امّت پیامبر اکرم صل الله علیه و آله وسلم این است که همه امت در هر عصر واحد بر فر ضلالت اتفاق نمی کنند به نحوی که حتی یک نفر میز بر هدایت نباشد.

از سوئی متفاهم عرفی از لفظ "اجتماع" عبارت از اجماع اختیاری است نه اجتماع اختیاری، در حالی که در بحث خلافت ابی بکر، اجتماع امت اسلام حاصل نشد بلکه جمعی از مردم مدینه به اختیاری اجتماع کرده و با خلیفه بیعت کردند و حتی برخی از بزرگان صحابه که ساکن مدینه بودند- و در رأس آنان حضرت علی علیه السلام- با این امر مخالفت کردند بنابراین جای این سؤال است که: آیا بزرگان صحابه در مدینه و نیز مسلمانان سائر بلاد جزء امت اسلامی نبودند.

    4. بر فرض که اجماع امت از عصمت برخوردار بوده و حجت است اما چرا علمای اهل سنت، اجماع را به گونه ای دیگر معنا می کنند؟ مثلاً فخر رازی اجماع را "اتفاق اهل حل و عقد" می داند و حاجتی آن را، "اتفاق مجتهدین" می داند و بعضی آن را "اتفاق اهل مدینه" و بهضی "اتفاق اهل مکه و مدینه" می دانند در حالیکه هیچکدام از این تعریفها بر این روایت منطبق نیست و از تعبیر "امت" استفاده نکرده است.

نتیجه: حدیث فوق – بر فرض ثبوت – نمی توان مدعای اها سنت مبنی بر حجیت اجماع بما هو اجماع را ثابت کند.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo